زخم نودرد کهنه
جهانشهر یکی از مفاهیم بحثبرانگیز جهانی شدن و جریانهای بینالمللی اطلاعات، کالا، کار و سرمایه با عملکردها و حوزههای مختلف است



نابرابریهای اجتماعی و فضایی از چالشهای مهم زندگی شهری امروز هستند. گاهی اوقات نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی در قالب نابرابری فضایی آشکار میشوند. به عبارت دیگر، نابرابری فضایی نشان دهنده نابرابری اجتماعی یا اختلال در نظام توزیع اجتماعی است. تهران، به عنوان یک کلانشهر و پایتخت ایران، جمعیت انبوهی را به خود جذب کرده و به عنوان مرکز سیاسی و اقتصادی کشور، نقش مهمی در نظام اجتماعی و اقتصادی کشور ایفا میکند، اما رشد و توسعه نامتوازن و مداوم تهران، ساختار فضایی شهر را نامتعادل کرده است. یکی از آشکارترین ویژگیهای این شهر، نابرابری فضایی دو قطب شمال و جنوب است که شامل نابرابری و توزیع ناهموار خدمات، جمعیت و ثروت است. بسیاری از برنامهریزان شهری و جامعهشناسان در ایران بر این باورند که نابرابری فضایی در تهران یک روند تاریخی دارد و توسط عواملی مانند ظهور اتومبیل در ایران، نوسازی و ایجاد مناطق کسبوکار جدید با الگوی غربی در شهر، پدید آمده است و جهانی شدن علت آن نیست و عدهای دیگر معتقدند که جهانی شدن، نابرابری در تهران را تشدید کرده است. در این مقاله خطوط قدیمی و درحال ظهور نابرابری فضایی و الگوهای فضایی آن در کلانشهر تهران نشان داده میشود و همچنین نظریه «جهانشهر» (ساسکیا ساسن) بین سالهای ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵ (هجری شمسی) در رابطه با تاثیر جهانی شدن بر ایجاد نابرابری بررسی میشود، بدون در نظرگرفتن اینکه تهران یک جهانشهر است یا خیر.
مقدمه:
جهانشهر یکی از مفاهیم بحثبرانگیز جهانی شدن و جریانهای بینالمللی اطلاعات، کالا، کار و سرمایه با عملکردها و حوزههای مختلف است. همچنین دارای ویژگیهای سیاسی، فرهنگی و زیرساختی در نظام اقتصادی جهانی است. بر طبق نتایج حاصل از مطالعه ساسکیا ساسن در سالهای ۱۹۸۶، ۱۹۸۷، ۱۹۹۱ بر روی سه شهر لندن، نیویورک و توکیو که از مهمترین شهرهای سه قاره جهان هستند، جهانشهرها از رشد نابرابری اجتماعی و مکانی رنج میبرند. مانوئل کاستلز (۱۹۸۹، ص ۳۴۳) و ساسکیا ساسن (۱۹۹۱) بر این باورندکه قطببندی اجتماعی مشاهده شده (ساسن) و یا الگوی جدید دوگانگی شهری (کاستلز) در نیویورک و لسآنجلس را میتوان به دیگر جهانشهرها درسراسر دنیا تعمیم داد.
قطببندی اجتماعی یک چالش مهم در زندگی شهری امروز در جهانشهرها است. قطببندی اجتماعی، اقتصادی و نابرابریها در قالب نابرابری فضایی اتفاق میافتد (کاستلز ۱۹۸۹، ص ۲۲۷). به عبارتی، نابرابری فضایی به عنوان یک نوع نابرابری اجتماعی یا اختلال توزیع در نظام اجتماعی که توزیع نابرابر فرصتها و موقعیتها را برجسته میکند، در نظر گرفته شده است. از طرف دیگر، فضاهای شهری نا برابر با ممانعت از ایجاد فرصتهای برابر، باعث عمیقتر شدن اختلاف طبقاتی در نظام اجتماعی میشوند. افزون بر از دست دادن استفاده بهینه از فضای اجتماعی، موارد دیگری، چون تمرکز جغرافیایی فقر و تشدید تفکیک و قطببندی، تضعیف انسجام فضایی و اجتماعی، جلوگیری از تخصیص بهینه امکانات و خدمات شهری، همچنین توزیع نامتوازن جمعیت از طریق مهاجرت بیرویه، از دیگر خسارات ناشی از نابرابری فضایی هستند.
