گلههای چوپان
نگاهی به فیلم مغزهای کوچک زنگزده
 
                    
                    
                        
                             
                                    
                                «مغزهای کوچک زنگزده» روایت خشن و بیرحمی است از حلبیآبادهای تهران؛ جایی که در کنار سرمایههای هنگفتی که از طریق بهرهکشی از نیروی کار ارزان در مسیرهای غیرقانونی پدید آمده، فضایی مملو از نابرابری، فقر، اعتیاد، ناموسپرستی، بزهکاریهای اجتماعی، کودکان بیسرپرست، فرزندفروشی و... در جریان است.
«مغزهای کوچک زنگزده» پنجمین فیلم یکی از پرکارترین سینماگران اخیر سینمای ایران است. «هومن سیدی» که در سال ۸۹ اولین فیلم سینمایی خود به نام آفریقا را ساخت، تا به امروز در کنار ساخت چهار فیلم دیگر، در مقام بازیگر جلوی دوربین بیستویک فیلم سینمایی، پنج مجموعه تلویزیونی، بیش از ۱۰ فیلم تلویزیونی و دو سریال در شبکه خانگی رفته که به اینها فیلمنامهنویسی و تدوین هر پنج فیلمی که ساخته و کارگردانی و بازی در تئاتر را نیز میتوان اضافه کرد.
فیلم اخیر سیدی سراغ محلههای پایین شهر تهران رفته و علاوه بر موضوعاتی همچون فقر، مصرف مواد مخدر و ناموسپرستی، بهرهکشی از کودکان بیسرپرست در مشاغل خطرناک را نیز به تصویر میکشد، مخصوصا سوءاستفاده از آنها در تولید و توزیع موادمخدر. همه اینها موقعیتی پرتنش را در بستری خشن و بیرحم و با ریتمی تند رقم میزنند. شکور (با بازی فرهاد اصلانی) صاحب آشپزخانهای است که در آن مواد مخدر تولید میشود و بسیاری از کارگران آن کودکان بیسرپرستی هستند که از سنین پایین آنها را سرپرستی کرده و میتوان حدس زد که پس از سالها استفاده از آنها در مشاغل مختلف حالا به عنوان تولیدکننده مواد مخدر با نیروهای گوش به فرمان، امپراتوری کوچکی را اداره میکند. شکور در کنار آشپرخانه سرپرست یتیمخانهای است که کودکان بیسرپرست در شرایط بسیار بدی نگهداری میشوند تا کمکم به عنوان ارزانترین نیروهای کار در مشاغل کاذبی که انتهای آن به آشپزخانه ختم میشود مشغول به کار شوند.
به جز لحظههایی معدود، بازی شکور سرد و آرام است و در صحنههایی که انتظار برونریزی و خشونت از او میرود سعی میکند با آرامش همه چیز را کنترل کند، اما بازی او با صدای صاف و تمیز بیش از اینکه شبیه یک خلافکار خونسرد باشد، به یک وکیل یا مهندس شباهت دارد که در موقعیت اشتباه قرار گرفته است. شاهین (با بازی نوید محمدزاده) شخصیت محوری فیلم است. جوانی سرکش که به ظاهر زیر بار زور نمیرود و شخصیت پیچیدهای برای او طراحی شده، مواد توهمزا مصرف میکند، اغلب با صمیمیترین دوستش مسعود است، عربده میکشد و میخواهد خون بریزد و انتقام بگیرد. اما ترسو است، از بریدن سر مرغ ابا دارد و موقع درگیریها پا به فرار میگذارد و در عین حال به حال بچههای یتیم دل میسوزاند و در مورد وضعیت کودکان یتیم، شکور را سینجیم میکند. این پیچیدگی بیشتر هم میشود، شاهین که به دلیل دستوپا چلفتی بودن نتوانسته کارهای مهمی را در کنار شکور بر عهده بگیرد با زندانی شدن شکور سعی میکند با سرکشی نقش شکور را به عنوان چوپان گله بیسرپرستها و کارگران آشپزخانه ایفا کند، اما زمانی که شکور در مورد گذشته زندگی او اطلاعاتی میدهد، شخصیت بیثباتش دچار بحران بیشتری میشود.
سیدی همه علایق نوید محمدزاده را برآورده کرده تا هر لحظه پرتنشتر شود و گاهی به خاطر جنبههای رمانتیک شخصیتی، فرودهایی داشته باشد تا اوج بعدی را بالاتر برود و برای دوستداران جوان عصبی این روزهای سینمای ایران، بالا و پایینهای شخصیتی را به نمایش بگذارد. شهروز، برادر کوچک خانواده نیز پسر شروری است که با وجود سنی کم برخلاف شاهین راحت چاقو میکشد، با اسلحه آدم میکشد و با روسری میتواند عضوی از خانواده را خفه کند. فیلم با چاقو خوردن شهروز آغاز میشود. نقطع عطف فیلم زمانی است که خواستگار دختر خانواده به مراسم خواستگاری نمیآید و معلوم میشود دلیل خواستگار، فیلمی است که از دختر خانواده در موبایلها دست به دست میشود.
با وجود اینکه در لحظاتی از فیلم صحنههای شبهمستندی از زاغهنشینها و کودکان بیسرپرست به نمایش درمیآید و موضوعاتی مانند سوءاستفاده گسترده و سیستماتیک از کودکان بیسرپرست و سرنوشتهای پریشان آنها دستمایههای اصلی فیلم هستند. مغزهای کوچک زنگزده علاوه بر اینکه میتواند فیلمی اجتماعی باشد، فیلمی اکشن و هیجانی است که بیش از هر چیز مخاطبینی را راضی میکند که همواره آرزوی دیدن فیلمهای پراتفاق به سیاق فیلمهای هالیوودی را دارند و سویههای اجتماعی فیلم بهانه کافی برای نمایش صحنههای خشن و پر زد و خورد را به کارگردان داده است. فیلم در گام اول برای شخصیتهایش مسالهای ایجاد میکند که ناتوانی آنها در بازکردن اجزای مساله، چارهای جز پاک کردن صورت مساله به جا نمیگذارد، اما مساله کوچک فیلم با کمی دلسوزی به سمت پاسخ گام برمیدارد و مساله بیجواب بزرگتر، یافتن چارهای برای جهان بیقانون فیلم است. صورت مساله دوم کلیت فیلم است؛ جهانی که شخصیتها در آن گرفتارند خود مسالهای است که چاره دولت برای آن پاکسازی منطقه است. اما هومن سیدی این پاسخ را کافی نمیداند و درست یا غلط پاسخ خود را در جملهای قرار داده که در ابتدا و انتهای فیلم تکرار میکند. «میگن اگه چوپان نباشه گوسفندا تلف میشن یا گم میشن یا گرگ بهشون میزنه یا از گرسنگی میمیرن، چون مغز ندارن. هر کی مغز نداره به چوپان احتیاج داره، به چوپان دلسوز. چوپان حکم پدرو برای گوسفندها داره، آدم بدون پدر، هیچی نیست.»
مغزهای کوچک زنگزده
کارگردان: هومن سیدی
بازیگران: نوید محمدزاده، فرید سجادی حسینی، فرهاد اصلانی و نازنین بیاتی
تولید: ۱۳۹۶
