آیا برای اجتناب از فجایع اقلیمی آمادهایم؟
از افزایش خشکسالی و توفانهای شدید تا امکان حرکت به سمت اقتصاد سبز و عدالت اقلیمی؛ نگاهی به اثرات و چشمانداز تغییرات آب و هوایی کشور
ترجمه: بهنام ذوقی| «محیطزیست» و «آینده کار» دو مورد از بزرگترین چالشهای پیش روی جهان امروز هستند و نمیتوان به یکی از آنها بدون دیگری پرداخت. نهادهای بینالمللی در همکاری با حکومتها، اتحادیهها و کارفرمایان تلاش میکنند به سوی یک گذار عادلانه حرکت کنند که میتواند اقتصاد را از شکلهای مخرب تولید دور کرده و در همین زمان کیفیت زندگی را برای همه مردم حفظ کند.
زندگی میلیونها نفر به شدت تحت تاثیر حوادث مربوط به آب و هوای نامساعد است. امروزه بیشتر کشورها پذیرفتهاند که فعالیت انسانی باعث تغییر آب و هوای زمین شده، بنابراین به نفع بشر است تا رفتار خود را تغییر دهد. مجموعهای از شواهد روشن نشان میدهند که تغییرات آب و هوایی نتیجه فعالیت بشر نزدیک است و اینکه شکست در محدود ساختن افزایش دمای زمین تا حداکثر ۲ درجه سلسیوس بیشتر از سطوح پیشاصنعتی، پیامدهایی جدی به دنبال خواهد داشت. آسیب محیطزیستی متعاقب ممکن است برگشتناپذیر و خود تهدیدی برای نوع بشر باشد.
اگر تغییرات اقلیمی پیامدی از فعالیت انسانی باشد، این فعالیت تا حدود زیادی به کار مربوط خواهد بود. بنابراین به صورت اتفاقی نیست که تغییرات اقلیمی با سطوح پیشاصنعتی مقایسه میشود. اگر کار علت اصلی تغییرات اقلیمی باشد، بنابراین باید به طور اجتنابناپذیری برای استراتژیهای با هدف پیشگیری، تخفیف و سازگاری با آن نقشی محوری داشته باشد.
مسئولیت مشترک در توافق پاریس در مورد تغییرات اقلیمی و دستور کار ۲۰۳۰ برای توسعه پایدار با ۱۷ هدف مربوط به آن به رسمیت شناخته شد. در بیانیه حمایت از دستور کار ۲۰۳۰، رهبران جهان به «برداشتن گامهایی جسورانه و در راه تحول که برای تغییر مسیر جهان به سویی پایدار و بازگشتپذیر مورد نیاز است» متعهد شدند.
شکستن چرخه معیوب تغییرات اقلیمی
تاثیر فعالیت بازار بر روی محیطزیست
در این میان یک رفتار مهم که باید تغییر یابد، ادراک ما از توسعه و پیشرفت است. از آنجایی که معیارهای استاندارد درآمد ملی همچون تولید ناخالص ملی (GDP) تنها خدمات و کالاهای با منبع بازار را به تصویر میکشند، آنها کار و تولید را تنها در رابطه با بازار تبیین میکنند. سپس این معیارهای درآمد ملی برای سنجش رفاه اقتصادی یک کشور به کار میروند. معادل دانستن فعالیت بازار با رفاه اقتصادی باعث تشدید شکافهای دانشی مهمی در فهم سهم عوامل غیربازاری در رفاه از قبیل کار خانگی و مراقبتهای بدون پرداخت مالی میشود.
علاوه بر این، این روش محاسبه نمیتواند آسیب به محیطزیست و تهی ساختن منابع را به حساب بیاورد. توجه نکردن به عوامل اجتماعی و محیطزیستی به شیوهای یکپارچه منجر میشود به اینکه تاثیر فعالیت بازار بر روی محیطزیست یا کار خانگی نادیده گرفته شود و در نتیجه در حوزه خطمشیگذاری اقداماتی انجام میشوند که باعث تضعیف بیشتر رفاه میشوند.
به عنوان مثال، تهی ساختن منابع طبیعی و آسیب متعاقب به محیطزیست در ارقام مربوط به تولید ناخالص ملی همچون ارزش افزوده بازتاب مییابند که این امر باعث تشدید وابستگی به این فعالیتهای اقتصادی میشود.
دنبال کردن یک مدل «عادلانه برای گذار» به ما اجازه میدهد تا این چرخه معیوب که در آن اسیر شدهایم را بشکنیم. در این مورد که سبز ساختن اقتصاد ممکن است چه تاثیری بر مشاغل در سالهای آینده داشته باشد، گمانههای زیادی وجود دارد. شتاب بخشیدن به گذار به منابع انرژی تجدیدپذیر میتواند به خوبی یک تاثیر جانشینی را آغاز کند که مشاغل فعلی در بخشهای با کربن بالا را با بخشهای جدید با کربن اندک جانشین میکند. اشتغال در حملونقل جادهای مبتنی بر کامیونها به سوی مشاغلی در بخش ریلی حرکت خواهد کرد، تولید موتورهای احتراق داخلی با وسایل نقلیه برقی جایگزین خواهد شد و بازیافت و بازسازی جایگزین دفن زباله خواهند شد. البته حذف برخی از مشاغل اجتنابناپذیر خواهد بود.
