موج جديد روانپريشي با مصرف مواد
تعداد نوجوانان دچار علائم حاد بر اثر مصرف مواد، بسيار زياد شده است
در سالهاي اخير، با تعداد زيادي از مراجعان مرکزهای درمانی روانی سابقه اختلال رواني نداشتند ولي با مصرف مواد، دچار علائم حاد روانپزشكي شدهاند، كارشان به بستري اورژانسي كشيده و در مواردي هم، به دليل مصرف مواد، دچار اختلال رواني پايدار شدهاند. روانپزشكان ميگويند، در سالهاي اخير، تعداد اين افراد، خيلي بيشتر شده است. روزنامه اعتماد به قلم بنفشه سامگیس، روزنامهنگار قدیمی، گزارشی نوشته از این بحران روبهافزایش. بخشهایی از این گزارش را میخوانید.
ورود به بخش بستري، مجوز ميخواهد كه من ندارم. با تيم درمان بيمارستان روانپزشكي، بيرون از بخش بستري حرف ميزنم. اين بيمارستان، 100 تخت بستري دارد و روانپزشك مسوول بيمارستان، ميگويد كه به طور معمول، 15 تا 20 درصد از تختهاي بستري، در اختيار بيماراني است كه بعد از مصرف مواد، با «علائم حاد» در بيحواسي كامل، بدون هيچ دركي از زمان و مكان، به بيمارستان منتقل شدهاند.
روانپزشك مسوول بيمارستان ميگويد: «اغلب مراجعان ما، به دليل مصرف همزمان چند ماده مخدر و روانگردان دچار علائم حاد شدهاند. تعداد زيادي از مراجعان، با علائم روانپريشي ناشي از مصرف شيشه بستري ميشوند اما در معاينات دقيقتر معلوم ميشود كه شيشه و ترياك يا هرويين را همزمان مصرف كردهاند.»
روانپزشك ميگويد كه تمام بيماران، با علائم پرخاشگري شديد، با توهماتي متعلق به دنياي ماورا، در وضعيت تهاجمي وآماده آسيب به خود يا ديگران، به اورژانس منتقل شدهاند. بيماري با چنين وضعي، حتما بايد به شيوه دردناك «فيكس» پيچيده شده در روپوش سفت دوربستهاي كه هرگونه تهاجم را غيرممكن ميكند، توسط امدادگران با تجربه منتقل شود ولي بضاعت جيب ساكنان اين منطقه اجازه نميدهد كه از آمبولانس خصوصي كمك بگيرند.
بيمارستان، خصوصي است و هيچ كدام از خدماتي كه براي روانپريشي ناشي از مصرف مواد ارائه ميشود، تحت پوشش بيمه نيست و تمام هزينهها بايد با تعرفه آزاد از جيب بيمار و خانوادهاش پرداخت شود. اگر وضع بيمار، جوري باشد كه روانپزشك مسوول دستور به بستري بدهد، خانواده بايد براي 3 تا 4 هفته بستري پول بدهد و اين، تنها بيمارستان روانپزشكي در منطقهاي است كه تمام خطوط شناسنامهاش بوي مواد ميدهد.
بيمارستان؛ نوساز و 10 ساله است. روانپزشك مسوول ميگويد طي دو سال اخير، بيشترين مراجعات به دليل مصرف مواد را در اورژانس و بخش بستري ثبت كردهاند. عدد نميدهد ولي ميگويد اين حجم مراجعات با اين دليل مشخص، در اين 10 سال بيسابقه بوده است. نيمه پاييز، 10 تخت بيمارستان، بستريهاي مصرف مواد بودند و همان روزي كه بيرون از بخش بستري با روانپزشك بيمارستان حرف ميزدم، مرد جواني را مرخص كردند كه اهل يكي از شهرهاي جنوبي بود و سه هفته قبلترش، با توهم و هذيان شديد بعد از مصرف «كميكال» به تهران و اين بيمارستان منتقل شده بود. روانپزشك مسوول گفت شدت علائم جوان 19 ساله در حدي بود كه مجبور شدند براي تثبيت وضعش به او شوك الكتريكي بدهند.
