از جنگ اقتصادی تا قدرت نرم
چگونه ایران میتواند مقاومت کند؟
 
                    
                    
                        
                             
                                    
                                در سطح داخلی هیچ راهی نیست جز تعامل جدی با مردم. دولت باید سریعا اقدام به حلوفصل مسائلی کند که بین این نهاد و ملت فاصله انداخته است. به دست آوردن دل ایرانیها کار سختی نیست. فقط کافی است بازگردیم به آرمانهای انقلابی که ملت را ولینعمت دولتمردان و نمایندگان مردم را در راس امور میدانست.
امروز شرایط ایران بسیار حساس و پیچیده شده و یک اشتباه کوچک میتواند کشور را به مسیری بکشاند که دههها ناامنی و بیثباتی را به دنبال داشته باشد. انقلابی که در بهمن ماه سال 57 در ایران شکل گرفت از ابتدا با خطرات و دشواریهایی روبهرو بود ولی در هر صورت از این مشکلات گذشت. با گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی اینک دیگر انقلاب ایران جوانی نوپا نیست که اشتباهاتش به پای جوانیاش گذاشته شود.
40 سالگی دوران بلوغ عقل است و اینک جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری باید از خود درایت و عقلانیت نشان دهد. دشواریهای کشور مجموعهای به هم پیچیده است که به راحتی قابل تفکیک و دستهبندی نیست. در گذشته بخصوص کسانی که در فضای مکتب واقعگرایی تنفس میکردند، به راحتی عرصه سیاست داخلی و خارجی را از هم جدا میکردند و برای هر کدام نسخهای جداگانه میپیچیدند. امروز این کار به این راحتی امکانپذیر نیست.
عرصه سیاست داخلی و خارجی بیش از هر زمان دیگری به هم پیوسته شده است. مرزها نفوذناپذیری خود را از دست داده و در کوچکترین مسائل داخلی ردپای عناصر خارجی دیده میشود. از سوی دیگر، تحولات داخلی به راحتی در عرصه بینالمللی بازتاب پیدا میکنند و بر روندهای جهانی تاثیر میگذارند.
بنابراین ایران هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بینالمللی دچار گرفتاریهایی است که نمیتوان این دو را به راحتی از هم متمایز کرد و نسخهای جدا برای هر کدام پیچید. در مقابل، به نظر میرسد که سیاستگذاران ما باید یک نسخه واحد با رویکردی متمایز در عرصه داخلی و بینالمللی دنبال کنند. در عرصه بینالملل خطر پیش روی ما بیش از هر چیز موفقیت نوعی گفتمان ایرانهراسی است که طی چند دهه گذشته فعال بوده و امروز سخنان خود را از زبان سه بازیگر سیاسی تاثیرگذار در جهان و منطقه (ترامپ، نتانیاهو و بنسلمان) بیان میکند.
همآوایی و اتحاد این سه بازیگر در مقابل ایران بزرگترین خطر وجودی است که طی دهههای گذشته در مقابل کشور ما قرار گرفته است. اگرچه هر سه این بازیگران خاستگاه هویتی و ایدئولوژیک متفاوتی دارند اما در یک چیز مشترکند. فضای ذهنی هر سه آنها تحت تاثیر تبلیغات ایرانهراسانهای استکه در چهار دهه گذشته شکل گرفته و این سه رهبر، ایران را بزرگترین تهدید و دشمن در مقابل خود میبینند. آنها از هر حرکت ایران درک تهدیدآمیز دارند حتی اگر خواست و نیت کشور ما تهدید آنها نباشد.
شکی نیست که این سه بیش از هر چیز، قدرت ایران را نشانه گرفتهاند. آنها تلاش خواهند کرد که قدرت کشور ما را در هر شکلی از بین ببرند. شاید اولین گام این باشد که ایران را از نظر اقتصادی ضعیف کنند. در همین راستا، مدتی است که جنگ اقتصادی آغاز شده و آمریکا و عربستان در تلاشند که ایران را از بازار نفت خارج کنند تا کشور ما نتواند نفت خود را بفروشد و از نظر اقتصادی ناتوان شود.
