عمومیشدن فقر
افزایش شدید نرخ فقر طی سالهای اخیر
رضا اميدی
برآوردهای مختلف، از افزایش شدید نرخ فقر طی سالهای اخیر حکایت دارد. در گزارشهای داخلی نرخ فقر براساس دادههای هزینه-درآمد خانوار در سال ۱۴۰۳ بین ۳۶ تا ۴۴ درصد برآورد شده است (نرخ ۴۴ درصد مبتنیبر سبد خوراکی بهروزشدۀ وزارت بهداشت است که کالری موردنیاز روزانه را ۲۳۸۰ کالری تعیین کرده است).
بانک جهانی نیز در تازهترین گزارش، نرخ فقر در ایران را برای سال ۲۰۲۶ حدود ۳۸.۸ درصد برآورد کرده است؛ با احتساب خط فقر ماهیانه کمتر از ۱۲ میلیون تومان برای خانوار- براساس برابری قدرت خرید دلار. جدای از این نرخهای متفاوت، بیش از دو دهه است که نرخ فقر مطلق کاهش پایداری- ولو کم- نداشته است. در چنین سطحی، فقر فراتر از جزئیات آماری به یک وضعیت ساختاری تبدیل شده است.
طی ۸ سال اخیر ۱۴۰۴-۱۳۹۷ نرخ فقر مطلق از حدود ۲۰ درصد به بالای ۴۰ درصد رسیده است و جمعیت زیر خط فقر مطلق بیش از دو برابر شده است؛ از حدود ۱۶ میلیون نفر به بالای ۳۴ میلیون نفر.
طی این ۸ سال دو جهش در نرخ فقر رخ داده است؛ اولی در سالها ۹۸-۱۳۹۷ و دومی در سالهای ۰۴-۱۴۰۳. در جهش اول حدود ۱۰ واحد به نرخ فقر اضافه شد و در جهش دوم برآوردها نشان میدهد که حداقل ۱۰ واحد دیگر به نرخ فقر اضافه میشود. نکتۀ مهم این است که جهش قبلی بعد از یک ثبات نسبی ۹-۸ ساله در نرخ فقر رخ داد؛ اما این بار در یک فاصلۀ ۵-۴ ساله این جهش رخ داده است.
اگر عدد اعلامی سرانۀ خط فقر مطلق از سوی دولت مبنا باشد (ماهانه ۶ میلیون و ۱۲۸ هزار تومان برای هر نفر در سال ۱۴۰۳)، خط فقر مطلق در سال ۱۴۰۳ حتی با احتساب ضریب ۲.۸ برای یک خانوار ۴ نفره (این ضریب باتوجه به افزایش سهم مسکن در سبد هزینۀ خانوار، حد پایین برآوردی است) از خط فقر ۷۰ درصد میانۀ هزینه در این سال بالاتر قرار میگیرد؛ یعنی فقر عملاً به یک پدیدۀ عمومی تبدیل شده است. بهعبارتی اگر حدود ۴۰ درصد زیر خط فقر هستند، بخش زیادی از دو دهک پنجم و ششم نیز در وضعیت آستانهای قرار دارند و حتی اگر هیچ شوک جدیدی به اقتصاد وارد نشود، اگر این بخش نتواند دستکم به اندازۀ تورم، درآمدش را افزایش دهد، به زیر خط فقر میافتد. تورم سال جاری حدود ۶۰ درصد برآورد میشود و دهکهای پایینتر تورم معیشتی بیشتری را هم تجربه میکنند. وضعیت بلندمدت شاخصهای کلان اقتصادی موجب شده تا وضعیت دهکها بهسمت پایین فشرده شود بهطوریکه هزینۀ دهکهای میانی بین ۱۵ تا ۳۰ درصد از آستانۀ فقر بیشتر است و بخش زیادی از این دو دهک در وضعیت بسیار شکنندهای قرار دارند.
این جمعیت آستانهای میتواند تا مدتی خود را در این محدوده با تحمل انواعی از فشارها و جابجایی در اقلام سبد هزینهای نگه دارد. نظام حمایتی در سطح خانواده و جامعه نیز میتواند تاحدی کمک کند، اما با توجه به رکودتورمی بلندمدت در اقتصاد و همچنین فاصلۀ کم این گروهها از خط فقر و ضعف بنیۀ دارایی و پسانداز در این گروهها این وضعیت نمیتواند تداوم زیادی داشته باشد.
جامعه براساس ظرفیتها و قابلیتهایی که دارد تاحدامکان به خودش پناه میبرد و پناه میدهد و در این زمینه اتفاقاً جامعۀ ایران پایداریهایی دارد، اما از جایی به بعد چهبسا بر سر خودش هم آوار میشود و بیشترین نمود آن در تشدید انواعی از مسائل اجتماعی است.
تثبیت فقر در چنین دامنهای از جمعیت تأثیر کمّی و کیفی جدی بر بافت و مناسبات و سازوکارهای اجتماع خواهد گذاشت و به ازجاکندگی کارکردی و بهتعبیری به تغییرات رانشی و فرسایشی تدریجی نهادهای رسمی و غیررسمی منجر خواهد شد. تولید سوژگیهای مبتنیبر بقا و استیصال و تقلای صرف برای معیشت، صرفاً یک تغییر اقتصادی نیست، بلکه تغییری عمیقاً فرهنگی، سیاسی، و اخلاقی است.
بازنشر از کانال سیاستگذاری اجتماعی (کانال شخصی رضا امیدی)