«ميگفت در بدنش ارتعاشاتي حس ميكند. از ارتباط خود با حضرت سليمان حرف ميزد و ادعاي ذهنخواني داشت.»
بيمارستان، بخش اطفال ندارد و تمام مراجعان زير 16 سال، بعد از دريافت خدمات اورژانسي، براي بستري به بيمارستانهاي كودكان يا داراي تخت روانپزشكي اطفال ميروند. روانپزشك مسوول ميگويد نگرانكنندهتر از تعداد تختهايي كه به دليل روانپريشي ناشي از مصرف مواد اشغال ميشود، اين است كه بيشترين مراجعان اورژانس اين بيمارستان، نوجواناني هستند كه به دليل مصرف مواد، دچار توهم و پرخاشگري و علائم حاد شدهاند.
روانپزشك مسوول، زني را به ياد آورد كه هر جور موادي به دستش ميرسيد، مصرف ميكرد. «برادر اين زن، مصرفكننده مواد بود. اين زن در خانه جداگانهاي با دوست پسرش زندگي ميكرد و ميگفت از مادر و دوست پسرش ميترسد چون آنها خودشان را به شكل شغال درميآورند. اين زن بر اثر مصرف مواد دچار توهم بينايي پارانوييد شده بود. بعد از ترخيص از بيمارستان، باز هم مواد مصرف كرد. توهمات بينايي، برگشت و اين زن، خودش را كشت.»
آقاي ميم، رزيدنت يك بيمارستان روانپزشكي دولتي در شهر تهران است و ميگويد «در اين مركز درماني، با سه گروه بيمار داراي علائم حاد ناشي از مصرف مواد مواجهيم؛ گروه اول، ممكن است مصرفكننده تفنني يا وابسته به مصرف مواد باشند ولي در ظاهر، سابقه علائم بارز روانپزشكي نداشتند و دچار علائم حاد ناگهاني شدهاند و بايد هرچه سريعتر بستري شوند.
هر روز حداقل 10 تا 20 درصد مراجعات اورژانس، همين افرادند. بعضي از اين افراد، زماني كه به اورژانس منتقل ميشوند، ماده اعتيادآور در خونشان نيست و نتيجه آزمايش اعتيادشان منفي است ولي دچار توهمند و هذيان دارند و صداهايي در سرشان ميشنوند. اين افراد به دليل مصرف مواد دچار روانپريشي و اختلال خلقي شدهاند و به مدت يك ماه تحت درمان قرار ميگيرند و حتي بعد از يك ماه، علائمشان كنترل ميشود ولي از اين پس، به دليل همين روانپريشي حاد، در صورت ادامه مصرف مواد، با خطر جدي ابتلا به يك اختلال پايدار و مزمن مواجهند.
گروه ديگري از مراجعان اورژانس، افرادي هستند كه به دليل يك اختلال زمينهاي مثل وسواس، افسردگي يا غم ماندگار سوگ، با تصور درمان، به سراغ مصرف مواد محرك رفتهاند. گروه ديگري از مراجعان ما، بيماران مبتلا به اختلال رواني هستند كه در دوره درمان بيماري، مواد مصرف كردهاند و دچار علائم حاد شدهاند. مثلا فردي كه به دليل اختلال دو قطبي يا اسكيزوفرنيا با علائم توهم و هذيان ناشي از بيماري، سالها تحت درمان روانپزشكي بوده، در همين دوره درمان، مواد مصرف كرده و مصرف مواد باعث عود علائم بيماري شده است. هر روز، حداقل 60 الي 70 درصد مراجعان اورژانس بيمارستان، اين بيماران هستند كه به دليل مصرف مواد در دوره درمان اختلال روانپزشكي، دچار عود علائم حاد شدهاند.»