مرحله بعد قدرت نظامی ایران خواهد بود. در ابتدا این نیروها تلاش میکنند که نیروی نظامی ایران در بیرون از مرزهایش را تخریب و در مرحله بعد اگر بتوانند قدرت نظامی داخلی را مورد هدف قرار دهند. اما مهمتر از اینها، تلاش آنها برای از بین بردن قدرت نرم ایران است. آنها تلاش میکنند حکومت ایران را حکومتی نشان دهند که به دنبال صدور انقلاب (به بیان آنها بیثباتی و تنش)، شیعهگری و تسلط بر دیگر کشورها است. از سوی دیگر، چهره داخلی ایران را نیز حکومتی دیکتاتوری ترسیم کنند که با سرکوب خواستهای مردماش آنها را به گروگان گرفته است.
در این میان، مسئولان ما چه سیاستی باید دنبال کنند؟ به نظر میرسد که چارهای نیست جز اینکه در عرصه سوم (جنگ نرم) بجنگند تا شاید در عرصه اول (جنگ اقتصادی) و عرصه دوم (نبرد نظامی) هم بتوانند اقدامات آنها را خنثی کنند. نقطه قوت کشور ما و نقطه ضعف مثلث تهدید ایران همینجاست. آنها میگویند ایران یک حکومت دیکتاتوری، بزرگترین حامی تروریسم و مهمترین عامل بیثباتی در منطقه است.
مهمترین کاری که ایران باید کند این است که نشان دهد این تصویر غلط است. در این صورت میتواند در عرصه فشار اقتصادی و نظامی هم کار را برای آنها دشوار کند. برای تحقق این امر ایران نیازمند است در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی برنامهریزی و اقدام فوری و جدی کند. شفاف کردن تمام دخل و خرج کشور یکی از راهکارهای کاهش شکاف دولت و ملت است که دولت به تازگی تلاشهایی را در این راستا آغاز کرده که باید با قدرت تداوم یابد.
مردم نامحرم نیستند و باید بدانند که در صدر تا ذیل کشورشان چه میگذرد. در عین حال، دولتمردان باید بتوانند از تمامی عملکرد خود دفاع کنند، در غیر این صورت میبایست عرصه را برای دیگران خالی کنند. باید به مبارزه جدی با فساد اقتصادی برخاست تا مردم بدانند دولتمردان خادم آنان هستند نه کاسب. از سوی دیگر، مجلس باید به جایگاه اصلی خود یعنی راس امور بازگردد.
مجلسی که از دل یک انتخابات پرشور و رقابتی بیرون آید، میتواند بسیاری از شکافهای موجود را پر کند. به وضوح میتوان دید در مناطقی که نمایندگان ارتباط بهتری با مردم دارند، اعتراضات کمتری دیده میشود. پر کردن شکافهای داخلی کشور را در مقابل هرگونه فشار خارجی بیمه میکند. اگر مردم و مسئولان همدل شوند آنگاه میتوان برای پشت سر گذاشتن مشکلات برنامهریزی کرد.
بیش از هر چیز، ایران باید خود را برای یک دوره فشار اقتصادی آماده کند. با فشار بیشتر آمریکا برای تحریم نفت ایران، به مرور فروش نفت ایران و درآمد نفتی کشور کاهش پیدا خواهد کرد. در چنین شرایطی کشور باید خود را برای تغییر سبک مصرف آماده کند. به جز کالاهای ضروری برای زندگی و درمان مردم هیچ کالای دیگری نباید مشمول سوبسید دولت واقع شود.
واقعا در شرایطی که کشور برای روزهای سختتر آماده میشود، چه ضرورتی دارد که کالاهای لوکس با نرخ دلار دولتی وارد شوند؟ در عین حال، تحریمها فرصتی است برای کاهش وابستگی اقتصاد ایران به فروش نفت؛ بخصوص اگر ایران بتواند روابط اقتصادی خود را با همسایگان افزایش دهد. پ در عرصه منطقهای بیش از هر چیز، ایران باید روابط خود با همسایگانش را بهبود بخشد. آنچه ایران را قدرتمند کرده و میکند، قدرت فرهنگی و اقتصادی ایران است.