پیشتر گفته شد که نابرابری فضایی در تهران دارای سابقه تاریخی است، این در حالی است که نظریه قطببندی اجتماعی ساسن (۱۹۹۱) در جهانشهرها نشان میدهد تغییرات ساختار اجتماعی از پیامدهای تغییرات ساختار اقتصادی هستند، به این معنا که سهم بخش خدمات افزایش مییابد در حالی که سهم بخش تولید با کاهش مواجه میگردد؛ بنابراین چنین شهرهایی، شغلهای پردرآمد و همچنین شغلهای کمدرآمد را به خود جذب میکنند که این مساله باعث افزایش فاصله اجتماعی و اقتصادی بین مردم میشود. در این مقاله رابطه بین نابرابری فضایی، اختلاف اجتماعی و بیعدالتی مطالعه میگردد و همچنین تجسم نابرابری اجتماعی به شکل نابرابری فضایی را با استفاده از نقشه در تهران نشان داده میشود.
تهران
تهران با جمعیت ۸، ۴۲۹، ۸۰۷ (مرکز آمار ایران، ۱۳۸۹)، از سال ۱۱۶۴ پایتخت ایران بوده است. این شهر مرکز بزرگترین منطقه شهری کشور، از بزرگترین شهرهای ایران، غرب آسیا و یکی از بزرگترین شهرهای جهان است. تهران همچنین مرکز اقتصادی ایران است. بخش عظیمی از جمعیت، نیروی انسانی شاغل در بخش دولتی ایران و تعداد زیادی از شرکتهای صنعتی، تجاری و خدماتی در این شهر متمرکز شدهاند که تقریبا نیمی از این کارگران و کارکنان برای دولت کار میکنند.
نابرابری فضایی در تهران
در این مقاله سعی شده با استفاده از برخی شاخصهای شهری، نابرابری فضایی موجود در سطح شهر ارائه و تصویر شود. همچنین تلاش شده که این شاخصها تجزیه و تحلیل گردد. هر چند، عوامل کلان موثر دیگری نیز وجود دارند که برای تجزیه و تحلیل نابرابری فضایی و اختلافات در تهران حائز اهمیت است. برای مثال در سطح کلان، تاثیر جغرافیا، اقتصاد و تاریخ، همچنین استراتژیهای اقتصادی و سیاسی بر نابرابری اجتماعی فضایی شهری باید در نظر گرفته شود (بانک جهانی، ۲۰۱۱).
در خاورمیانه و شمال آفریقا (مِنا)، در نتیجه عوامل کلان، مساله نابرابریهای اجتماعی و فضایی امری اجتناب ناپذیر است زیرا همه مناطق، ظرفیت، منابع و فرصتهای برابر مانند آب و امنیت، جهت توسعه متوازن را ندارد. مهمترین نتیجه پویای نابرابری، توسعه نامتوازن و تمرکز فضایی بالای سرمایه اقتصادی و انسانی در تهران است که این امر باعث مشکلات اجتماعی بسیاری مانند مهاجرت به تهران و افزایش فقر است. انباشت امکانات و سرمایه، جمعیت را از نقاط مختلف کشور جذب میکند. مهاجرین نه تنها شامل شاغلان بخش تولید، بلکه شامل شاغلان بخش خدمات نیز هستند. تفاوتهای اجتماعی که پدیدهای ساده و قابل فهم است، شکاف استانداردهای زندگی بین مردم، در مکانهای مختلف است (بانک جهانی، ۲۰۱۱). مردم برای پر کردن این شکاف، به شهرهای بزرگی، چون تهران مهاجرت میکنند.
برای نشان دادن نابرابری اجتماعی، مکانی و بیعدالتی در نقاط مختلف شهر، از بین تعداد زیادی از مجموعه دادههای کلیدی، به روز و در دسترس شهرداری و اطلس کلانشهر تهران، ۱۳۸۵، در اینجا هفت شاخص به عنوان مرتبطترین شاخصها انتخاب شده است. این شاخصها عبارتند از قیمت زمین، بعد خانوار، تراکم جمعیت، فضاهای تفریحی، مالکیت مسکن، تعداد مدیران و کارشناسان و تعداد کارگران غیرماهر.
