قلمرو رفاه

کارگر یا کارفرما؟ چهره جدید اشتغال در ایران

نگاهی به ظهور کارگران خودکارفرما؛ از مشاغل خانگی تا تأثیر استارت‌آپ‌ها و فضای مجازی بر بازار کار

21 فروردین 1404 - 10:55 | اقتصاد سیاسی
زهرا ملاعلی
زهرا ملاعلی روزنامه نگار

ذهنيتي که درباره واژه «توليد» و «کارگر» وجود دارد همچنان تحت القائات ادبيات عصر صنعتي شدن است؛ هرچند روي کاغذ در دهههاي اخير اين دو تعبير دستخوش تغييرات زيادي شده است. با وجود اينکه همچنان دو تعبير «توليد» و «کارگر» با هم گره خورده، اما کارگر کسي نيست که تنها توليدات صنعتي داشته باشد.

 اکنون با طيف وسيعي از کارگران روبهرو هستيم که انواع و اقسام چيزها را توليد ميکنند؛ از کالاهاي صنعتي گرفته تا محصول کشاورزي و خدماتي که خود طيف وسيعي را شامل ميشود. حتي ديگر نميتوان اين تعريف را براي کارگر پذيرفت که کارگران کساني هستند که از کارفرمايي دستور ميگيرند و کالايي توليد کرده يا خدمتي ارائه ميدهند..هرچند قانون کار ايران تعريفي نسبتا مدرنتر از تعريف کليشهاي کارگران ارائه ميکند، اما وقتي بنا به دادن آمار و ارقام ميشود، تعداد کارگران را بر اساس نوع بيمه پرداختي مشخص ميکنند.

 ناگفته پيداست در اين نوع آماردهي نهتنها تعدادي از کارگران ناديده گرفته ميشوند که مشخص نيست واقعا کارگران در بازار کار ايران چه سهمي دارند. آمار تفکيکي در مورد بخشهايي که شاغلان ايراني در آن مشغول هستند نشان ميدهد بيش از نيمي از شاغلان ايراني در بخش خدمات مشغول به کار هستند. اين ميزان در سال 96 نسبت به قبل افزايش داشته است.

بر اساس آخرين آمار تعداد کل شاغلان در جهان کمي بيشتر از 3 ميليارد نفر است. سهم ايران از اين جمعيت بر اساس آمارهاي رسمي 23 ميليون 378 هزار و 613 نفر ميشود. اينکه از اين تعداد چند نفر کارگر به حساب ميآيند، بر اساس تعريفي که از مفهوم کارگر داريم متفاوت است.  حالا ميتوان نوعي ديگر از کارگران را نيز رديابي کرد. اقتصاد جهاني در دهههاي اخير شاهد ظهور کارگران خودکارفرما بودهاند.

 

کار کردن براي خود

«کار کردن براي خود» تعبيري است که در سالهاي اخير زياد از دهان ايرانيان ميشنويم. بسياري از شهروندان رضايت چنداني از استخدام دولتي ندارند، ضمن اينکه اگر بخواهند به استخدام دولت هم درآيند با توجه به کاهش چشمگير استخدامهاي دولتي در سالهاي اخير راهي بس طولاني پيش روي آنهاست.

بسياري پا را از اين هم فراتر گذاشته و حتي علاقهاي به استخدام در بخش خصوصي هم ندارند. آنها با بيان اينکه «آدم بايد براي خودش کار کند» يا «تا وقتي خودت رييس خودت نباشي به جايي نميرسي» دنبال راهي ميگردند تا به اصطلاح خودشان کارفرماي خودشان شوند. اين رويه البته پيشتر هم وجود داشته بهويژه در مورد کسبه و کشاورزان خردهپا ميتوانستيم کساني را بيابيم که درآمدي اندازه يک رييس ثروتمند نداشتند، اما به هر حال براي خودشان کار ميکردند و گاه رييس دسته کوچکي هم بودند. اين افراد را مشکل ميشد در دستهاي جاي داد يا حداقل از شمول کارگر - کارفرما خارج بودند و خدماتدهندگان يا توليدکنندگاني به حساب ميآمدند که سود خود را با افرادي ديگر تقسيم ميکردند. آنها در واقع، حلقهاي از زنجيرهاي بودند که اشکال عمده کارگري - کارفرمايي يعني تصاحب ارزش افزوده کارگر توسط کارفرما را به کلي حل نميکرد.

 جز اين دسته از افراد، خود کارفرماياني هم بودند که درآمدي کارگري اما سياقي کارفرمايي داشتند. اين دسته به ندرت در گذشته وجود داشت و ارائه خدمات و مصرف بيواسطه آن عمدتا در مشاغل خرد، غيرقانوني يا غيررسمي اتفاق ميافتاد. در دهههاي اخير مشاغلي ظهور کرده که در آنها واسطهها از بين رفته، اما بازهم نميتوان اين افراد را کارفرما به حساب آورد.

 شايد استفاده از تعبير کارگر خود کارفرما تا حدي مشکلات را حل کند. در ايران بيش از هر چيز بخش زيادي از شاغلان مشاغل خانگي را ميتوان جز اين دسته به حساب آورد. مشاغل خانگي در ايران در سالهاي اخير به واسطه حمايتهاي دولتي، تمايل بيشتر زنان به کار کردن، فراگير شدن استفاده از وسايل ارتباط جمعي بهويژه اينترنت و ... رشد قابل توجهي داشته است.

 

جدال با غول بيکاري با مشاغل خانگي

سال گذشته نرخ بيکاري در ايران با 3/0 درصد کاهش به 1/12 درصد رسيد. اين در حالي است که مسئولان دولتي از قبل، اعلام بسيج عمومي براي اشتغالزايي داده بودند. از رويکردهاي مهم دولتهاي يازدهم و دوازدهم مقابله با بيکاري با استفاده از بستري است که فضاي مجازي ايجاد ميکند.

هرچند بر اساس گفتههاي آنها استارتآپها ميتوانند نقش تعيينکنندهاي در رفع بيکاري داشته باشند، اما آنها گوشهچشمي نيز به مشاغل خانگي دارند. توجه به مشاغل خانگي بيش از هر چيز در دولتهاي نهم و دهم اتفاق افتاد، هرچند اين دولتها کارنامه موفقي در اين زمينه ندارند. به هر حال به نظر ميرسد ادامه توجه به مشاغل خانگي به عنوان راهکاري براي رفع چالش بيکاري و همزماني آن با فراگير شدن استفاده از شبکههاي اجتماعي و پيامرسانها باعث نقشآفريني اين نوع مشاغل در اقتصاد ايران شده است.

 پروانه مافي، نماينده مردم تهران در مجلس ميگويد: «با توجه به برايند آمارهاي ارائه شده ميتوان گفت رقمي بين 10 تا حداکثر 15 درصد از توليد ناخالص داخلي در کشور به فعاليت کسبوکارهاي خرد و مشاغل خانگي و عمدتا در حوزههاي فرهنگي، هنري، صنايع دستي، تجارت الکترونيک و توليديهاي کوچک اختصاص دارد.» 

نگاهي به شبکههاي اجتماعي پرطرفدار در ايران مانند اينستاگرام، فيسبوک و همچنين پيامرسان تلگرام نشان ميدهد درصد بالايي از کاربران از اين فضا براي تبليغ کار خود يا فروش محصولاتشان استفاده ميکنند. محصولات قابل عرضه هميشه محصولات از پيش ساخته شده نيستند، بلکه در بسياري موارد توليدات هنري يا مصنوعاتي نظير کيف دستساز در صفحات شبکههاي اجتماعي تبليغ ميشوند.