این گذار به اقتصاد سبز فراگیر میتواند موتور جدیدی برای توسعه و ایجاد کار مناسب در تمامی جهان باشد. تضمین متحقق شدن منافع مشاغل مطلوب بالقوه در مبارزه علیه تغییر اقلیم، یک چالش مهم است. این کار به صورت خودکار نخواهد بود. اگر گذار بدون برنامهریزی یا با برنامهریزی کمتر از میزان لازم باشد، ممکن است ناگهانی اتفاق افتد و باعث ایجاد اختلال و آسیب و حتی شوکآور شود. باید در ذهن داشته باشیم مشاغل جدید لزوما در زمان و مکانی پدیدار نمیشوند که مشاغل دیگر از دست میروند، بهویژه اینکه بخشهایی خاص از قبیل ساختوساز، کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری، انرژی و حملونقل به طور اساسی دگرگون خواهند شد.
از طریق یک گذار فراگیر و عادلانه از لحاظ اجتماعی، به این ریسک باید رسیدگی شود. با این هدف، سازمان بینالمللی کار ۱ (اداره ویژه سازمان ملل با برنامه کاری مطلوب خود که از طریق یک ساختار سهجانبه اجرا میشود که شامل دولتها، سازمانهای کارفرمایان و کارکنان است) دستورالعملهایی برای یک گذار عادلانه را به کار گرفته است. این اصول هدایتکننده در درجه نخست بر اساس تعهد به گفتوگوی اجتماعی به عنوان بخشی کلیدی از مسیری نهادی به سوی پایدار بودن و تاکید بر این است که تمامی سیاستهای اتخاذ شده به سوی یک گذار عادلانه باید حقوق اساسی و حقوق مربوط به کار را محترم بشمارد. این اصول توجه خاصی به بعد جنسیتی بسیاری از مشکلات محیطزیستی دارند و به دنبال برقرار ساختن سیاستهای جنسیتی خاصی هستند. علاوه بر این، این اصول به رسمیت میشناسند که تصمیمات اتخاذ شده باید در حوزههای مختلف سیاستگذاری منسجم باشند و از کسبوکار، کارگران و مصرفکنندگان برای پذیرش این گذار حمایت کنند. این سیاستهای منسجم به ترویج ایجاد مشاغل مطلوبتر، تضمین حمایت اجتماعی کافی و پایدار برای مشاغل از دست رفته و فراهمسازی مهارتهای ضروری برای توسعه نیازمند خواهد بود. مهم اینکه این دستورالعملها به رسمیت میشناسند که هیچ راه یکهای برای گذاری عادلانه وجود ندارد که برای تمامی شرایط و مکانها مناسب باشد و هر کشوری نیاز خواهد داشت تا مسیر متفاوتی را بر اساس زمینه و تاریخ خاص خود برگزیند.
آیا برای قرن بیستویکم آمادهایم؟
فرمان عدالت اجتماعی توسط سازمان بینالمللی کار، گسترهای به اندازه تمامی طیف تجربه بشر دارد که به دنیای کار نیز مربوط است. در حالیکه آنان به دنبال یک رویکرد همهجانبه و فعالانه به شکل دادن به دنیای کار هستند، اساسنامه (۱۹۱۹) این سازمان و اعلامیه (۱۹۴۴) فیلادلفیا هیچ اشارهای به پایدار بودن به لحاظ محیطزیستی یا تغییرات اقلیمی ندارند. اما شتاب گرفتن توسعه در طول دو دهه گذشته اعضای تشکیلدهنده سازمان بینالمللی کار را متقاعد ساخته که فرمان عدالت اجتماعی تنها در صورتی میتواند به طور موثری دنبال شود که پایدار بودن محیطزیستی را در برنامه کار مطلوب ادغام کند. این دستورالعملها همراه با ابتکار سبز ۲ سازمان بینالمللی کار اصولی را مطرح میکنند که آن گذار عادلانه و حوزههای خطمشی کلیدی و مقررات نهادی مربوطه باید بر اساس آن ساخته شود. اما فراتر از سازگاری با واقعیتهای اقلیمی و محیطزیستی جدید، قرن بیستویکم نیز در چارچوب تکنولوژی و شیوههای جدید کاری، بیم و امیدهای فراوانی برای جهان کار در برخواهد داشت. این امر دلیل ایجاد خلاقیتهای کاری آینده ۳ توسط این سازمان در سال ۲۰۱۵ بود.