شایان ذکر است تهران به ۲۲ منطقه تقسیم شده که هر منطقه دارای مرکز اداری جداگانه است. (نقشه ۱)
قیمت زمین
نقشه (۲)، قیمت زمین در تهران را نشان میدهد. این نقشه به شش دسته طبقهبندی شده که قرمز تیره نشان دهنده بالاترین قیمت زمین در شهر است. تفاوت در قیمت زمین نشان دهنده درآمد ساکنان قسمتهای مختلف است. این امر حاکی از آن است که در ردهبندی شمال به جنوب شهر، وجود این شش طبقه واضح است. در این نقشه شاهد کاهش قیمت زمین از سمت شمال شهر به سمت جنوب هستیم. این کاهش قیمت با اختلاف بسیار زیاد، بین بالاترین قیمت در مناطق ۱ و ۳ و پایینترین قیمت در مناطق ۱۸، و ۲۰ قابل ملاحظه است. این فرضیه قابل قبول است که قیمت زمین یک منطقه با سایر عوامل اقتصادی، همچنین با دسترسی به امکانات و خدمات رابطه مستقیم دارد. نقشه (۲)
بعد خانوار
نقشه شماره (۳)، بعد خانوار در تهران را به تصویر میکشد و به چهار دسته طبقهبندی شده است. رنگ تیرهتر اندازه بعد خانوار بزرگتر را نشان میدهد. در بخشهای جنوبی خانوادههای بزرگتر اسکان یافتهاند در حالی که در مناطق مرکزی بعد خانوار کوچکتر است. همچنین، سه نقطه در شمال (با A، B و C مشخص شدهاند)، اینها نقاطی هستند که در آنها پروژههای مسکونی جدید در مقیاس بزرگ، که اغلب برای کارکنان دولت ساخته شده، وجود دارند. بخشهای جنوبی، برای مهاجرانی که از نقاط مختلف کشور به تهران مهاجرت کردهاند، به لحاظ ارزش پایین زمین و همچنین پایین بودن نرخ اجاره، مقرون به صرفهتر هستند. مهاجران معمولا خانوادههایی با بعد خانوار بزرگتر هستند. بهعلاوه، در این مناطق به دلیل کنترل کمتر تولد و سطح پایین آموزش، نرخ زاد و ولد بالاتر از بخشهای دیگراست. نقشه (۳)
تراکم جمعیت
در نقشه شماره (۴)، تهران از لحاظ تراکم جمعیت، به چهار دسته طبقهبندی شده است. این دستهبندی از الگویی مشابه با بعد خانوار پیروی میکند. مناطق ۴ و ۵ قسمتهایی از شهر هستند که در طول دو دهه گذشته جمعیت بیشتری را به خود جلب کرده و تا حدی پر جمعیت است. قیمت زمین در این مناطق، در طول سالهای اخیر به طرز چشمگیری افزایش یافته است. نقشه (۴)
فضاهای تفریحی
نقشه شماره (۵)، که به سه دسته طبقهبندی شده، نشان میدهد در بخشهای شمالی شهر (مناطق ۱، ۲، ۳، ۵) فضاهای تفریحی بیشتری نسبت به دیگر مناطق وجود دارد. این طبقهبندی، رابطه معناداری با نقشه قیمت زمین دارد وجود یک بیعدالتی اجتماعی در مناطق مختلف شهر تهران را نمایش میدهد. نقشه (۵):
مالکیت مسکن
نقشه شماره (۶)، مالکیت مسکن را در چهار سطح ارائه و نشان میدهد در بخش شمالی شهر اغلب مردم مالک خانههای خود هستند در حالی که در بخش جنوبی خانهها عمدتا اجارهای است. مناطقی که در قسمتهای شرق و غرب دیده میشود حاصل اجرای طرحهای توسعه سالهای اخیر است، بدان معنا که در این قسمتها تا مدتی پیش، یعنی قبل از پروژههای جدید مسکن، قیمت زمین بالا نبوده است. نقشه (۶):
تعداد مدیران و کارشناسان
نقشه شماره (۷)، تعداد کارگران بسیار ماهر است که به چهار دسته طبقهبندی شده است. این طبقهبندی بر اساس درصد مدیران و کارشناسانی است که در هر منطقه زندگی میکنند و نشان میدهد که تفاوت سطح آموزش و همچنین شکاف فضایی قابل ملاحظه بین افراد تحصیلکرده و کارگران غیرماهر در تهران وجود دارد. دادهها در اینجا با دادهها در نقشههای قیمت زمین، مالکیت مسکن و نقشه بعد خانوار سازگار هستند. نقشه (۷):