حضور نظامی ایران در هر کشور خارجی میتواند عاملی محرک برای تهدید قلمداد کردن ایران باشد. ایران هماکنون متحدان خود را در منطقه دارد که قطعا باید به ثبات و قدرتمندتر شدن آنها کمک کند ولی این مهم میتواند به روشهای دیگر صورت گیرد و نیازی به حضور نیروی نظامی ایران در این کشورها نیست. کاهش تنشها با کشورهای سنی/ عربی باید در دستور کار مسئولان ما باشد.
حاکمان عربستان سعودی تلاش میکنند که کشورهای عربی و سنی را در مقابل ایران نشان دهند. ایران باید تلاش کند مانع از شکلگیری چنین تصویری در منطقه شود. در این راستا، دستگاه دیپلماسی باید نقش مهمتری ایفا کند. بازسازی روابط با همسایگان نیازمند دیپلماتهایی برجسته و پرتوان است که بتوانند روابط فردی با رهبران این کشورها برقرار کنند.
در عرصه بینالمللی نیز ایران امروز بیش از هر زمان دیگری میتواند یارگیری کند. اتحادیه اروپا آماده است که با ایران در مقابل فشارهای آمریکا همکاری کند. مساله مهاجران یکی از مهمترین مشکلات امروز اروپاست و ایران میتواند نقطه ثباتی در خاورمیانه باشد که به کاهش مساله مهاجران کمک کند. اروپا میداند که بیش از همه دود بیثباتی بیشتر در خاورمیانه به چشم او میرود و اگر ایران نشان دهد که بازیگری موثر در کاهش تنشها و افزایش ثبات در خاورمیانه است، اروپا میتواند بر روابط با ایران حساب ویژهای باز کند.
علاوه بر اروپا، چین، هند، کرهجنوبی و ژاپن به عنوان خریداران مهم نفت ایران در آسیا میتوانند اهرم مهمی باشند در مقابله با تحریمهای نفتی. درست است که آنها به تحریمهای آمریکا بسیار حساس هستند اما دیپلماسی نفتی ایران باید به دنبال راهکارهای حقوقی باشد تا بتواند مانع از تاثیرگذاری این فشارها شود. در مواجهه با اقدامات آمریکا، دولت در حال حاضر چندان گزینههای زیادی ندارد.
ایران البته نباید هیچگاه درهای مذاکره را ببندد بلکه همواره باید خود را آماده گفتوگو برای حل مسائل و مشکلات منطقهای و جهانی نشان دهد. با این حال به نظر میرسد مذاکره با دولت کنونی آمریکا دارای پیچیدگیهای زیادی است. رییسجمهور کنونی آمریکا با پیشفرضها و ذهنیتهایی تصمیم میگیرد که تغییر آنها نیازمند زمان است. بنابراین سیاست ایران در مقابل دولت کنونی آمریکا باید تلاش برای مدیریت تنش در رابطه، نشان دادن آمادگی برای مذاکره سازنده و در راستای منافع متقابل و در نهایت مقاومت در برابر سیاستهای خصمانه و سلطهجویانه باشد.
در عین حال، ایران باید تلاش کند به بازتعریف چهره خود در میان افکار عمومی آمریکا بخصوص در میان نخبگان تاثیرگذار اقدام کند. به سادگی و با یک تحقیق ساده میتوان دریافت که نسبت مستقیمی بین بازدید از ایران و ذهنیت مثبت نسبت به ایران وجود دارد. تقریبا تمام خارجیانی که به ایران سفر کردهاند ذهنیت مثبتی نسبت به ایران پیدا کردهاند و در بسیاری از مواقع به مبارزه با تصویر ایرانهراسی موجود پرداختهاند.
بنابراین ایران باید درهای خود را به روی بازدیدکنندگان آمریکایی باز کند و برخلاف سیاست دولت کنونی آمریکا تلاش کند که آمریکاییهای بیشتری به ایران سفر کنند. این مساله اگرچه از نظر گسترش صنعت جهانگردی میتواند فرصتهای اقتصادی برای ایران فراهم کند، اما تاثیر روانی و سیاسی آن بسیار بیشتر است. بخصوص بازدید افراد تاثیرگذار از جمله خبرنگاران، سیاستمداران پیشین، دانشگاهیان و فعالان مدنی از کشور ما میتواند اقدام مهمی در راستای مقابله با ایران هراسی قلمداد شود.
