قلمرو رفاه

فراملیتی‌ها علیه شهروندان؛ چگونه شرکت‌های بزرگ جهانی در حال تصاحب قدرت هستند؟

مروری بر کتاب «ابرقدرت‌های در سایه» اثر سوزان جورج

19 مهر 1404 | 13:14 مرور فرهنگ
آزاده شعبانی
آزاده شعبانی

«به راستی جهان را چه کسانی اداره می‌کنند؟» «سوزان جورج»، پژوهشگر علوم سیاسی، فعال اجتماعی و چهره شاخص جنبش جهانی علیه جهانی‌سازی نئولیبرالی، در کتاب «ابرقدرت‌های در سایه» (چگونه شرکت‌های بزرگ جهانی در حال تصاحب قدرت هستند؟) می‌کوشد پاسخ مناسبی برای این سوال بیابد.

خانم سوزان جورج در کتاب خود می‌کوشد روایتی از درهم‌تنیدگی نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با تمرکز بر ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا ارائه کند. در این روایت «شرکت‌های فراملیتی» کننده نظام اقتصادی، «شهروندان و نهاد‌های مدنی» کننده نظام اجتماعی و «دولت‌ها» کننده نظام سیاسی هستند. پیکار میان این سه نظام در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌و‌یکم، محور اصلی این کتاب است. فرضیه‌ای که این کتاب می‌کوشد تا به درستی آزمایی آن بپردازد این است که بر اساس اصول نئولیبرالیسم، دولت‌های ملی در مقابل قدرت روزافزون شرکت‌های فراملیتی به طور روزافزونی به عقب رانده شده‌اند و همین مساله موجب شده که حق تعیین سرنوشت شهروندان در معرض تهدید جدی قرار گیرد.

«ابرقدرت‌های در سایه» متشکل از ۵ فصل است. در فصل اول به بحث و بررسی پیرامون لابی‌ها و ابرلابی‌ها در جهان پرداخته می‌شود. ایالات متحده آمریکا، قلمرو اصلی جولان لابیگر‌ها در دنیا است و بعد از آن اتحادیه اروپا و بروکسل مرکز عمده لابیگری به شمار می‌آیند. آنها مدام در حال اعمال فشار برای پیشبرد اهداف و منافع کارفرمایان خود هستند. اهدافی، چون تسهیل فروش مواد خوراکی ناسالم و بدون ارزش غذایی، محصولات تراریخته، دخانیات، محصولات دارویی، باز گذاشتن دست بانک‌ها و موسسات مالی و در واقع تمام آنچه که شرکت‌های فراملیتی خواستار دست یازیدن به آنها هستند.

در دنیای امروز لابی کردن تبدیل به یک صنعت، علم و یک هنر شده و مبتنی بر یکسری قوانین مشخص است. قانون اول تلاش برای تصویب یک قانون و یا جلوگیری از تصویب قانونی است که منافع اربابان لابیگر‌ها را به خطر می‌اندازد. قانون دوم این است که لابیگر‌ها باید بکوشند اجازه ندهند بحثی مطرح شود که در آن امکان پیروزی ندارند و ادعای خود را اگر لازم است با تکیه بر ادعا‌های گزاف و حتی دروغ پیش ببرند. قانون سوم که بسیار قانون مهمی است، این است که لابیگر‌ها باید تمام تلاش خود را به کار برند تا کسی متوجه نشود که در راستای منافع یک درصد ثروتمند جامعه عمل می‌کنند و باید به گونه‌ای رفتار کنند که گویی حامی منافع جمعی، منافع ملی و حامی حقوق مردم عادی و رنج‌دیدگان و مالیات‌دهندگان هستند. قانون چهارم این است که برای توسعه تولید مواد تراریخته، باید بر قدرت رقابت و تقویت توسعه اقتصادی و اشتغالزایی تاکید شود. قانون پنجم می‌گوید: «برای توسعه محصولاتی مانند دخانیات و مشروبات الکلی و مواد شیمیایی مضر از یکسری گزاره‌های شبه علمی برای تحریف افکار عمومی استفاده شود.» قانون ششم این است که برای اثبات علمی استدلال‌های خود از دانشمندان اجیر شده و انتشار اظهارات به ظاهر علمی‌شان در ژورنال‌های علمی استفاده شود. قانون هفتم برای رعایت جانب احتیاط در استفاده ابزاری از دانشمندان و قانون هشتم، بر ایجاد جنبش‌های ساختگی تاکید دارد. قانون نهم لابیگری این است که برای حمایت از یک کالای خاص که مخالفان زیادی دارد، نه بر منافع اربابان که بر حق انتخاب مصرف‌کنندگان تاکید شود. قانون دهم نیز شیوه ایجاد ترس است. بدین معنا که اگر فلان قانون تصویب شود، منجر به تحمیل هزینه‌های زیادی به صاحبان کسب‌و‌کار و افزایش قیمت مصرف کنندگان و بیکاری می‌شود.