تعداد کارگران غیرماهر
نقشه (۸) درصد کارگران غیرماهر را در چهار دسته نشان میدهد. این شاخص یکی دیگر از شاخصهای نابرابری فضایی و اجتماعی در شهر تهران است. علت تراکم غیرقابل انتظار در بخش شمالی شهر نیز میتواند برخی از مشاغلی باشند که در انجام آنها نیازی به آموزش و مهارتهای خاص نیست. کار در رستوران، شستوشوی ماشین در کارواش، باغبانی و ... از این قبیل مشاغل هستند. این کارگران سعی میکنند نزدیک مکانهایی که در آن مشغول به کار هستند، سکونت کنند. بهعلاوه این امر به کارگران کمک میکند تا در هزینههای رفت و آمدشان صرفهجویی شود. همچنین اغلب آنها میتوانند در محل کار خود، به صورت رایگان زندگی کنند. بین این نقشه و نقشه قیمت زمین، تضاد وجود دارد، اما باید در نظر داشت که بسیاری از این ساکنان و کارگران در محلههای فقیرنشین کوچک و پنهان در شمال شهر زندگی میکنند. آنها در محل کار خود مانند رستورانها، باغها، و کارگاهها با کمترین و یا بدون امکانات بهداشتی و رفاهی (همگانی) زندگی میکنند. چنین شرایطی با زاغهنشینیهای پنهان در سنگاپور و دبی قابل مقایسه است. این فرضیه برای اثبات، نیاز به بررسی بیشتری دارد. همچنین، چند روستای قدیمی در بخش شمالی شهر واقع شدهاند که در حال حاضر بخشی از شهر محسوب میشوند، اما این روستاهای شهری از لحاظ بافت، مردم و مسکن شرایط متفاوتی نسبت به بافت عمومی تهران دارند به طوری که گاهی اوقات، حتی لهجه آنها از لهجه تهرانی متفاوت است. از جمله روستاهای زرگنده، ده ونک و رستمآباد. این افراد شبیه آنچه هربرت گانس به آنها روستاییان شهری میگفت، هستند (هربرت گانس، ۱۹۸۲). به عبارت دیگر، آنها روستاهایی در شهر هستند (روستاهای شهری) که در آنها کارگران غیرماهر زندگی میکنند.
این روستاها در طول قرن گذشته به تهران ضمیمه شدهاند. علاوه بر این، نقطهای در بخش شمالی وجود دارد که شامل بازار قدیمی تجریش و اطراف آن است و نقطهای در بخش جنوبی که بازار بزرگ تهران است و در بالای منطقهای محروم قرار گرفته است. نقشه (۸)
نرخ رشد جمعیت
نقشه شماره (۹)، نرخ رشد جمعیت (بر حسب درصد) را در پنج دسته نشان میدهد. در نگاه اول، این نقشه تضاد نابرابری فضایی در شمال و جنوب را نشان میدهد که تقریبا مشابه نرخ رشد جمعیت در شمال و جنوب، با پایینترین نرخ در مرکز تهران است. این نقشه میتواند سه پدیده را توضیح دهد. اول: محلههای فقیرنشین پنهان (مناطق ۱، ۲، ۳، و ۶). منطقه ۶ مرکز تجاری شهر تهران (CBD) است. همینطور دفترهای کار مستقر در منازل، که یک پدیده شایع جدید برای افراد تحصیلکرده است، در این منطقه واقع شدهاند. دوم: مناطق توسعهیافته جدید
(۴، ۵، و ۲۲)، و سوم: نابرابری فضایی در حال ظهور غرب به شرق در تهران (۵ و ۲۲).
تجزیه و تحلیل نابرابری فضایی
تجزیه و تحلیل نابرابری فضایی در اینجا، بر اساس نظریه قطبی شدن اجتماعی در شهرهای جهانی ساسکیا ساسن است و فرایند تجزیه و تجلیل به منظور بالا بردن آگاهی مدیریت شهری در مورد مشکلات نابرابریهای اجتماعی و فضایی و همچنین آگاهی از تاثیر نیروهای جهانی در تشدید آن انجام میگردد. لازم به ذکر است که مقیاس نقشه مورد استفاده در این مقاله ۱:۲۵۰۰۰۰ است و دادهها با توجه به این مقیاس یکپارچه شدهاند.