ابتکار سبز این هدف را دنبال میکند که نقشآفرینان جهان را به درک بهتری از چالشها و فرصتهای تغییر مسیر ضروری به سوی آیندهای با کربن کمتر مجهز سازد و به آنها کمک کند تا این تغییر را مدیریت کنند. ابتکار سبز امیدوار است موضع سازمان بینالمللی کار را به عنوان یک مرجع منحصربهفرد در حوزه ارتباط بین تغییرات اقلیمی، استراتژیهای با کربن کم و کارایی منابع از یکسو و اشتغال، حمایت اجتماعی، گفتوگوی اجتماعی و برابری از سوی دیگر، تقویت کند. خلاقیتهای کاری آینده با فراتر رفتن از دغدغههای کاملا محیطزیستی تلاش دارد تا شیوههای جدید تغییر از جمله جهانیسازی و تغییرات جمعیتی و تکنولوژیکی را درک و سازمان بینالمللی کار را در موقعیتی برای به پیش راندن الزام به عدالت اجتماعی قرار دهد. این اقدام از طریق گفتوگوهای ملی بین دولتها، کارفرمایان و سازمانهای کارگری آغاز شد و در برخی کشورها صداهای دیگری از جمله گروههای جوانان را نیز دربر گرفت. یک کمیسیون مستقل جهانی در مورد آینده کار در آگوست سال ۲۰۱۷ تشکیل شد که گزارش آن بر برنامه کاری کنفرانس صدسالگی کار بینالملل که در سال ۲۰۱۹ برگزار میشود، تاثیر خواهد داشت.
ایجاد مشاغل مساعد و سبز
مبارزه علیه تغییرات آب و هوایی یک بخش اساسی از مبارزه برای دستیابی به عدالت اجتماعی است. فقیرترین و آسیبپذیرترینها در دنیای کار بیش از همه از تغییرات اقلیمی متاثر خواهند شد. آنها در برابر این تاثیرات از همه بیپناهتر هستند و کمترین مسئولیت را در رخ دادن این تغییرات دارند. این امر یک دلیل کلیدی در میان بسیاری از دلایلی است که فرایندهای گذار عادلانه باید سطوح فزاینده و بالای نابرابری را در داخل و همچنین در میان کشورها تقلیل دهند.
اگر هدف این باشد که هیچکس جا نماند، این گذار باید با دقت و به طور عادلانه مدیریت گردد. توافق پاریس تاثیر بر دنیای کار در جهت حرکت به سوی آیندهای با کربن کم یا آیندهای بدون کربن را به رسمیت میشناسد. یک «شغل سبز» بنا به تعریف خود لزوما یک کار مطلوب نیست و باید با اقدامها و سیاستهای صحیح همراه شود تا «مطلوب» گردد. دولتها باید از طریق توافق پاریس متعهد به همکاری با اتحادیههای تجاری و اتحادیههای کارفرمایان شوند تا تضمین کنند که توسعه پایدار با توجه کامل به ابعاد اقتصادی و اجتماعی و همچنین ابعاد محیطزیستی آن به پیش میرود.
روشن است که بلندپروازی محیطزیستی بیشتر به بازسازی اقتصادی بیشتر، تحولات بیشتر الگوهای تولید و مصرف و تاثیرات با قاطعیت و فراگیری بیشتر بر اشتغال معنا مییابد. این امر مستلزم مشارکت فعالانه سازمانهای کارگری و کارفرمایی است زیرا زمانی که سیاستها توسط توافق عمومی میان تمامی ذینفعان تقویت شوند، احتمال بیشتری وجود دارد که به اهداف خود دست یابند.
کسبوکار بهویژه کسبوکار با حجم متوسط و کوچک نیاز است مورد حمایت قرار گیرد تا بتواند پتانسیل خدمات و کالاهای سبز را آزاد و تولید و مصرف پایدارتر و تولید مشاغل جدید سبز را امکانپذیر کند. عناصر کلیدی برای چنین حمایتی شامل یک محیط قابل پیشبینی است که تنظیم مقررات را امکانپذیر میسازد. این کار رشد کسبوکار، انسجام میان سیاستهای دولتی، سرمایهگذاری خصوصی و دولتی بیشتر و ترویج نوآوریهای سبز را آسان میکند.
اما مبارزه با تغییرات اقلیمی نیازمند دو جزء دیگر است؛ حمایت اجتماعی و توسعه مهارتها. فرایند سبز ساختن مشاغل فعلی بیان میکند که نظامهای آموزشی باید با الزامات دنیای کار سازگار شوند و اینکه آموزش در تمامی دورههای کاری به یک واقعیت برای تمامی کارگران (از جمله زنان) بدل میشود. از آنجایی که بخش چشمگیری از نوآوری سبز تحت تاثیر تکنولوژی است، مطالبه زیادی برای مهارت در علوم پایه، تکنولوژی، مهندسی و ریاضیات و نیاز به دانش در حوزه مواد سازگار با محیطزیست و تاثیرات محیطزیستی وجود خواهد داشت. حمایت اجتماعی نیز امری ضروری است زیرا جابهجایی مردم بین فعالیتهای مختلف را بدون ریسک به مشقت افتادن و دچار شدن به فقر امکانپذیر میسازد.
منبع:
https://www.greeneuropeanjournal.eu/a-just-transition/
پی نوشت:
۱.International Labour Organization
۲.Green Initiative
۳. Future of Work initiative