قلمرو رفاه

بحران‌های سه‌گانه مالی در ایران

نقدینگی در ایران یک نقدینگی بی‌کیفیت، نامتقارن و تورم تابعی از ارزش ریال در مقابل ارز‌های خارجی است

09 Azar 1404 - 13:39 | اقتصاد سیاسی
احسان سلطانی
احسان سلطانی پژوهشگر اقتصادی

بحران‌های مالی به سه مولفه اساسی تقسیم می‌شوند: ۱. بحران بدهی ۲. بحران بانکی ۳. بحران ارزی. معمولا یک یا دو مورد از آنها در کنار هم و یک زمان اتفاق می‌افتد و به ندرت هر سه مورد با هم رخ می‌دهد؛ اما در حال حاضر اقتصاد ایران همزمان با هر سه بحران مواجه است.

مدتی است که ما با بحران‌های مالی در دنیا مواجه هستیم. بررسی‌ها نشان می‌دهند که دولت‌ها بایستی بودجه متعادلی داشته و بدهی ایجاد نکنند. در همین راستا می‌توان به سقوط روم باستان اشاره کرد که در آن زمان با کاهش ۶۰ برابری ارزش پول مواجه شد.

در حال حاضر بحران بدهی در ایران وجود دارد. دولت مدعی است که بین ۶۰ هزار میلیارد تا ۹۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد. از سوی دیگر، گزارش بودجه منتشر شده حاکی از آن است که شرکت نفت ۴۸ میلیارد دلار و شهرداری‌ها بالای ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارند. مجموع این بدهی‌ها نسبت نگران‌کننده‌ای است که نزدیک به صد‌در‌صد GDP است.

در خصوص بحران بانکی کسری ۶۰۰ هزار میلیارد تومان پول و سپرده و حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان نیز وام‌های مشکوک‌الوصول و تسهیلات غیرجاری وجود دارد. بدین معنا در حدود ۶۰ درصد GDP، بحران بانکی به پول نیاز دارد تا بتواند به حالت عادی برگردد. بحران سال ۲۰۰۸- ۲۰۰۷ آمریکا که تقریبا بزرگترین بحران بانکی محسوب می‌شود، حدود ۲۰ درصد (GDP) بود و این کشور هنوز هم درگیر مشکلات حاصله از آن بحران است. برآورد‌ها حاکی از آن است که آمریکا برای این بحران بانکی ۱۳ تریلیون دلار خسارت پرداخته است. در طول ۲۰۰ سال گذشته بیش از ۲۰۰ بحران بانکی در ایران ثبت شده که بیشترین رقم آن مربوط به زمان کنونی است.

سومین بحران، بحران ارزی است که به خاطر آن، ظرف کمتر از ۱۰ سال ارزش پول کشور به یک‌دهم رسید. ۷۰ درصد نقدینگی کشور در ۵ سال اخیر ایجاد شده است. زمانی که دولت آقای روحانی سرکار آمد، ضریب فزاینده حدود ۵ بود. بدین معنا که اگر یک تومان پایه پولی بالا می‌رفت ۵ تومان نقدینگی ایجاد می‌شد. اکنون در کشور نقدینگی بالای ۷ است. ۴۰ درصد قدرت خلق نقدینگی توسط بانک‌ها بالا رفته و دلیل آن عدم آگاهی برخی از سیاستگذاران است که در نتیجه، آن دولت ۲۰۰ هزار میلیارد تومان به بانک‌ها بدهکار شد. اگر اجازه افزایش پایه پولی داده می‌شد، اکنون ۳۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی کمتر بود و دولت هم هیچ بدهی به بانک‌ها نداشت. با بررسی بحران‌ها در سطح جهان می‌توان تشابهاتی را یافت. در بحران سال ۲۰۰۸- ۲۰۰۷ میلادی آمریکا وام‌های بی‌کیفیت زیاد و قیمت مسکن سه برابر شد. در طول ۱۰۰ سال تاریخ آمریکا قیمت واقعی مسکن دو برابر شد. دولت آمریکا در این شرایط ضریب فزاینده را از ۸ به ۴ رساند و جلوی افزایش و تولید نقدینگی توسط بانک‌ها را گرفت. در ایران بانک‌های خصوصی ایجاد شدند و پول‌های حاصله را صرف خرید املاک و ساختمان‌های لوکس کردند و در مدت بسیار کوتاهی سرمایه آنها دو برابر شد. از پنج سیکل پرقدرت مسکن در تاریخ ایران یک مورد برای نیمه دوم دهه ۳۰، مورد دیگر مربوط به نیمه اول دهه ۵۰ است و سه سیکل بعدی طی سال‌های ۸۲ تا ۹۲ رخ داده است. سیاستگذاران اقتصادی به جای اینکه از فعالیت بانک‌های خصوصی جلوگیری به عمل آورند و ضریب فزاینده را کاهش دهند، در عوض ضریب را افزایش دادند. از دلایل این عملکرد به عدم آگاهی سیاستگذاران و شریک بودن در منافع می‌توان اشاره کرد. در طی ۱۹ سال اخیر در دنیا، نقدینگی با سرعتی به مراتب بیشتر از رشد (GDP) و تورم رشد کرده است. مشکل اصلی این است که نئولیبرالیسم، ایدئولوژی متکی به فردگرایی و مادی‌گرایی را به حکومتی که متکی به آرمانگرایی انسانی است، متصل کرد که این دو امری کاملا متضاد است. اقتصاد کنونی یک اقتصاد نئولیبرالیستی است و از نشانه‌های آن این است که در ۳۰ سال گذشته بهره‌وری ۷۰ درصد و حقوق کارگر ۳۰ درصد بالا رفته است.

قبل از بحران بزرگ اقتصادی ژاپن که در آخرین دهه قرن بیستم اتفاق افتاد، بدهی دولت ژاپن نسبت به (جی دی پی) ۵۰ درصد بود و اکنون ۲۳۰ درصد است که منجر به نابودی ساختار اقتصادی شد. در این شرایط ژاپن نرخ رشد یک و دو درصد را در ۲۰ سال گذشته تجربه نکرده است. در ایران نیز روند مشابهی طی می‌شود. شاخص رقابت‌پذیری جهانی سال ۲۰۱۹ میلادی به سمت نهادگرایی رفته و از ۱۰۰ شاخص، ۲۰ شاخص آن نهادی است. باید توجه داشت در کشور ما هیچ شاخص نهادی وجود ندارد. دو شاخص برای قیمت‌ها است و این نظر وجود دارد که اگر همه چیز گران شود مشکلات اقتصادی حل می‌شود، اما از سال ۵۷ تاکنون همه چیز ۲ هزار برابر گران شده و چیزی درست نشده است.

رابطه تورم با نقدینگی در بسیاری از کشور‌ها حتی آمریکا قطع شده است. در کشور آمریکا با وجود اینکه نقدینگی سه برابر شده، تورم تغییری نداشته؛ بنابراین بالا رفتن نقدینگی به مفهوم تورم نیست. نقدینگی در جامعه در حال چرخش است و یک جریان مرده محسوب نمی‌شود. نقدینگی در ایران یک نقدینگی بی‌کیفیت، نامتقارن و تورم تابعی از ارزش ریال در مقابل ارز‌های خارجی است.