قلمرو رفاه

استبداد اجتماعی؛ چرا یارانه‌های میلیاردی نفت، دموکراسی نیاورد؟

تحلیلی بر ساختارهای استبدادی و سیاست‌های رفاهی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از دیدگاه اقتصاد سیاسی

11 آذر 1404 - 12:36 | مرور فرهنگ
زهرا جعفری
زهرا جعفری

کتاب «استبداد اجتماعی» [1] نوشته فردیناند ایبل، مدرس اقتصاد سیاسی در کالج کینگز لندن، یکی از مهم‌ترین آثار دهه اخیر در حوزه مطالعات توسعه و اقتصاد سیاسی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به شمار می‌رود. این کتاب به بررسی روابط پیچیده میان ساختارهای استبدادی، سیاست‌های رفاهی و اقتصاد سیاسی در این مناطق می‌پردازد و تلاش می‌کند پاسخی نظری و تجربی به یکی از پارادوکسیکال‌ترین پدیده‌های قرن بیستم و بیست ویکم در جهان عرب و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، ترکیه و تا حدی ایران ارائه دهد؛ اینکه چرا برخاستن دولت‌های رفاه گسترده (و گاهی بسیار سخاوتمندانه) در بسیاری از این کشورها نه‌تنها به دموکراتیزاسیون منجر نشد، بلکه به تثبیت یا حتی تشدید اشکال مختلف استبداد سیاسی انجامید؟

فردیناند ایبل مفهوم «استبداد اجتماعی» را به‌عنوان جایگزینی برای نظریه کلاسیک دولت رانتیر پیشنهاد می‌کند. او می‌گوید مشکل این است که در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس منابع هنگفت (نفت، گاز، موقعیت ژئوپلیتیک) در غیاب گرفتن مالیات، دولت‌ها را از جامعه مستقل کرده و آن را قادر ساخته تا با توزیع گزینشی رفاه، جامعه را به مجموعه‌ای از افراد وابسته و بی‌قدرت تبدیل کند. در این نظام، شهروند به «مستفیض» تبدیل می‌شود؛ کسی که حق دارد دریافت کند، اما حق ندارد مطالبه کند، اعتراض کند یا سازمان دهد و در نتیجه، دولت نیازی به پاسخگویی سیاسی نمی‌بیند؛ بنابراین نویسنده تلاش دارد نشان دهد چگونه دولت‌های منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، با بهره‌برداری از منابع اقتصادی و ابزارهای رفاهی، مناسبات قدرت را تثبیت و تحکیم کرده‌اند. ایبل رویکردی چندوجهی به مسئله حاکمیت استبدادی دارد و تأکید می‌کند استبداد تنها محدود به کنترل سیاسی و سرکوب مخالفان نیست، بلکه شامل مدیریت دقیق شبکه‌های اجتماعی و اقتصادی نیز می‌شود.

کتاب «استبداد اجتماعی»، ساختار دولت رفاه در دو کشور تونس و مصر را به شکلی جامع و خاص تحلیل می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه منابع نفت و درآمدهای نفتی به‌عنوان عامل اصلی تأمین مالی سیاست‌های رفاهی مورداستفاده قرار گرفته‌اند. این درآمدها به‌جای آنکه به توسعه متوازن و ارتقای عدالت اجتماعی بینجامد، اغلب به تقویت نهادهای قدرت و دوام رژیم‌های استبدادی کمک کرده‌اند. در این چارچوب، دولت رفاه به‌مثابه یک سازوکار سیاسی و اقتصادی است که بیشتر برای کنترل اجتماعی و حفظ موقعیت حاکمان به کار گرفته شده تا ارتقای رفاه همه شهروندان.

از دیدگاه اقتصاد سیاسی، این کتاب نقدی جدی بر مدل‌های سنتی توسعه اقتصادی دارد که رفاه را صرفاً محصول رشد اقتصادی می‌دانند. شامل نقش رسانه‌ها در شکل‌دهی افکار عمومی، اثرات فناوری بر حریم خصوصی و آزادی‌های فردی، و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی سیاست‌های دولت‌ها بر جامعه، از جمله موضوعاتی هستند که فردیناند ایبل در کتاب «استبداد اجتماعی» به آن‌ها می‌پردازد.

کتاب «استبداد اجتماعی؛ اقتصاد سیاسی دولت رفاه در خاورمیانه و شمال آفریقا» بر نقش سیاست و توزیع منابع توجه ویژه دارد و نشان می‌دهد که رفاه اجتماعی در این منطقه چگونه از مسیرهای غیرخطی و متاثر از ساختارهای قدرت شکل می‌گیرد؛ بنابراین این کتاب می‌تواند برای پژوهشگران، سیاست‌گذاران و عموم علاقه‌مندان به مسائل توسعه اقتصادی و سیاسی، جالب‌توجه باشد.

به‌طورکلی، «استبداد اجتماعی» نه‌تنها کتابی برای تحلیل ساختارهای رفاهی است، بلکه فرصتی است برای بازاندیشی در مفهوم رفاه و نقش دولت در جوامع استبدادی. این کتاب به خواننده کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از دلایل تداوم استبداد و نحوه تعامل آن با خواست‌های اجتماعی و اقتصادی پیدا کند.



استبداد اجتماعی؛ اقتصاد سیاسی دولت رفاه در خاورمیانه و شمال آفریقا

 نویسنده: فردیناند ایبل

 مترجم: مهشید کریمایی

 انتشارات: شیرازه

تعداد صفحه: 509




 

 [1] social authoritarianism