قلمرو رفاه

چرا وام و تسهیلات کافی نیست؟

نقد سیاست‌های شکست‌خورده اشتغال

15 آذر 1404 - 11:57 | اقتصاد سیاسی
سيد مرتضي افقه
سيد مرتضي افقه

من به دیکتاتوری تولید اعتقاد دارم، باید در جامعه دیکتاتوری تولید ایجاد کرد. یعنی هر کس در جامعه به تولید کمک کرد، تشویق و هر کس مانع شد و بیکاری ایجاد کرد، باید تنبیه شود.

طبق قانون، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی متولی ایجاد شغل نیست ولی با این حال میتواند با استفاده از ظرفیتهای موجود بعضی از سیاستهای مشکلآفرین در کشور را مرتفع کند. متاسفانه سالهای متمادی است که بعضی از سیاستها بخصوص در حوزه اشتغال مدام در حال تکرار است و نتیجهای نیز عاید کشور نمیشود و از سیاستهای اشتباه خود درس عبرت نگرفتهایم. باید مشکلات و برنامههای غلط گذشته را بررسی کرد و از آن نتیجهگیری کنیم.

 وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی سه دهه گذشته، روشهایی مانند وام خوداشتغالی و تسهیلات برای استخدام نیروی کار را برای ایجاد اشتغال در نظر گرفته، اما نه‌‌تنها نتیجهای نداشته، بلکه کشور را با ابرچالش بیکاری مواجه کرده است. تخصیص بودجه شرط لازم برای ایجاد اشتغال است، اما شرط کافی نیست. سیاستهایی نیز باید برای شروط کافی در نظر گرفته شود و آنان را نباید به حال خود رها کرد. در ادامه به توضیح این موارد خواهم پرداخت. توزیع درآمد از دو روش توزیع مجدد درآمد و روش ایجاد اشتغال به وجود میآید. توزیع مجدد درآمد به معنای آن است که با گرفتن مالیات تصاعدی از ثروتمندان و پرداختهای انتقالی به افراد کمدرآمد، ثروت در جامعه توزیع شود.

روش دوم که روشی منطقی، طبیعی و آبرومندانهتر است، از روش ایجاد اشتغال صورت میگیرد. در روش اول به کسی که توانایی کار کردن دارد، توهین میشود. اما راهحل دوم نیز بخصوص در شرایط اقتصادی حال حاضر کشور به معنای فقیر نبودن فرد شاغل نیست. به عنوان نمونه، در کشور انگلستان، بیکار فقیر نیست؛ چراکه بیمه بیکاری میگیرد. اما شغل و ایجاد اشتغال یکی از دغدغههای اصلی مردم و تمامی دولتمردان است. شغل یک ارزش محسوب میشود، اما این ارزش در کشور تبدیل به جایزه دادن به کارآفرینان شده است.

سیاستهای تولید و اشتغال نمیتواند ملی باشد. نمیتوان سیاستهای مربوط به استان یزد را در استانی به مانند خوزستان اجرا کرد. هر منطقه سیاستهای خاص خود را دارد و باید برنامههای اقتصادی خود را بر اساس همان منطقه در نظر بگیریم. به عنوان نمونه، سالهای قبل در شهر کوچک لالی، واقع در استان خوزستان، کارخانه پتروشیمی تاسیس شد. پتروشیمی یک تکنولوژی سرمایهبر است.

پس از  بررسیهای صورت گرفته، مشخص شد که 90 درصد نیروی کار این کارخانه زیر دیپلم هستند. این در حالی است که در صنعت تکنولوژی حداقل مدرک برای استخدام نیروی کار، باید لیسانس باشد. برای افراد فاقد تخصص در جای مناسب دیگری شغل ایجاد شود. این برنامهریزی اشتباه نهتنها شغل ایجاد نکرد، بلکه موجب مهاجرت نیز شد. استان خوزستان پس از تهران بیشترین سرمایهگذاریها را دارد، اما آمار بیکار آن با مناطق محروم برابر است.

در کشور ما زمینههای غیراختصاصی شغل را در نظر نگرفته و برنامههای شغلی مناسبی نیز نداریم. از طرف دیگر به اعتقاد من، افزایش نرخ ارز موجب سرکوب صنعت و اقتصاد کشور میشود. باید نرخ ارز کنترل شود.

همچنین من به دیکتاتوری تولید اعتقاد دارم. باید در جامعه دیکتاتوری تولید ایجاد کرد. یعنی هر کس در جامعه به تولید کمک کرد، تشویق و هر کس مانع شد و بیکاری ایجاد کرد باید تنبیه شود. همچنین بیش از 75 درصد از اشتغالها در بخش خدمات صورت میگیرد.

بخش خدمات سهم قابل توجهی در اشتغال دارد اما باید به این نکته توجه کرد بسیاری از افرادی که به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند، فاقد مهارت هستند و نمیتوان آنان را در حوزه خدمات مشغول به کار کرد.باید برنامهریزیهای کشور متناسب با ساختارهای اجتماعی، فکری و فرهنگی کشور باشد. باید پذیرفت که اقتصاد کشور مانند اقتصاد کشورهای در حال توسعه دوگانه است.

 باید دو روش مدرن و سنتی را برای ایجاد شغل در نظر بگیریم. به همین منظور باید در بخش مدرن یک برنامه و برای بخش سنتی نیز یک برنامه تدوین شود. همچنین برای هرکدام باید تکنیکهای مختلفی در نظر گرفته شود.