قلمرو رفاه

ناکارآمدی رویکرد ملی

چرا سیاست‌های متمرکز شکست خورد؟

16 آذر 1404 - 13:55 | سیاست‌گذاری اجتماعی
بایزید مردوخی
بایزید مردوخی

انقلاب صنعتی همانند امواج طولانی اقیانوس به کندی رخ داد؛ چراکه در سال 1780 آغاز شد، اما تاثیر واقعی خود را در سال‌‌های 1830 و 1840 بر جای گذاشت. این در حالی است که از صنعتی شدن ایران یک قرن بیشتر نگذشته است.

با این حال، موج جدیدی از شگفتیهای فناورانه بهمانند انقلاب صنعتی در حال دگرگون ساختن جامعه امروز بخصوص پویاییهای اقتصادی است. باید اذعان کرد که تاثیر انقلاب فناوری بیش از انقلاب صنعتی بود. انقلاب فناوری جدید برعکس انقلاب صنعتی، همچون سونامی در کشور ما و همچون جهان، با کمترین هشدار با نیرویی غیرقابل تصور، اقتصاد ایران را مورد اصابت قرار داد. همچنین باید به این نکته توجه کرد که یکی از ویژگیهای برجسته و منفی انقلاب، مقیاس و ابعاد تهدیدی آن است.

قبل از بحران مالی سال 2008، انرژی عظیمی صرف بازگشت به توسعه اقتصادی شد. اما این فرصت از دست رفت و دنیا تغییر کرد. بعد از این واقعه، سیاستهایی دیکته شد که کمتر به مشکلات کلیدی جامعه بشری مانند بیکاری و نابرابری رو به افزایش پرداخت.

 در این راستا، بیشتر تحلیلگران به این نتیجه رسیدهاند که چالش پسابحران، دنیا را با مشکل پساپسا بحران روبهرو کرده است. اینک زمان آن رسیده که چارچوب جدیدی از راهکارهای واقعبینانه معطوف به رفاه مشترک در دنیای امروز و آینده اتخاذ شود. متاسفانه کشور ما در سطح کلان درگیر سیاستهای بیاهمیتی شده و کمتر برای آینده، برنامهریزی میکند.

در کشور ما برای ایجاد شغل به سمت بیکاران یا کسانی که از کار اخراج شدهاند، میروند. این در حالی است که ما چشمان خود را بر روی یک زمینه اساسی به نام مساله آموزش و آموزش عالی بستهایم. با این حال، لازم به ذکر است که در حال حاضر طرحهای زمینهسازی و مهارتزایی در حال انجام است.

اما برای حل این مشکل، کشور باید تغییرات اساسی را در برنامه آموزشی، بخصوص آموزش متوسطه و عالی ایجاد کند؛ چراکه نیروهای کاری جدید از این دو سطح وارد بازار کار میشوند و برای اشتغال این افراد کار اساسی صورت نمیگیرد.

ایالات متحده آمریکا در سالهای قبل با مشکل کمبود نیروی کار متخصص مواجه شد. به همین جهت، انتقال طرحهای سرمایهگذاری به کشورهای دیگر را در سیاستهای اقتصادی خود قرار داد. به عنوان نمونه برای ساختوساز و راهاندازی کارخانهای، فراخوان جذب 2 هزار نیروی متخصص منتشر کردند، اما با کمبود نیروی کار متخصص مواجه شدند و در نهایت این پروژه به آلمان انتقال داده شد.

از این‌‌رو، این کشور 4 ماده درسی؛ علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضیات را در آموزش متوسط خود، قرار داد. به تازگی هنر را نیز به عنوان واحد درسی اضافه کردند. جوان آمریکایی در هر رشتهای که بخواهد آموزش ببیند، باید این واحدهای درسی را بگذراند.

در حال حاضر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مسئولیت ایجاد شغل را به عهده گرفته است. این در حالی است که در سالهای قبل، این وزارتخانه مسئولیت ایجاد شغل را بر عهده نمیگرفت؛ چراکه جزو قوانین این وزارتخانه نیست. ایجاد شغل وظیفه وزارتخانههایی است که با تولید و سرمایهگذاری سروکار دارند. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی وظیفه تنظیم روابط بازار کار را بر عهده دارد که آنرا به صورت جدی پیگیری میکند.

به طور کلی از منظر کارایی اقتصادی، اشتغال زمانی ایجاد میشود که کشور با سرمایهگذاری مواجه شود. بدون سرمایهگذاری اشتغالی صورت نمیگیرد. همچنین در زمینه اشتغال، کشورهای توسعهیافته به دلیل تشخیص درست مساله، دستاوردهای بالایی در این زمینه داشتهاند. اما کشور ما با اینکه مساله را درست تشخیص داده اما هنوز نتوانسته در ظاهر کاری انجام دهد.

یکی از راهکارهای اساسی در حل این مساله، بازسازی بخش دولتی و تجدیدنظر در سیاستهای حمایتی است. همچنین تصمیمات اقتصادی کشور نیز باید منطقیتر صورت گیرد. به عنوان نمونه در کویر، کارخانه فولاد تاسیس شده که به همین خاطر مجبور به انتقال 150 تا 160 کیلومتر آب به این کارخانه شدهاند. در نتیجه باید در قوانین و مقررات ناظر بر فعالیتهای اقتصادی تجدیدنظر صورت گیرد.

از طرف دیگر، باید نرمافزارهای توسعه سرمایهگذاری نیز تقویت شود. همچنین تقویت مدیران قدرتمند و تجهیز نیروی انسانی باید در دستور کار قرار گیرد. برای جذب سرمایهگذاری خارجی باید سیاستهای تشویقی در نظر گرفته شود تا آنان نیز برای سرمایهگذاری در کشور، قدم پیش بگذارند.

از سوی دیگر، کشور با توهم میانگین روبهرو است. نرخ تورم و نرخ بیکاری به صورت میانگین محاسبه میشود. البته از نظر بینالمللی افتخارآمیز است، اما چارهساز مسائل کشور نیست. کمتر خانوادهای وجود دارد که با معضل بیکاری روبهرو نباشد. بنابراین نباید برای قانع کردن خود به سراغ توهم میانگین رفت.

 برای حل بیکاری و تورم باید کارهای اساسی صورت گیرد. باید بیکاری در سطح استانها جدی گرفته شود. باید برای توسعه اشتغال به روش متمرکز و ملی اصلاحات آکادمی صورت گیرد. به اعتقاد من، اولویت برنامههایی که باید برای بهبود وضعیت، اشتغال انجام شود این است که توسعه اشتغال با رویکرد متمرکز و ملی باید به توسعه اشتغال با رویکرد منطقهای تغییر کرده و با دادن اختیار به استانها، مدیران محلی را در اتخاذ سیاستهای درست، شریک کرد. استانهای ما تجربهای در این زمینه ندارند؛ چراکه اختیاری به آنان داده نشده است.

باید اختیار استفاده از منابع و مزیتهای استانی، چه منابع طبیعی و چه مزایای اقلیمی داده شود. همچنین باید از سرمایههای کوچک مردم حمایت کرد. متاسفانه رویکرد ملی و منطقهای کشور به سمت سرمایهگذاریهای عظیم، مانند ساختوساز و مالهای خرده‌‌‌فروشی و عمدهفروشی رفته که برای ایجاد شغل، سرمایهگذاری در مواردی که ذکر شد، کارآمد نیست. باید سرمایههای استانی را تجهیز و تضمین کرد تا آنها بتوانند به این وسیله برای نیروی بیکار خود، فرصت شغلی ایجاد کنند.