قلمرو رفاه

زنان در خط مقدم انقلاب

تظاهرات روز جهانی زن در ۸ مارس ۱۹۱۷ مقدمه‌ای بود برای سقوط تزار

16 آذر 1404 - 14:10 | اندیشه انتقادی
اورلاندو فیجز
اورلاندو فیجز

اولین روز انقلاب روسیه - ۸ مارس (یا ۲۳ فوریه مطابق با تقویم قدیمی روسیه) - روز جهانی زن، روز مهمی در تقویم سوسیالیستی بود. در نیمه‌های چنین روزی در سال ۱۹۱۷ ده‌ها هزار نفر که بیشترشان زن بودند در نوسکی که خیابان اصلی پتروگراد بود، گردهم آمدند و بعد بنر‌ها و شعار‌ها در خیابان ظاهر شد.

شعار‌های پلاکارد‌ها و بنر‌ها میهن‌پرستانه بود، اما در عین حال درخواست اصلی نویسندگانش را برای تغییر هم نشان می‌داد: «به بچه‌های مدافعان سرزمین مادری غذا دهید» و «جیره خانواده سرباز‌ها، مدافعان آزادی و مردم صلح‌طلب را کامل کنید» و...

جمعیت تظاهرکننده متنوع بود.‌ای‌پی بالک، فرماندار شهر گفت که «آن‌ها همه خانم‌هایی از جامعه هستند. بیشتر زنان دهقان و دختران دانش‌آموز و در مقایسه با تظاهرات قبلی تعداد کمی زنان کارگر بین‌شان هست.» انقلاب با زنان شروع شد، نه مردان کارگر.

در بعدازظهر همان روز خلق‌و‌خوی تظاهرات و اعتراض‌ها تغییر کرد، چون که زنان کارگر کارخانه نساجی از بخش ویبورگ شهر برای اعتراض به نبود نان به خیابان‌ها آمدند. با پیوستن مردان به آنها جمعیتی در نوسکی به وجود آمد که صدای «نان» و «مرگ بر تزار» از میان آنها به گوش می‌رسید. اواخر بعدازظهر ۱۰۰ هزار کارگر برای اعتراض به خیابان آمده بود که درگیری میان آنها و نیرو‌های پلیس به وجود آمد. کارگران معترض می‌خواستند از پل لیتنی که ویبورگ را به مرکز شهر وصل می‌کرد، بگذرند. پلیس بیشترشان را متفرق کرد، اما هزاران تن دیگر از آنها از سطح یخ‌زده رودخانه نِوا (که در دمای منفی ۵ درجه زیر صفر کاری خطرناک بود) گذشتند و بعضی‌های دیگر جنگیدن را آغاز و بیشتر مغازه‌هایی که بر سر راه‌شان در خیابان نوسکی بود، غارت کردند.

قزاق‌های تحت امر بالک سعی کردند تا خیابان نوسکی را از جمعیت خالی کنند. آنها می‌توانستند با اسب به سمت جمعیت معترض روانه شوند و تنها برای مدت کوتاهی آنها را مجبور به عقب‌نشینی کنند. کمی بعد مشخص شد آنها افسران جوانی هستند که تجربه برخورد با چنین جمعیتی را ندارند. با نگاهی کوتاه مشخص شد که آنها از شلاق معمول قزاق‌ها برای متفرق کردن جمعیت استفاده نمی‌کنند. این ضعف باعث شد تا بر تعداد کارگر‌های معترض در روز‌های آینده افزوده شود.

در ۲۴ فوریه چیزی حدود ۱۵۰ هزار کارگر خیابان‌ها را گرفتند. آنها از مناطق صنعتی راهپیمایی‌شان را آغاز کردند، از روی پل گذشتند، نوسکی را تصرف، مغازه‌ها را غارت و تراموا‌ها و کالسکه‌ها را واژگون کردند.

در میانه روز، جمعیت با ورود دانش‌آموز‌ان، مغازه‌دار‌ان، کارمندان اداره‌ها و تماشاگران بیشتر شد. بالک این جمعیت را «تشکیل شده از مردم معمولی» توصیف می‌کرد.

تا مدت‌های مدیدی مورخان درباره اینکه آیا این تظاهرات از سوی انقلابیون برنامه‌ریزی شده بود یا نه، بحث می‌کردند. دیدگاه من این است که حضور آنها بیش از آنکه سازماندهی شده باشد کاملا طبیعی و ناخودآگاه بود. اما یک هسته مرکزی منحصر به خود از افراد نا‌شناس داشتند که مسیر‌ها را فریاد می‌زدند. از سوی دیگر، نقش سیاسی شهر – مانند پل‌ها، خیابان نوسکی، میدان زنامنسکایا، قصر تاورید و جایگاه دوما- نحوه حرکت و حضور معترضان را مشخص می‌کرد.

در ۲۴ فوریه میدان زنامنسکایا به مرکز توجه تبدیل شد. مجسمه بزرگ الکساندر سوم سوار بر اسبش (سمبلی از استبداد که در میان مردم به اسب آبی مشهور بود) توسط هواداران انقلاب فتح شد تا از طریق آن سخنرانی کنند و خواستار فروپاشی اساس و بنیان سلطنت شوند.

تنها تعداد اندکی در این جمعیت می‌توانستند آنچه را که گفته می‌شد، بشنوند، اما اصلا مهم نبود: مردم می‌دانستند که می‌خواهند بیشتر آزادی بیان را بشوند (آنهم تحت نظارت کامل پلیس) و همین کافی بود تا در ذهن‌های آنها این حقیقت شکل گیرد که «انقلاب» در حال اتفاق افتادن است. کمی بعد در همان روز جمعیت بالاخره پراکنده شد و پلیس توانست ببیند که یک نفر روی مجسمه الکساندر سوم کلمه «اسب‌آبی» را حک کرده است.