۴.۱. تغییر ساختار اشتغال
متاسفانه، هیچ داده قابل اعتمادی در مورد درآمد در تهران وجود ندارد، اما جدول زیر شامل تغییر ساختار اشتغال، حاصل از دو نظرسنجی سالهای ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵ در تهران است.
جدول (۱): تغییر ساختار شغلی در تهران (۱۳۷۵ و ۱۳۸۵)
منبع: مرکز آمار ایران، آمار اشتغال تهران، نظرسنجی ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵، فرمت DBF در اصل، ۴۲ و ۳۶ طبقه بوده که توسط نویسندگان به پنج طبقه خلاصه شده است.
این جدول نشان میدهد که تعداد مدیران و کارشناسان (اقشار بالا) و کارگران غیرماهر (اقشار پایین) در تهران با توجه به فرضیه جهانشهر در این دهه، افزایش یافته، اما بخش خدمات تغییر چندانی نداشته است، در حالی که با توجه به این فرضیه میبایست افزایش مییافت. از سوی دیگر، با توجه به دادههای مرکز آمار ایران، سهم تولید در سراسر کشور کاهش یافته، در حالی که سهم خدمات افزایش یافته است. علاوه بر این، تولید ناخالص داخلی (GDP) بر اساس گزارش بانک جهانی، در نتیجه تشدید تحریمهای غرب علیه ایران و بحران اقتصادی جهانی، طی سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸ به طور چشمگیری کاهش یافته است.
۴.۲. سبک زندگی
سبک زندگی ایرانیان در مقایسه با غربیان کمتر فردگرایانه است. در جامعه ایران، افراد در تلاش برای داشتن رابطه با خانواده، دوستان و زنده نگه داشتن خاطرات خود از محل تولد و رشد خود هستند، چیزی که (توآن) آنرا توپوفیلیا نامیده است
(توآن، ۱۹۷۴). گاهی اوقات یک فرد ثروتمند فقط جهت نزدیکی به خانواده و دوستان خود، در یک محله محروم و فقیر زندگی میکند. این بدان معنا است که موقعیت جغرافیایی به تنهایی نمیتواند برای تعمیم و نتیجهگیری در مورد شرایط اجتماعی و اقتصادی همه افراد ساکن در یک منطقه، نمیتواند گواه قطعی باشد. این مساله یکی دیگر از مشکلات تفسیر نقشهها است و باید برای مطالعات بیشتر در نظر گرفته شود.
مشکل تغییرپذیری واحد فضایی (MAUP)
در این مقاله از نقشههای طبقهبندی شده برای نشان دادن نابرابری فضایی در تهران استفاده شده است. مشکل تغییرپذیری واحد فضایی (MAUP) یک مساله مهم و حیاتی در اینجا است. این بدان معنا است که تفسیر و نتایج تحلیلهای آماری یک پدیده جغرافیایی به مقیاس، ابعاد و شکل هندسی واحد فضایی سطح تحلیل بر روی نقشه بستگی دارد (هیوارد و پرنت، ۲۰۰۹). مشکل تغییرپذیری واحد فضایی (MAUP) دارای دو جنبه اصلی است؛ مقیاس و منطقهبندی.
مشکل مقیاس، در حقیقت استفاده از مقیاسهای مختلف است که احتمالا میتواند الگوها و حقایق مختلف مربوط به وجود نابرابریهای اجتماعی و فضایی و منابع آن در شهر را نشان دهد اشکال متفاوتی از نابرابریهای اجتماعی وجود دارد که درک و بررسی آنها آسان نیست.
