

تعداد بازدید : 0
کابوسآبادی اقلیمی و یا توافق جدید سبز؟
«همه چیز تغییر خواهد کرد اما تنها در مدت زمان کوتاهی، ماهیت آن در دستان ماست» (نائومی کلاین) «به فرزندان خود چه خواهید گفت وقتی از شما میپرسند چرا کاری انجام ندادید زمانی که میتوانستید؟» (فریادهای یکی از فعالان اقلیمی بازداشتشده در برابر دفتر مرکزی نیویورکتایمز).
نویسنده : اميد رستميان مقدم - پژوهشگر محيط زيست
ماه ژوئن و ژولای سال 2019 گرمترین ماهی بود که انسانها در سیاره زمین تجربه کردهاند. اما برای دانشمندان آنچه موجهای گرما در قطب شمال سبب میشود، بیشتر از خود موج گرما موجب نگرانی است. بهطور مثال موجهای گرما در گرینلند توانستهاند دما را 10 تا 15 درجه افزایش دهند. این میزان افزایش دما کافی بود تا در یک روز 12 میلیارد تن یخ آب شود. یخهای قطبی با سرعت «غیرمنتظرهای» آب میشوند و تغییراتی که در اقلیم قطب شمال اتفاق میافتد، برای کل نظام آبوهوایی سیاره ویرانگر خواهد بود. امروز اغلب گزارشهای تحقیقاتی جدید اقلیمی از عنوان
«غیر منتظره» استفاده میکنند تا شاید بتوانند سیاستگذاران کشورها را برای واکنش برانگیزند. سیاستگذارانی که دبیرکل سازمان ملل آقای گوترش، آنها را برای اجلاس فوری ماه سپتامبر به نیویورک فرا خوانده است تا روند رو به افزایش گازهای گلخانهای را معکوس کنند. اجلاسهایی که بعد از 30 سال به نتیجه نرسیدهاند و سیاستمدارانی که به گفتههای دانشمندان اعتنای چندانی ندارند،چرا که پذیرش واقعیتها از سوی آنها به معنای لزوم وضع قوانینی در جهت قطع مصرف سوختهای فسیلی خواهد بود.
در همین ارتباط خبرنگار کلایمیت نیوز ماه ژوئن از بن آلمان (همزمان با موج شدید گرما) گزارش میکند: «کشورهای نفتی همچون عربستان، ایران، روسیه و کویت بعد از شش ماه انکار (دانش اقلیمی) و زیر سوال بردن آخرین یافتههای دانشمندان هیات بینالمللی تغییر اقلیم (IPCC) مذاکرات بینالمللی را که میخواست «گزارش ویژه یکو نیم درجه» را در دستور کار کشورها قرار دهد به بنبست کشاندند». به طور مشخص «عربستان در تخریب این مذاکرات (از سال گذشته) پیشگام بود و بقیه همراهیاش کردند.» هرچند که اغلب رهبران کشورهای جهان شمال (پیشرفته) همچنان پذیرای به تاخیر افتادن تغییر فوری سیاستها هستند، اما نمایندگان هفت کشور از جمله سوییس، مکزیک و کرهجنوبی (با تیشرت سفیدی که بر روی آن نوشته بود «علم قابل مذاکره نیست»)، به همراه نمایندگان جزایر کوچک اقیانوس آرام که در افق سیاستهای کنونی هیچ آیندهای برای خود نمیبینند، بهشدت به روند مذاکرات معترض شدند.
اگر دولتها پذیرای یافتههای دانشمندان نباشند و از هدف «یکونیم درجه» برای مهار گرمایش جهانی شانه خالی کنند به استقبال خطرات بیشماری میروند که در نهایت میتواند منجر به انقراض بشر و بسیاری از موجودات روی زمین شود.