«سوزان جورج» معتقد است این ۱۰ قانون برای لابیگر‌ها و ابرلابی‌ها بسیار حائز اهمیت است و همواره آنها را مورد توجه قرار می‌دهند، اما قانون نهایی در لابیگری این است که اگر همه روش‌های دیگر شکست خورد، باید در ارگانی جاسوسی کنند که گمان می‌شود به منافع لابیگران و اربابان‌شان ضربه بزند. از این‌رو، جاسوسی شرکت‌های خصوصی از فعالان اجتماعی و موسسات و سازمان‌های غیرانتفاعی تبدیل به یکی از تجارت‌های بسیار پررونق در قرن ۲۱ شده و بازاری به ارزش بیش از ۵۰ میلیارد دلار در سال را تشکیل داده است!

فصل دوم کتاب در رابطه با پیمان‌های بین‌المللی است که توسط شرکت‌های بزرگ و در راستای منافع آنها طراحی شده است. با توجه به اینکه این امکان چندان میسر نیست که شرکت‌های بزرگ، منافع خود را در مسیر قوانین موجود پیش برند، عموما در این راستا تلاش می‌کنند قوانینی تنظیم کنند که به تمام فعالیت‌های آنان مشروعیت بخشد. شرکت‌های فراملیتی با علم به این مساله می‌کوشند به واسطه همکاری و مذاکره با دولت‌ها، آنها را به عقد قرارداد‌هایی وادارند که مسیر تاخت‌و‌تاز شرکت‌های فراملیتی را هموار کند.

اولین قدم‌ها برای تدوین قوانین متناسب با منافع شرکت‌های فراملیتی، تاسیس سازمان تجارت جهانی بود. فشار چشمگیر و تلاش آمریکایی‌ها برای تصویب پیمان تجارت خدمات، منجر به آن شد که بند‌های متعددی در این پیمان، اختیارات قابل توجهی به شرکت‌های فراملیتی بدهد و راه سازمان تجارت جهانی را برای اعطای دسترسی بی‌سابقه به این شرکت‌ها برای ورود به حوزه‌های مختلف اقتصادی باز کند. در جولای سال ۲۰۱۳، مذاکرات درباره پیمان همکاری تجاری و سرمایه‌گذاری ترانس – آتلانتیک (TTIP) که یک قرارداد مشترک بین کشور‌های دو سوی اقیانوس اطلس (آتلانتیک) یعنی آمریکا و اروپا است، آغاز شد. این پیمان جاه‌طلبانه‌ترین پیمان تجارت آزادی است که تاکنون امضا شده و اگر به امضای طرفین برسد، مسبب انجام تغییراتی در مقررات ناظر بر ایمنی و استاندارد‌ها در مواد خوراکی، محصولات داروخانه‌ای و بهداشتی، پاک‌کننده‌ها و محصولات شیمیایی، محصولات تراریخته و بسیاری از حوزه‌های دیگر خواهد شد.

فصل سوم این کتاب در رابطه با همسوسازی مقررات است؛ چراکه استاندارد‌ها و مقررات، در امر تجارت بسیار حائز اهمیت است. برای صاحبان تجارت در دو قاره، از بروکسل گرفته تا واشنگتن، این قواعد نه عوامل ضروری برای حفاظت از سلامت و ایمنی افراد و حفظ محیط‌زیست، بلکه موانعی بر سر راه تجارت خوانده می‌شوند. شرکت‌های بزرگ در راستای تامین منافع خود به مقررات‌زدایی اقدام می‌کنند ولی در ظاهر این مقررات‌گریزی‌ها را برای همگان مفید می‌دانند. فصل چهارم کتاب تحت عنوان از فراملی به مافوق ملی، به بحث در رابطه با سازمان ملل متحد می‌پردازد که در محاصره شرکت‌های بزرگ درآمده است. به اعتقاد سوزان جورج، سازمان ملل متحد، نه از جانب یک دشمن خارجی بلکه از جانب یکی از دست‌ساخته‌های خود، مورد حمله قرار گرفته و زمان آن رسیده است که نیرو‌های کلاه آبی حافظ صلح این سازمان برای محافظت از خود سازمان ملل به محوطه آن فراخوانده شوند.

