قلمرو رفاه

مرور فیلم «جوکر» (سیاه‌زخم)؛ دست‌هایی در کار شکستن دست‌ها

چهار جوان ناراضی از وضعیت کار و زندگی‌شان تصمیم می‌گیرند در تصادفی ساختگی شرکت کنند تا با گرفتن پولی که بیمه به آنها می‌دهد سروسامانی به زندگی‌شان بدهند

04 فروردین 1404 - 13:30 | مرور فرهنگ
ابوذر عزیزی
ابوذر عزیزی منتقد فیلم

فیلم مستند «جوکر» (سیاه‌زخم) با موضوع بیکاری و آسیب‌های اجتماعی که چندی پیش نظر منتقدان و تماشاگران جشنواره فیلم کوتاه تهران را کسب کرد و علاوه بر تندیس بهترین فیلم مستند، بهترین فیلم از نگاه مخاطبان این جشنواره را نیز نصیب خود کرده بود در جشنواره سینما حقیقت نیز با استقبال گرم مخاطبان روبه‌رو شد.

در این فیلم چهار جوان ناراضی از وضعیت کار و زندگی‌شان با نقشه‌ای که یکی از آنها می‌کشد، تصمیم می‌گیرند در تصادفی ساختگی شرکت کنند تا با گرفتن پولی که بیمه به آنها می‌دهد سروسامانی به زندگی‌شان بدهند. پول بیشتر در گرو هزینه بیشتری است که آنها باید به بدن خود تحمیل کنند. هر عضو بدن قیمتی دارد؛ دماغ، دست و پا شکننده‌اند. همذات‌پنداری در این فیلم گران تمام می‌شود؛ چرا‌که قهرمانان فیلم اعضای بدن خود را برای شکسته شدن انتخاب می‌کنند. هیچ اجباری نیست. آنها شب دور هم جمع می‌شوند، بساط عیش مهیا و دکتر سر می‌رسد. دکتر کسی است که با ابزار‌های اولیه همچون لوله و کف دست، اعضای انتخابی را با کمترین تعداد ضربات به شکلی که بیمه متوجه ساختگی بودن‌شان نشود می‌شکند. تا اینجای کار برای یک فیلمساز ذوق‌زده کافی است که گمان کند مواد لازم برای ساخت فیلم مهیا است، اما «ایمانی» در دام هیجان ماجرا نمی‌افتد. یکی از عواملی که به کمک او می‌آید شناخت نزدیکی است که از سوژه‌هایش دارد. شناختی که سبب شده کارگردان مدت‌ها پیش از ماجرا با شخصت‌ها همراه شود، آنها را با ویژگی‌های انسانی‌شان بشناسد و سعی در معرفی‌شان کند. در دادگاهی که برای تصادف برگزار می‌شود همراهشان باشد، همراه با شخصیت اصلی ماجرا، ابوذر که یکی از همین جوانان است و نقشه‌ای که طراح تصادف ساختگی از ابتدا در سر داشته هر لحظه ابعاد جدیدی به ماجرا می‌دهد. کمتر پیش می‌آید فیلمی بتواند احساسات مختلف و متناقضی را در بیننده برانگیزد، کاری که کارگردان در این فیلم بار‌ها انجامش می‌دهد. فیلم در کنار صحنه‌های خشنی که بسیاری از تماشاگران مجبور می‌شدند چشم بسته دنبالش کنند، لحظه‌های شاد و حتی خنده‌داری نیز در خود جای داده است. در ابتدای فیلم «ابوذر» در مورد کاری که قصد انجامش را دارند توضیحات تکان‌دهنده‌ای می‌دهد: «بدون هیچ زحمت آنچنانی فقط یک شب، دو شب درد تحمل می‌کنیم و بعد یک عمر در آسایشیم. ما به کسی ضرر نمی‌زنیم، از دیوار کسی بالا نمی‌رویم یا دزدی نمی‌کنیم، دست و پای خودمان را می‌شکنیم و پول دیه می‌گیریم.» «شارمان امپت راسل» در کتاب «گرسنگی: تاریخ غیرطبیعی» چنین می‌نویسد: «افراد بی‌قدرت، ضعیف و کسانی که اختیار از آنها سلب شده، جز تن نحیف خود چه چیزی می‌توانند به جهان بدهند؟» در جای دیگری از فیلم ابوذر از این می‌گوید که بعضی‌ها با کوچک‌ترین زخم‌ها آه و ناله بسیار سر می‌دهند و حالا شما تصور کنید که یک نفر دست خود را جلو بیاورد و به خواست خود و بدون اینکه آن را عقب بکشد اجازه بدهد که یک نفر دستش را بشکند. اقدامی که دیدنش نیز برای بسیاری از تماشاگران غیرممکن بود. فیلم، اما توضیح تکان‌دهنده دیگری نیز ارائه می‌دهد، این جوانان غریبه نیستند، نه بیماری روانی دارند، نه هیچ ویژگی‌ای که آنها را بیرون از جامعه بگذاریم. آنها کارگرند، در کشتارگاه کار می‌کنند و گوشتی که می‌خوریم را آنها سلاخی کرده‌اند، در باغ‌ها کار می‌کنند و میوه‌هایی که می‌خوریم آنها از درخت چیده‌اند، ماهی‌های عید را از دست اینها گرفته و سال نو را آغاز کرده‌ایم، آنها نقش‌باز شمر و امام حسین (ع) تعزیه‌اند. کار می‌کنند و هنر دارند، زن و بچه، عشق و امید و آرزو دارند، اما جامعه چنان آنان را بی‌قدرت و ضعیف کرده و اختیار از آنها گرفته که آخرین تیر در ترکش را شلیک می‌کنند، آخرین تیر، اما تن آنها بود. «توماس اش»، رهبر قیام «ایستر»، مدتی کوتاه پیش از مرگ خود گفت: «پیروزی از آن کسانی نیست که بیشتر از همه، آدم می‌کشند، بلکه از آن کسانی است که بیش از همه رنج می‌کشند.» پای قانون خیلی زود به میان می‌آید، قانون تیزچنگ‌تر از جوانان، آنان را شکست می‌دهد و راهکاری پیش پایشان می‌گذارد؛ زندان. جوانانی که از همه جا و همه چیز مایوس شده بودند، دست و پا شکسته رهسپار زندان می‌شوند تا با بیشترین رنج‌ها و بدون کوچکترین پیروزی و ناامید از تن خود باشند. فیلم در اینجا به پایان نمی‌رسد؛ چرا‌که تنها دو نفر از جوانان دستگیر می‌شوند و دو تای دیگر همچنان به ماجراجویی ادامه می‌دهند و این‌بار خارج از ایران، زیرا از ابتدا نیز بخشی از نقشه چنین بود: «پولی از بیمه بگیرند و از ایران فرار کنند.» راه چاره‌ای که آمار مهاجرت اخیر نشان می‌دهد بیشتر از هر زمان دیگری در دهه اخیر ذهن جوانان کشورمان را به خود مشغول کرده است.

جوکر (سیاه زخم)

کارگردان: سجاد ایمانی

برچسب‌ها
معرفی فیلم