سیستم اطلاعات جغرافیایی یک ابزار تحقیقاتی موثر برای پیدا کردن روندها، الگوهای (فضایی) و ساختارهای اجتماعی پنهان در یک شهر است. اینکه بپذیریم تهران به طور کامل دو قطبی شده، امری سادهای نیست. به عبارت دقیقتر، در جنوب تهران مناطقی بسیاری وجود دارند که دارای شرایط خوب، با دسترسی مناسب به خدمات و فضا هستند. در مقابل، مردم و مناطق محروم بسیاری در بخش شمالی شهر به صورت زاغهنشینهای مخفی وجود دارند. تغییر مقیاس برای شناسایی نقاط داغ مانند بازار بزرگ، که میتواند موضوع جالبی برای مطالعات بیشتر در مورد نابرابری فضایی در تهران باشد، ضروری است. این مکانهای چالشبرانگیز، پرسشی را مطرح میکند که نابرابری فضایی چیست؟ آیا به زمینه و مقیاس مربوط است یا نه؟ بازار در بخش جنوبی واقع شده، بسیار قدیمی و در شرایط فیزیکی فرسوده، با خطر بالای آتشسوزی و از هم فروپاشی و تخریب روبهرو است، اما در عین حال یکی از موفقترین مراکز تجاری و اقتصادی با حوزه تاثیر کلان کشوری است. نابرابری اجتماعی و اقتصادی در بازار بین غنی (تجار) و فقیر (کارگران غیرماهر، خصوصا نوجوانان) آشکار است. از سوی دیگر، یک گسل عمیق در خصوص قیمت زمین بین بازار و مناطق همجوار آن وجود دارد.
مشکل دیگر منطقهبندی است. نقشههای استفاده شده در این مقاله، توسط شهرداری تهران و بر اساس دادههای موجود در سرشماریها تولید شده است. مناطق این سرشماری به طور دلخواه بر اساس مواردی، چون موانع فیزیکی و یا بلوکهای ساختمان، شبکه حمل و نقل و یا نواحی محلی رسمی تعریف شدهاند. ناگفته نماند روش نمونهبرداری، تجمیع داده، درون و برونیابی و تکنیکهای تجزیه و تحلیل فضایی میتوانند برخی از حقایق در مورد نابرابری فضایی در تهران را از چشم پژوهشگر مخفی کند و پژوهشگر باید نسبت به این مسائل آگاه بوده و این موارد را در تجزیه، تحلیل و تفسیر نقشه لحاظ کند.
مهاجرت
نرخ رشد جمعیت تهران بسیار بالا است، اما هیچ آمار و اطلاعات دقیقی در سطح خانوار، در رابطه با مهاجرت وجود ندارد. حتی شهرداری و دولت مرکزی آمار قابل اعتمادی در مورد جمعیت و وضعیت مهاجرت در تهران در اختیار ندارند. بسیاری از مردم به طور دائم، موقت و روزانه از سراسر کشور به این کلانشهر میآیند. جمعیت تهران در روز و شب متفاوت است، این افراد به عنوان مجموعهای از مردان، زنان، دانشجویان، کارگران ماهر و غیرماهر فعال در بخشهای مختلف اقتصادی، مخصوصا در بخش خدمات، برای کار، خرید، مطالعه، تفریح و سرگرمی و رویدادهای مختلف در طول روز به تهران آمده و شب به سایر شهرهای بزرگ و یا اقمار شهرهای نزدیک تهران باز میگردند. مهمترین این شهرها، کرج است که با ۱، ۳۷۷، ۴۵۰ نفر جمعیت ساکن (۱۳۸۵)، بخشی از منطقه شهری تهران است. همچنین، به دلیل قیمت پایینتر زمین (نقشه ۲)، بخشهای جنوبی تهران، برای تازه واردان و مهاجران مقرون به صرفهتر است (نقشه ۹) که این امر منجر به رشد بالاتر نرخ جمعیت در آن قسمتها شده است.