«شدت علائم ناشي از مصرف مواد، عملكرد خيلي از بيماراني كه به اورژانس منتقل ميشوند را مختل كرده است. در اين بيماران كه در ظاهر هم اختلال رواني نداشتند، پرخاشگري و تحريكپذيري و بيحوصلگي و علائم افسردگي، در حدي است كه توان انجام فعاليتهاي روزمره را از دست دادهاند و اگر شاغل باشند، توان بيرون رفتن از خانه را هم ندارند. بسياري از بيماران، بر اثر مصرف مواد محرك و بهخصوص، شيشه، دچار توهم شنوايي و بينايي و هذيان و بدبيني شديد شدهاند و در توهم دائمي خيانت شريك جنسيشان گرفتارند يا از هذيان تعقيب شدن و كنترل شدن توسط دوربينهاي نامریي رنج ميبرند.
تلخترين مشاهدات ما، توهمات ناشي از مصرف روانگردانهايي همچون الاسدي و ماشروم است. تعداد زيادي از بيماران منتقل شده به اورژانس اين بيمارستان، افرادي هستند كه با تورهاي ماشروم و الاسدي همراه شدهاند تا به قول خودشان به دنياي عرفان وارد شوند ولي جنس توهم اين مواد، بسيار نگرانكننده است. هماكنون بيماراني داريم كه بعد از مصرف اين مواد، دچار توهم ماندگار و چند ساله شدهاند و متاسفانه، روشهاي درماني هم براي اين بيماران چندان موثر نيست.»
آقاي ميم از سه سال قبل در اين بيمارستان روانپزشكي كار ميكند و ميگويد نهتنها در يك سال اخير، مراجعات به دليل علائم حاد ناشي از مصرف مواد، بسيار بيشتر شده، در همين سه ماهي كه پشت سر گذاشتيم، از اواخر تابستان تا اواخر پاييز، تعداد بيماراني كه بر اثر مصرف كوكايين و شيشه دچار علائم حاد شدهاند، خيلي زيادتر از سه سال قبل است؛ اين افزايش، يك پيام نگرانكنندهتر دارد؛ شيمي كوكايين و شيشهاي كه در بازار خردهفروشي تهران توزيع ميشود، خطرناكتر و ناشناختهتر شده و تاثيرات مخرب تركيبي كه به اسم كوكايين و شيشه مصرف ميشود هم، بيشتر.
«خيلي از مصرفكنندگان مواد، دچار علائم روانپريشي ميشوند و تقريبا تمام مصرفكنندگان مواد، علائم خفيف روانپريشي دارند ولي متاسفانه، هيچ كدام از افراد با علائم خفيف، به ما مراجعه نميكنند. ما، فقط قله كوه يخ را ميبينيم. مراجعات اورژانس، به هيچ وجه معادل وضعيت جامعه نيست چون فقط شديدترين علائم به اورژانس ميرسد در حالي كه همان افرادي كه به تصور خود يا اطرافيانشان، علائم بارز يا شديد ندارند و به همين دليل هم، به اورژانس روانپزشكي نميآيند و تعدادشان در جامعه، خيلي خيلي زياد است.»
سه سال قبل كه آقاي ميم به اين بيمارستان آمد، تعداد مراجعات نوجوان مصرفكننده مواد به قدري كم بود كه گوشهاي از بخش بزرگسالان، چند تخت براي بستري اين بچهها اختصاص دادند كه از بخش كودك و نوجوان، جدا باشند ولي حالا، تعداد مراجعات زير 18 سال به قدري زياد شده كه مسوولان بيمارستان در فكر ايجاد بخش اعتياد كودك و نوجوان هستند.
