شکست بازار و شکلگیری حقوق اجتماعی
چالشها و تأثیرات دیدگاه بازارمحور بر نظام تأمین اجتماعی در ایران
در طبقهبندی کلی در نظام تامین اجتماعی نگاه سوسیالیستی، سوسیال دموکراسی و همچنین محافظهکارانه وجود دارد. این مقولات کلی است اما هر کشوری بنا به نظر خود میتواند این مقولات را تنظیم کند.
در بحث عدالت اجتماعی، دو رویکرد مختلف وجود دارد. رویکرد اول به مبحث اختلاف میان آزادی و عدالت میپردازد، صاحبنظران این رویکرد، اعتقاد دارند که عدالت مقابل آزادی قرار میگیرد. در چارچوب نظری این نگرش میتوان اندیشمندانی به مانند «رابرت نوزیک» و «فردریش فونهایک» را قرار داد که عدالت اجتماعی را سرابی میدانند که قرار نیست به آن دست پیدا کنیم. در این دیدگاه با تاکید بر بازار، عدالت نوعی کجکاری برای جامعه محسوب میشود.
در مقابل این رویکرد، دیدگاه «جان رالز» قرار دارد. وی عدالت را همسو با آزادی میداند. در این نگاه بیمههای تامیناجتماعی اهمیت پیدا میکنند. این متفکر عدالت را به مثابه انصاف تعریف میکند که از دل این نظریه میتوان به مسائل تامیناجتماعی نیز پرداخت. به نظر میرسد برای ورود به بحث عدالت، باید این مبحث به مفهوم حقوق شهروندی مرتبط شود. حقوق شهروندی از نظر «تیاچ مارشال» به سه گونه حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی تقسیم میشود.
در حقوق مدنی و سیاسی، بیشتر، نگاه عدالتطلبی حاکم است. در این نگرش دولت باید حداقل دخالت را در حقوق سیاسی و مدنی داشته باشد و مردم نیز از بیشترین آزادی در این عرصه برخوردارد باشند. در نتیجه حقوق مدنی و سیاسی نقطه مقابل حقوق اجتماعی قرار میگیرد و این موضوع ایجاد مشکل میکند؛ چراکه حقوق اجتماعی توسط حقوق مدنی و سیاسی نقد میشود. این بحث را در جامعه ایران نیز مشاهده میکنیم. به عنوان مثال، گفته میشود باید اجازه داد بازار خودتنظیمگر، به ساماندهی امور بپردازد.
در حالیکه شکست بازار، موجب شکلگیری حقوق اجتماعی شد. این رویکرد هنوز در کشور ما مشاهده میشود و در جامعه اثرگذار بوده است. این مهم در جامعه ایران باعث شد که تامیناجتماعی را ضدتوسعه و عدالت خوانند. این نگاه بازارمحور در کشور، روبهروی حقوق شهروندی قرار گرفت. نظریه دیگری هم در همین راستا در مورد تامیناجتماعی توسط «آیزیا برلین» در آزادی مثبت و منفی مطرح میشود.
آیزایا برلین آزادی مثبت را توانایی افراد برای پیگیری و دستیابی به اهداف تعریف میکند. در این چارچوب میشود بحث تامیناجتماعی و عدالت را قرار داد. در طبقهبندی کلی در نظام تامیناجتماعی نگاه سوسیالیستی، سوسیالدموکراسی و همچنین محافظهکارانه وجود دارد. این مقولات کلی است اما هر کشوری بنا به نظر خود میتواند این مقولات را تنظیم کند. با این حال در فرایندهای برابری و عدالت، سه کارکرد مختلف در مبحث بیمههای تامیناجتماعی در کشور موجود است.
نخستین کارکرد، در دورههای مختلف زندگی اثر تعادلی و توزیعی منابع تامیناجتماعی وجود دارد. در مرتبه دوم، توزیع افقی و بیننسلی قرار میگیرد و کارکرد سوم هم توزیع عمودی است که بین طبقات و اقشار اتفاق میافتد. بدین واسطه تامیناجتماعی، فقر را کنترل کرده و با حقوق اجتماعی و عدالت ارتباط پیدا میکند. بخشی از حوزه بیمههای اجتماعی در ایران، محافظهکارانه است و در بخشی دیگر هم نگاه سوسیالدموکرات غلبه دارد.
معمولا از کارشناسان رفاه و تامیناجتماعی در ایران پرسیده میشود چرا زمانی که حق بیمههای غیریکسان گرفته میشود، خدمات برابر اعطا میشود؟ آیا این رویکرد ضدعدالتی نیست؟ پاسخ این است که وقتی قرار است نقش اجتماعی داشته باشیم و در حوزه حقوق اجتماعی نقشی بر عهده بگیریم باید به گونهای عمل شود که بخشی از جامعه در برابر اتفاقهایی که میافتد، حمایت شود و میان آنها توزیع درآمد صورت گیرد.
از طرف دیگر، تامیناجتماعی، پرداختی متناسب با دریافتیها دارد. در این صورت، ممکن است پرسیده شود چرا پرداختیها متفاوتاند؟ این همان رویکرد محافظهکارانه است زیرا تامیناجتماعی میخواهد ثبات اجتماعی را برقرار سازد تا احساس عدالت اجتماعی به هم نریزد و مشارکت افراد از بین نرود. یعنی اگر مشارکتجویی افراد از بین برود، نقش بیمههای اجتماعی در عدالت اجتماعی، بهشدت به هم میریزد.
حتی در قانون تامیناجتماعی نیز مثالهای متعددی درباره نقش ثبات اجتماعی مطرح شده است. مثلا قانونگذار در قانون تامیناجتماعی در ماده 111 میگوید پرداختیها نباید از حداقل حق بیمه کمتر باشد. با وجود این قانون میتوان گفت سطحی از حقوق اجتماعی شهروندی رعایت میشود. در ماده دیگری نیز اشاره شده پرداختیها متناسب با قدرت خرید و ارزش پول، افزایش پیدا کند. این قوانین از اصول مترقی تامیناجتماعی هستند که متاسفانه در بسیاری از اوقات، زیرسوال میروند که این مهم موجب نفی نقش مترقی تامیناجتماعی در چارچوب عدالت اجتماعی است.
در صورتی که این نوع نگاه محافظهکارانه، کمک میکند قشربندی اجتماعی حفظ شود و در همین راستا تشویق به مشارکت نیز میکند. قسمت دوم ایفای نقش تامیناجتماعی، توزیع منابع با اتکا به مشارکتطلبی است که بیمههای درمانی، مهمترین مثال این عرصه هستند. در بحث درمان، افراد با حداقل و حداکثر پرداختی به یک نسبت از خدمات درمانی استفاده میکنند که در واقع، نوعی توزیع ریسک در اجتماع محسوب میشود تا به نوعی، برابری ایجاد شود.