وقتی تولید به در بسته میخورد
نگاهی به تجربه تلخ سرمایهگذاری در تولید؛ چرا حمایت از تولید ملی به بنبست رسیده است؟


امروزه شرایط به گونهای شده که از هر طرف وارد کار تولید میشویم به در بسته و دیوار برخورد میکنیم؛ به این معنا که اگر 10 درصد انرژی و سرمایهای را که در تولید صرف میکنیم، در کار تجارت صرف میشد، به بازدهی راحتتر و موفقتری دست مییافتیم.
در فضای اقتصادی امروز کشور، افرادی که قصد ورود به کار تولید دارند، با انواع و اقسام موانع قانونی، مجوزها و... روبهرو میشوند. حتی میتوان اینگونه گفت که اگر قانون هم به درستی نوشته شده باشد، مجریان آن به خوبی به آن عمل نمیکنند. در بسیاری از موارد نیز قانون به درستی نگاشته نشده است.
از سوی دیگر نیز متاسفانه رقابت سالمی در بخش تولیدی نداریم؛ چراکه با سرمایهگذار واقعی بخش خصوصی به درستی برخورد نمیشود و انحصاراتی که در مسائل مختلف وجود دارد، رقابت را دشوار کرده است، لذا افراد سرمایهگذار حاضر به پذیرفتن ریسک و مشکلات این بخش نیستند.
اما نکته حائز اهمیتی که در این بین باید به آن اشاره کرد، مساله مجوزها است. در این خصوص باید بگویم افراد برای ورود به بخش تولید، به انواع و اقسام مجوزها نیاز دارند. همین مساله سبب شده مشکلات و گرههای گوناگونی بر سر راه تولیدکننده قرار گیرد و افراد برای دریافت مجوز فعالیت خود به یک دور باطل وارد شوند. به طور مثال، یکی از این موانع، سازمان محیطزیست است که این روزها به محیط ایست تبدیل شده است. آنها در مجموع بر این باورند که تولید، دشمن محیطزیست است، در حالیکه واقعا اینگونه نیست.
در این باره، بارها و بارها نمونههایی را شاهد بودهایم که تولیدکنندگان هنگامی که قصد بهسازی خط تولید خود را دارند که حتی قادر است کمکی به آلوده نشدن محیطزیست اطراف خود کند، مسئولان محیطزیست به آنها اعلام میکنند که مجوز انجام این کار را نمیدهند. در واقع آنها علنا میگویند ما با هر گونه توسعه این صنعت مخالفیم. حال هر چقدر میگوییم انجام این کار مصرف برق، میزان گرد و خاک و.... را کاهش میدهد، آنها میگویند ما با هر توسعهای مخالفیم.
از سوی دیگر، در وزارتخانهها نیز با انواع و اقسام مجوزهایی روبهرو هستیم که یک تولیدکننده باید نسبت به دریافت تمامی آنها اقدام کند. در همه جای دنیا برای اینکه امور به سهولت انجام پذیرد، سیستمها را مکانیزه میکنند. اما در کشور ما همه چیز به گردن سیستم میافتد و کارها به صورت دستی انجام میشود. در عین حال، بین دستگاههای مختلف نظیر وزارت صنایع، گمرک، بانکها و وزارت اقتصاد نیز هماهنگی وجود ندارد. این سیستمهای مکانیزهای هم که به همین جهت راهاندازی شدهاند، به جای اینکه کار را راحتتر کنند، به مراحل کار اضافه کرده و روند کار را سختتر میکنند.
یک زمان پرونده کاغذی دستمان میگرفتیم و کارها را به همان صورت انجام میدادیم و با این حال راحتتر هم بودیم، اما در حال حاضر میگویند بسیاری از مراحل را از طریق سیستمهای تعبیه شده انجام دهیم که همین عامل سبب شده مشکلات متعددی بر سر راه دریافت مجوز ایجاد شود.
