قلمرو رفاه

ارتباط دستمزد با هزینه خوراکی خانوار چگونه باشد؟

نسبت هزینه خوراکی به کل هزینه خانوار تحت تاثیر اجاره‌بها است و اجاره‌بها هم متاثر از شرایط مناطق است

16 آذر 1404 - 13:26 | اقتصاد سیاسی

مطابق بند ۲ ماده ۴۱ قانون کار، حداقل دستمزد به‌گونه‌ای تعیین خواهد شد که تا‌ زندگی یک خانواده را -که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام می‌شود- تأمین نماید. موضوع مهمی که قانون به آن ارجاع داده است، تغییرات تعداد افراد خانوار است که در سالیان مختلف با توجه به ترکیب جمعیتی کشور و زیست اجتماعی تغییر می‌کند. همچنین موضوع تامین زندگی نیز به عنوان یک معیار مهم در تعیین مزد معرفی شده است. در قوانین پیشین کار، سبد معیشتی معین می‌شد اما در قانون کار فعلی، مصوب 1368، سبد تامین زندگی معین نشده است و در حال حاضر از سبدی استفاده می‌شود که انستیتو تغذیه ایران برای تامین نیازها استفاده می‌کند. با رجوع به این سبد غذایی، میزان هزینه مورد نیاز برای تامین خوراک به دست می‌آید اما هنوز مشخص نیست که بقیه هزینه‌های زندگی چه مقدار است و چگونه باید تامین شود؟

یکی از راه‌های ساده در این موضوع، استفاده از نسبت هزینه‌های خوراکی به کل هزینه‌های زندگی است که در ایران اعداد مختلفی برای این نسبت مورد استفاده قرار می‌گیرد. نمودار زیر، هزینه کل خانوار با استفاده از ضرایب مختلف را نشان می‌دهد. نموداری که صعودی است و دلیل اصلی این سمت و سو، افزایش مداوم قیمت‌ها یا همان تورم است اما نکته مهم دیگر، تفاوت این دو نمودار است. اگر از نسبت یک به چهار استفاده شود، هزینه‌های کلی بالاتر خواهد بود اما اگر از نسبت یک به سه استفاده شود، هزینه‌ها کمتر خواهد بود. حال سوال اینجاست که کدام عدد مناسب‌تر است؟

شواهد نشان می‌دهد که در مناطق جغرافیایی مختلف در کشور هر کدام از این اعداد 3 یا 4 متناسب هستند. در مناطقی که هزینه اجاره بالا است، نسبت هزینه‌های خوراکی به کل هزینه‌ها به 4 نزدیک می‌شود اما هر چقدر هزینه اجاره کاهش یابد، نسبت اشاره شده به 3 نزدیک خواهد بود. شهود این اعداد هم این است که هزینه مطلق خوراکی نسبتا یکسان است اما هزینه اجاره در مناطق مختلف، تفاوت زیادی دارد. بقیه هزینه‌های زندگی هم از لحاظ ویژگی پراکنش جغرافیایی، بین این دو نوع هزینه است که در کل کشور، یکسان فرض شود یا تفاوت جغرافیایی را به شدت نشان دهد. عموما بقیه هزینه‌های زندگی هم حدود یک سوم هزینه‌ها خواهد بود.

حال اگر این هزینه را با حداقل دستمزد مقایسه کنیم، این نسبت به عددی می‌رسد که با تعداد اعضای خانوار معادل است. نکته مهم دیگر، ارجاع به تعداد افراد خانوار است. سوال این است که آیا افزایش یک نفر در خانوار، هزینه‌ها را مساوی افزایش می‌دهد یا متفاوت است؟ شاخصی که برای این موضوع در بعضی از کشورها استفاده می‌شود، ضریب یک برای اولین نفر خانوار و ضریب 0.7 برای نفرات بعدی در خانواده است که مثلا برای یک خانواده 4 نفره، این بعد معادل به عدد 3.1 می‌رسد.

با وجود اینکه به نظر می‌رسد استفاده از بعد معادل خانوار، شهودهای خوبی نشان می‌دهد اما از نمودار بالا مشخص است که مساله ضریب 3 یا 4 مشکل‌ساز است. اگر از ضریب 3 که برای شهرهای متوسط و کوچک مناسب است، استفاده کنیم، حداقل دستمزد هزینه‌های معادل یک خانواده سه نفره را پوشش می‌دهد اما ضریب 4 که برای تهران و کلانشهرها مناسب است، فقط برای خانواده‌های 2 نفره مناسب خواهد بود. اینجاست که به نظر می‌رسد استفاده از ضریب‌های مختلف برای دستمزد در استان‌های مختلف بتواند نیازهای واقعی خانوار را بهتر پوشش دهد.