۴.۵. نابرابری فضایی جدید شرق و غرب، در حال ظهور در تهران
مطالعه طرحهای توسعه شهری شهرداری و تامل بر تجزیه، تحلیل، تفسیر بصری و کمی نقشهها، وجود پدیده نوظهوری را آشکار میسازد. این پدیده، نابرابری مکانی و اجتماعی است که در شرق و غرب تهران در حال ظهوری بوده و از نگاه پژوهشگران شهری و مدیران دور مانده است
(مناطق ۵ و ۲۲). در بخش غربی، بزرگراهها، پارکها، دانشگاهها، و مراکز خرید، پر جنب و جوشتر و توسعه یافتهتر از بخش شرقی است. تجزیه و تحلیل جمعیت فضایی اثبات این خط جدید در حال ظهور را میسر میسازد (نقشه ۹). جوانان، افراد تحصیلکرده و ثروتمندان، بخش غربی را برای زندگی کردن ترجیح میدهند. گزارش پرسهزنها و مشاهدات نویسندگان این مقاله میتواند معیار قابل توجه دیگری برای آزمون این فرضیه باشد که این قسمتها برای این دسته از افراد، جذابتر هستند. به نظر میرسد غرب، به ویژه در شمال غرب با فضاهای فرهنگی، تفریحی و مراکز خرید مدرن، در حال ایجاد یک طبقه اجتماعی جدید با ویژگیهای خاص است. برای مثال طبقه اجتماعی از لحاظ آموزشی، تحصیلکرده، از لحاظ جمعیتی، جوان، از لحاظ ایدئولوژیک و سیاسی، میانهرو، اصالتا مهاجر، از لحاظ اجتماعی، فعال و پرجنب و جوش، و از لحاظ اقتصادی، متوسط هستند. نویسندگان قصد ندارند برای این طبقه نوظهور عنوان و نامی برگزینند، اما این طبقه اجتماعی جدید شهری نقش موثری در تغییر و تبدیل فضاهای شهری و جنبشهای شهری در تهران ایفا میکند. رابطه بین این طبقه اجتماعی در حال ظهور و محیطهای ساخته شده، نیاز به تحقیق بیشتری دارد، اما سوال این است که چرا این افراد در این قسمت شهر ساکن شدهاند؟ دلیل اول این است که تهران به وسیله کوههایی در قسمتهای شمال و شرق احاطه شده و این کوهها به عنوان موانع فیزیکی برای توسعه شهری بیشتر عمل میکنند و دلیل دوم این است که قسمت جنوب برای توسعهدهندگان و بازار املاک و مستغلات جذاب نیست. تنها منطقه ممکن، بخش غربی تهران است (همانطورکه برنامهریز یونانی، کنستانتین دوکسیادیس برای توسعه شهری بیشتر در طرح عملیات تهران پیشنهاد داده بود). از سوی دیگر، این بخش غربی- شمال غربی از آب و هوای بهتر و شرایط محیطی مشابه با قسمت شمالی برخوردار است و میتواند دلیل دیگری باشد که این منطقه را برای زندگی ترجیح دهند. علاوه بر این، قیمت زمین، با توجه به امکانات موجود، خدمات شهری و شرایط زندگی، ارزانتر از مناطق دیگر است و از طریق بزرگراهها و خیابانهای توسعهیافته به خوبی با سایر نقاط شهر متصل است. به تازگی، سازمان آمار و فناوری اطلاعات وابسته به شهرداری تهران، اطلس تهران را برای شاخصهای مختلف مانند فعالیتهای اقتصادی، قیمت زمین، کیفیت مسکن، خدمات شهری و امکانات، آلودگی هوا و تراکم جمعیت تهیه کرده است. همه این نقشهها تایید میکنند که این افراد جوان تحصیلکرده، منطقه شمال غربی تازه توسعهیافته را ترجیح میدهند. نقشه (۱۰)، یک کارتوگرام از تراکم جمعیت است که این روند را به خوبی نشان داده و ثابت میکند. اگر این نقشه از لحاظ بصری با شاخص قبلی مقایسه شود، نشان میدهد که جمعیت زیادی در این منطقه که اخیرا توسعهیافته، متمرکز شدهاند. همچنین نشان میدهد در مناطق جنوب شرقی و شمال شرقی تراکم بالای جمعیت متمرکز است که نیاز به مطالعه بیشتری دارد.
نتیجه
برای نتیجهگیری، چهار نکته مهم وجود دارد. اول، جدول (۱) نشان میدهد که بخش تولید در تهران در طول سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ به میزان ۴.۲۷ درصد کاهش یافته است. بنا به گفته ساسکیا ساسن وقتی سهم بخش صنعت و تولید شروع به کاهش میکند، سهم بخش صنعت خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات و ... شروع به رشد میکند. این جدول نشان میدهد با نظریه ساسن سازگار است. دوم، ایده اصلی نظریه جهانشهر ساسکیا ساسن این است که رشد بخش خدمات، مشاغل حرفهای و تخصصی با درآمد بالاتری ایجاد میکند. با این حال، مشاغل ساده نیز به منظور بهرهبرداری از این مشاغل تخصصی سرویسگرا، مانند نظافتچیها، کارگران ساختمانی، نگهبانان، رانندگان و غیره، افزایش مییابند. در نهایت، این روند منجر به رشد هر دو نقطه پایان (ثروتمندان، در انتهای بالایی و فقرا، در انتهای پایینی) در ساختار اجتماعی میشود. ثروتمندان و فقیران بیشتری وجود خواهد داشت و طبقه متوسط که سهم بزرگی در دوران صنعتی دارند در این ساختار، به بالا یا پایین نقل مکان میکنند. جدول (۱) افزایش ۳.۸۳ درصدی کار مدیریتی و نیز افزایش ۴.۴۲ درصدی کارگران غیرماهر را نشان میدهد با نظریه ساسن مطابقت میکند. سوم، بر این اساس در تهران همانطور که تغییر ساختار شغلی ساسن بیان میکند، قطبی شدن اجتماعی به طور واضح وجود دارد. بدون در نظر گرفتن درستی یا نادرستی اینکه نظریه قطبی شدن در تهران در ارتباط با جهانی شدن است، نویسندگان قویا معتقدند که این شهر از لحاظ سیاسی و اقتصادی به شبکه جهانی نامرئی متصل است.