«بيش از 50 درصد بستريهاي بخش اطفال اين بيمارستان، نوجواناني هستند كه مواد سنگين مصرف كردهاند. بيشترين مراجعات و بستريهاي نوجوان مان، به دليل مصرف گل است كه امروز مثل آدامس بين بچهها دست به دست ميگردد. در يك سال اخير، بين بچههايي كه به دليل عوارض مصرف گل به اورژانسمان منتقل شدهاند، با موارد زيادي از سندروم بيانگيزگي مواجه شدهايم. اين سندروم، مثل تمام شدن بنزين ماشين است. بچههايي كه دچار اين سندروم ميشوند، ساعتها، بيحركت مينشينند چون انگيزه و توان هيچ كاري ندارند. تعداد مراجعات به دليل عوارض رواني مصرف شربت لين هم خيلي زياد است. بچهها به تازگي ياد گرفتهاند كه با تركيب شربت دكسترومتورفان و استامينوفن و كلرپرومازين و سرترالين و كديين و پرومتازين، محلولي بسازند و در دورهميهايشان، به اسم شربت بنفش به همديگر تعارف كنند و بيپروا سر بكشند كه طبق آنچه در اورژانس شاهديم، عوارض رواني اين تركيب، واقعا وحشتناك است. مراجعات نوجوانان بابت عوارض رواني مصرف كوكايين و شيشه و هرويين، كم است و شايد هم به ما مراجعه نميكنند. ما شاهديم كه اغلب نوجواناني كه به دليل مصرف هرويين، كوكايين يا شيشه در بيمارستان ما بستري شدهاند، بچههايي از خانوادههاي معتاد يا ساكن در مناطقي هستند كه دسترسي آسان به انواع مواد دارند.»
«جوانی، بعد از مصرف يك گرم ماشروم، دچار توهمات فانتزي شده بود و در اين توهمات، قفل و اسير شد. جنس اين فانتزيها، هر چند ماه عوض ميشد. ارتباط اين مرد با دنياي واقعي قطع شده بود. حدود 9 ماه قبل، اين توهمات رو به بهبود رفت و مرد جوان، مرز بين واقعيت و فانتزيها را تشخيص داد. رنج واقعي بيماري از همين لحظه شروع شد چون اين جوان وقتي فهميد كه هر آنچه تا به حال ميديده، توهم و غير واقعي بوده، دچار علائم اختلال پس از سانحه شد. وضع دردناكي بود. از اينكه نميدانست كه دو سال از زندگياش؛ همان دو سال پر از توهم، چه اتفاقي افتاده، بهشدت ترسيده بود و در اين بين، حملات توهمات فانتزي هم شروع شده بود و درمان بياثر شده بود.
شدت توهمات در حدي بود كه عملكردش را مختل كرده بود و ميگفت كاش هميشه در همان توهمات ميماندم و به آگاهي نميرسيدم. تا اوايل تابستان، با همين شرايط پيش ميرفت و ما هم انتظار بهبودي داشتيم ولي جنگ 12 روزه، چنان استرسي به اين مرد وارد كرد كه وقتي آخر تير ماه براي ادامه درمان آمد، متوجه شديم كه به اسكيزوفرنيا مبتلا شده. حالا هم براي درمان اسكيزوفرنيا به بيمارستان مراجعه ميكند.»
محمدرضا شالبافان، هم روانپزشك است و هم، مديركل دفتر سلامت رواني و اعتياد وزارت بهداشت كه ساعات خارج از مسووليتش، در بيمارستان روانپزشكي كار ميكند میگوید: «نكته مهم اين است كه ايجاد اين علائم صرفا محدود به افراد داراي مشكلات رفتاري يا داراي سابقه خانوادگي نيست بلكه فردي كه سابقه قبلي خانوادگي يا فردي نداشته هم، ممكن است با مصرف مواد دچار تغييرات رفتاري جدي شود اما در فردي كه خود يا خانوادهاش، سابقه مشكلات رفتاري داشته باشند، مصرف مواد ميتواند مشكلات را تشديد كند و احتمال ايجاد علائم حاد روانپزشكي و اورژانسي در اين فرد بيشتر است. هيچ يك از مصرفكنندگان مواد، از اين علائم مصونيت ندارند.