لابی شرکت‌های بزرگ فقط به تحمیل قرارداد‌های فراملیتی اکتفا نکرده و از نفوذ خود در سطح ملی و یا سطح اتحادیه اروپا راضی نیستند و به دنبال بسط نفوذ خود در سراسر جهان هستند و تصور می‌شود که پیمان‌های همکاری تجاری و سرمایه‌گذاری ترانس - آتلانتیک و ترانس - پسیفیک گام‌های برجسته‌ای هستند که رو به سوی سلطه جهانی شرکت‌های فراملیتی دارند. علاوه بر نفوذ شرکت‌های فراملیتی در سازمان ملل، شاهد نفوذ این شرکت‌ها در نهاد‌های بین‌المللی دیگر نیز هستیم. سازمان‌های جهانی همچون سازمان بهداشت جهانی، ناگزیرند هزینه‌های خود را از محل کمک‌های مالی داوطلبانه تامین کنند، در نتیجه این سازمان‌ها به ورطه جلب همکاری‌های عمومی – خصوصی افتاده و همین تنگنا‌های مالی زمینه‌ساز دعوت از بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت به عنوان سخنران ویژه در مجمع جهانی بهداشت در سال ۲۰۰۵ شد.

به اعتقاد سوزان جورج، سازمان ملل به کرنش در مقابل شرکت‌های چندملیتی جهانی روی آورده و این وضعیت موجب شده که شرکت‌هایی همچون مایکروسافت نیز به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل پذیرفته شوند؛ مگر اینکه به رویه رسوخ شرکت‌های بزرگ بین‌المللی در نشست‌های مهم سازمان ملل خاتمه داده شود. از سال ۲۰۰۰ که کوفی عنان، میدان دادن به شرکت‌های بزرگ را آغاز کرد، بسیاری از نهاد‌های تخصصی سازمان ملل نیز با تدوین راهبرد‌های لازم، شروع به بسط همکاری‌های خود با شرکت‌های بزرگ خصوصی کردند. «خانم جورج» چنین نتیجه می‌گیرد که سازمان ملل، خود به بخشی از مشکلات عدیده جهانی بدل شده است که شهروندان با آنها رو‌به‌رو هستند. معاهده جهانی تدوین شده توسط این سازمان، هیچگاه یک یاور راستین برای ملت‌ها نبوده است. این معاهده به غیر از انتشار یکسری راهبرد‌های کلی و بدون ضمانت اجرا، هرگز بخشنامه‌ای برای مدیریت عملکرد شرکت‌ها صادر نکرده و هیچ شواهدی مبنی بر اینکه عضویت در این معاهده، کوچکترین اثری در اصلاح رفتار شرکت‌های بزرگ یا بر اولویت‌بندی‌های تجارت در عرصه بین‌المللی گذارده باشد، وجود ندارد.

فصل پنجم و آخر کتاب «ابرقدرت‌های در سایه» در رابطه با اجلاس داووس و اهداف آن است. در ابتدای این فصل، جورج بر یک واقعیت مهم تاکید می‌کند که در مورد تجارت فراملیتی نئولیبرال باید دانسته شود و این واقعیت، آن است که یک هسته دوراندیش و بلندپرواز از نخبگان اقتصادی در حال برنامه‌ریزی برای دستیابی به یک هدف ساده هستند که آن‌هم در دست گرفتن امور جهان است. یکی از مهمترین مشکلات شرکت‌های فراملیتی این است که فعالیت‌های سودمحور خصوصی را از فعالیت‌های غیرانتفاعی برای منفعت عمومی تفکیک می‌کنند. از دیدگاه آنهایی که عضو طبقه «داووس» هستند، کسانی که اعتقاد دارند بخش‌های خصوصی و عمومی باید از هم مجزا باشند، کاملا از قافله جا مانده‌اند.

اهالی داووس تصمیم جدی دارند سکان وضع قوانین را در دست گیرند که از وضع قوانین ساده آغاز کرده‌اند و به مرور در حال وضع قوانین مستحکم‌تری هستند. آنها با استعانت از طرح همکاری‌های عمومی - خصوصی برای چیره شدن بر بخش خدمات عمومی نیز خیز برداشته‌اند. هزینه چنین خدماتی، طبیعتا از طریق مالیات بخش خصوصی (آن‌هم با رواج فرار مالیاتی) تامین نخواهد شد، بلکه از محل مالیات‌های مردم عادی پرداخت می‌شود. سوزان جورج بر این مساله تاکید می‌کند اگرچه هیچ‌یک از مردم، اعضای داووس را انتخاب نکرده‌اند، اما اهالی داووس به واسطه پول و قدرت، به خود و افراد منتخب‌شان مشروعیت بخشیده‌اند. به اعتقاد وی «شرایط ما شهروندان تحت رهبری پروژه بازطراحی جهانی، مشابه شرایط مرغ‌های خانگی است که نگهداری آنها به روباه سپرده شده است و این سوال همچنان بی‌پاسخ خواهد ماند که چه کسی بر رفتار این نگهبانان نظارت خواهد کرد؟».

ابرقدرت‌های در سایه

نویسنده: سوزان جورج

ترجمه: علی دادگر و محمود میرهاشمی

نشر: موسسه عالی پژوهش تامین‌اجتماعی

تعداد صفحات: ۱۸۹ صفحه

قیمت: ۲۲ هزار تومان

برچسب‌ها
معرفی کتاب