اشکال نابرابری فضایی در جهانشهرها میتواند متفاوت باشد. با استفاده از تجزیه و تحلیل نقشه، تقسیم اجتماعی اقتصادی واضح بین شمال و جنوب تهران بزرگ در تصویر نشان داده میشود. توضیح چنین نابرابری فضایی یک کار دشوار است. اگرچه استدلالهای تاریخی در دسترسی نیز وجود دارد؛ در مقیاس کلان، در توجیه قطبی شدن شمال و جنوب، عوامل مختلف فرهنگی از جمله سبک زندگی خانوادهمدار، انبوه دادهها و استفاده از مقیاس متغیر میتوانند نقش متناقضی ایفا کند.
در آخر، اگر بپذیریم که نظریه جهانشهر برای تهران صادق است، مساله قطبی شدن اجتماعی نیاز به بررسیهای بیشتر دارد، اما ما باید در تهران به عنوان یک جهانشهر، به مساله قطبی شدن اجتماعی و فضایی که توسط عوامل گوناگون از جمله سیاستهای مختلف، مدیریت خاص شهری، زمین، توسعه زیرساختها، و مهاجرت داخلی تولید شده است، توجه بیشتری داشته باشیم. نا کافی بودن سیاستهای فضایی، بیدقتی به این سیاستها، و ضعف مدیریت شهری برخی از عوامل مهم در پس این عدم کنترل نابرابری فضایی تهران است. از یک طرف، جنگ هشت ساله فرسایشی و طولانی ایران و عراق و تحریمهای غرب در سالهای اخیر، هزینههای بسیاری برای کشور داشته و ارتباط ایران را محدود کرده و از سوی دیگر ضعف مدیریت شهری، سیاست فضایی و مهاجرت بالای داخلی به تهران وجود دارد.
پیشنهاد برای پژوهشهای آینده
نویسندگان علاوه بر تقسیم فضایی جدید شرق و غرب که اخیرا در حال ظهور است، مباحث بیشتری را جهت بررسی رابطه بین ساختار اجتماعی و چشمانداز شهری به مطالعات قبلی اضافه و مطالعه آن را برای محققان علاقهمند پیشنهاد میکنند.
با استفاده از نقشههای سری زمانی و پایش شاخصهای توسعه انسانی توسط محققان شهری میتوان دانستههای مربوط به فضای و جغرافیای اجتماعی تهران را که در حال حاضر بحث برانگیز است، افزایش داد.
بازار کار سنتی، بازار بزرگ (نقشه ۸) و مراکز کسبوکار، موتورهای محرک موثر جدید و قدیمی برای ایجاد قطبی شدن و نابرابری اجتماعی فضایی است که میتواند نمونه مطالعاتی جالبی برای مطالعه نابرابری اجتماعی فضایی در تهران باشند. در مقیاس دیگر بازار سنتی تجریش (نقشه ۸) دارای اثرات مشابه برای ایجاد نابرابری فضایی در محلههای اطراف خود در شمال تهران است.
تهران در حال تجربه ظهور یک خط نابرابری اجتماعی فضایی جدید شرق و غرب است که با خط نابرابری اجتماعی فضایی قدیمی شمال و جنوب متفاوت است و میتواند منطقه بالقوه دیگری برای تحقیقات شهری باشد. همچنین نقش عوامل جغرافیایی و خطمشیهای سیاسی در ایجاد این خط جدید علاوه بر مطالعات تاریخی میتواند از دیگر موضوعات مورد مطالعه در رابطه با این الگوی جغرافیایی در حال ظهور باشد که این موضوع نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.