حسن رفيعي، روانپزشكي كه در مطب خصوصي بيمار ميپذيردهم ميگويد كه مراجعات افراد مصرفكننده مواد با علائم حاد روانپريشي به مطبش خيلي بيشتر شده و هم، ميگويد كه تعداد بيماراني كه سابقه اختلالات رواني داشتند و تحت درمان بودند و با مصرف مواد دچار علائم شديدتر شدهاند، زيادتر شده است.
«65 تا 90 درصد افراد معتاد، يك اختلال روانپزشكي غير از اعتياد دارند كه افسردگي و اختلال شخصيت، شايعترين نوع از اين اختلالات است اما آيا اختلال روانپزشكي سبب گرايش فرد به مصرف مواد شده يا مصرف مواد، اين اختلال را ايجاد كرده است؟ من در مطبم با هر دو گروه مواجهم. بدترين مواردي كه شاهد بودهام، افرادي هستند كه به دليل مصرف مواد توهمزا و محرك، دچار روانپريشي شديد شدهاند و ارتباطشان را با واقعيت از دست دادهاند و ناموجود را، موجود ديدهاند.
مشاهده اين افراد از اين جهت تاثر آور است كه ميبينيم همگي در سنين جواني هستند ولي با مصرف گل و شيشه دچار افت شديد عملكرد و ناتواني از انجام سادهترين امور روزمره شدهاند. البته از دهه 1380 كه مصرف شيشه در كشور شايع شد، اين وضع را شاهد بودهايم چون از اين زمان، نيمي از تختهاي روانپزشكي در اختيار بيماران دچار روانپريشي ناشي از مصرف شيشه بوده و تا امروز هم اين وضع ادامه دارد.»
شهريور ۱۴۰۴؛ كامبيز سلطانينژاد؛ متخصص سمشناسي و همكار سازمان پزشكي قانوني، يكي از سخنرانان كارگاه بررسي اورژانسهاي مواد و الكل است و ميگويد كه «خوشبختانه» با وجود آنكه نوع مدرن روانگردانها تا پشت مرزهاي ايران هم آمده، نگران شيوع مصرف اين گروه از مواد نيستيم بلكه مشكل اصلي «گل» است؛ اين نوع تراريخته گياه شاهدانه با ماده موثرهاي تا ۲۵ درصد غليظتر و ميگويد با توجه به اينكه تعداد زيادي از مصرفكنندگان گل در ايران، نوجوانان و جوانان هستند، در آينده نزديك بايد منتظر سونامي اسكيزوفرني در كشور باشيم.
«روانگردانهاي جديد و داروهاي محرك و توهمزا و از جمله الاسدي و كوكايين صنعتي و كتامين، ميتوانند الگوي مشابه اسكيزوفرني ايجاد كنند. مشكل الان ما در كشور، روانگردانهاي جديد نيست بلكه مادهاي است كه در ايران به نام گل معروف شده؛ نوع تراريخته گياه شاهدانه كه به دليل غلظت بالاي ماده موثرهاش نسبت به گونههاي وحشي اين گياه، فوقالعاده توهمزاست و عوارض قلبي- عروقي شديد ايجاد ميكند.
از طيبه دهباشيزاده؛ مديرعامل انجمن حمايت از بيماران اسكيزوفرني، درباره آمار مبتلايان اسكيزوفرني در ايران پرسيدم و در جواب گفت: «طبق آمار جهاني، يك درصد جمعيت هر جامعه دچار اسكيزوفرنيا هستند و با استناد به اين آمار، بايد حدود 860 هزار مبتلا داشته باشيم ولي در چند سال اخير، به دليل افزايش مصرف مواد توهمزا، اين آمار در ايران تغيير كرده و تعداد بيماران، بيشتر شده است. امروز، تعداد زيادي از بستريهاي روانپزشكي، افرادي هستند كه مواد توهمزا مصرف كردهاند.»