من به عنوان یک تولیدکننده معتقدم وزارت صنایع باید حامی و پشتیبان تولید باشد. من برای انجام کار تولیدی خود در اسفند 93 زمینی را تحویل گرفته و کار را آغاز کردم که خرداد سال گذشته آماده راهاندازی بود. یعنی در عمل، دو سال کار طول کشید و این مدت 11 ماه مشخصا تاخیری بود که وزارت صنایع بر ما تحمیل کرد و مانع آغاز فعالیت ما شده بود.
در مواردی نیز شاهد هستیم که قانون به نفع تولید نیست یا اگر هم به نفع تولید باشد، توسط مجریان به درستی اجرا نمیشود. بهطور مثال، ماشینآلاتی که در داخل کشور قابل تولید است، نباید از خارج وارد شود. اما متاسفانه شخصی که تصمیم میگیرد آیا این ماشین در داخل، قابل تولید است یا خیر و یا اینکه خرید از داخل به صلاح است یا نه، جوانی است که به تازگی از دانشگاه وارد صنعت شده و از مختصات کار، دستگاه و حجم آن آشنایی و شناختی ندارد، حتی پروژه کوچکی را نیز مدیریت نکرده و مشکلات را نمیداند.
با این حال، نتیجه 11 ماه معطلی ما میشود؛ صبر کردن و خوندل خوردن و هنگامی هم که به مسئولان وزارت برای حلوفصل مشکل خود رجوع میکنیم، با اینکه حرف ما را قبول دارند اما میگویند در این سیستم اداری قادر به انجام هیچگونه کمکی نیستند.
به صورت مشخص در این حوزه، من سعی کردهام برای راهاندازی خط تولید با سرمایهگذاری که به صورت خانوادگی در کار تجارت بود، وارد مذاکره شوم و او را به مشارکت در این طرح ترغیب کنم. این فرد که همواره در امر تجارت موفق بوده، تصمیم گرفت که برای اولینبار وارد بخش تولید شود و سرمایهگذاری کلانی انجام دهد.
پس از طی این مدت و با وجود مشکلاتی که در طول این مسیر برای ما به وجود آمد، او شخصا از ورود به این کار پشیمان شد و گفت اگر سرمایهای که در کار تولید قرار دادیم را در کار تجارت وارد میکردیم، علاوه بر اینکه چندین بار سرمایه در گردش میافتاد، سود بیشتری نیز کسب میکردیم. اما در حال حاضر که وارد کار تولید شدهایم، چندین سال است که معطلیم و در عین حال انواع و اقسام مشکلات را پیش رو داریم.
او حتی امیدی ندارد اگر این کارخانه وارد چرخه تولید شود، سرمایهای که 5 سال قبل هزینه کرده، برگشتی داشته باشد. یعنی شرایط در عمل به گونهای است که وقتی سرمایهگذار وارد میشود، هیچگونه حمایتی از سوی دولت از او صورت نمیگیرد. به همین دلیل است که افراد مایل هستند در این امر درگیری نداشته باشند و وارد آن نشوند، مگر اینکه نیت خیری پشت اقدام آنها باشد که بتوانند با راهاندازی یک کارخانه برای عدهای شغل ایجاد کنند. در غیر این صورت از نظر اقتصادی، ورود به بخش تولید، هیچ صرفه اقتصادی ندارد.
حداقل در این موردی که من درگیر آن بودم، مشاهده کردم سرمایهگذار برای سرمایهگذاری 200 تا 250 میلیارد تومانی در بخش تولید، شخصا از کارش پشیمان است. حتی من نزد معاون وزیر رفتم و عنوان کردم که شما درخواست میکنید سرمایهگذار خارجی به کشور بیاید، در حالیکه این افراد سرمایهگذار داخلی و همسنخ و هممیهن خودمان هستند و با این وجود از اینکه در کار تولید وارد شدهاند، ابراز پشیمانی میکنند. او هم با اعلام وجود مشکلات و تصدیق اظهارات من، عنوان کرد که نمیتوانند مشکلات را حل کنند. در واقع هیچ عزمی برای حلوفصل مشکلات تولیدکننده نداشتند.