هرجومرجهای اقلیمی در بهار و ابتدای تابستان سال 2019 شدت و افزایشی چشمگیر داشته است. برای مثال، توفان گسترده بهار سال 98 در ایران و توفان عظیم آیدای (IDAI) در مالاوی، موزامبیک و زیمبابوه چندین میلیون نفر را نیازمند کمکهای فوری کرد. بارشهای سنگین و طغیان گسترده رودخانههای آمریکا و به تناوب سیلابی شدن دوسوم مساحت کشور در 25 ایالت، باعث اعلان وضعیت اضطراری سیلاب در بهار امسال شد و علاوه بر صدمات بسیاری که به خانهها و زمینهای کشاورزی وارد شد، محوطه پایگاه نظامی هوایی آمریکا در نبراسکا و 30 ساختمانش غرق سیلاب شدند.
هجوم موجهای گرمایی به هندوستان باعث مرگ 6 هزار نفر و خالی شدن منابع آب در شهر 10 میلیون نفری چنای (Chennai) و نزاع بر سر آب شد. موج گرما در ایران، خاورمیانه و شمال آفریقا در تابستان، دمای هوا را به بالاتر از 50 درجه رسانده است. کوپرنیکوس (برنامه خدماتی و دیدهبانی اروپا از تغییرات اقلیمی بر روی زمین ) و دانشمندان مستقر در قطب شمال گزارش میکنند سرزمینهای قطبی در آلاسکا، شمال کانادا، سیبری و گرینلند، بعد از استقرار پیدرپی موج گرما از بهار امسال تا به اکنون، نه تنها یخهایشان به سرعت ذوب میشوند بلکه دچار خشکی عظیمی نیز شدهاند. این عرصههای طبیعی بوسیله صاعقههای پرشمار (به طور مثال 10 هزار در دو روز تنها در محدودهای کوچک) دچار «آتشسوزیهای بیسابقهای» شدهاند. در سیبری به تنهایی 21 میلیون هکتار جنگل تا کنون سوخته و این آتشسوزیها همچنان ادامه دارد. جنگلهای زاگرس ایران نیز دچار آتشسوزیهای گستردهای شدهاند.
«کارل متیسن» خبرنگار کلایمتهومنیوز در گزارشی از روند مذاکرات به بنبست رسیده، میگوید: «چرا نمایندگان ایران و عربستان با وجود تجربه موج گرما، خشکی شدید و کمیابی آب، با یافتههای «گزارش ویژه یکونیم درجه» مخالفت میکنند؟» او در ادامه تحلیل میکند: «باید بدانیم این گزارش چه نتایجی را برای آنها در پی دارد. برای مثال، خانواده سعودی با درآمدهای نفتی میتواند یارانه به غذا، سوخت و بسیاری از اقلام مصرفی روزانه و خدماتی شهروندانش انتصاص دهد. بدون این موارد حکومت خودکامه و ثروتاندوز آنها سقوط خواهد کرد. آنها «بهار عربی» را پیش چشم دارند و تنها دلیلی که آنها هنوز قدرت دارند، نفت است. 44 درصد از تولید ناخالص ملی شان و 89 درصد درآمدهایشان از میادین نفتی است. پیامدهای این گزارش کاهش تقاضای 40 تا 77 درصدی را تا سال 2050 خبر میدهند.»
همچنین به گزارش گروهی از محققان که در مقاله (Nature) منتشر شده، برای هدف «یکونیم درجه» دیگر «نباید هیچ زیرساخت سوختهای فسیلی در هیچجا و هیچ وقت دیگری ساخته شوند. زیرساختهای موجود به تنهایی میتوانند تا پایان عمرشان 658 میلیارد تن دیاکسیدکربن انتشار دهند که 358 میلیارد تن آن برای تولید برق از نیروگاه است. اما همین حالا بیش از هزار نیروگاه حرارتی دیگر در دست برنامه و طرح هستند که 20 درصد آنها در چین است. آنها 188 میلیارد تن دیگر در آینده به جو انتشار میدهند. مجموعا 846 گیگاتن انتشار داده خواهد شد اگر تمام طرحهای نیروگاهی ساخته شوند و تمام زیرساختها تا پایان عمرشان کار کنند.
اما بنا به گزارش (IPCC) بودجه کربن باقیمانده برای شانس 50 تا 66 درصدی مهار به «یکونیم درجه» تنها 420 تا 580 میلیارد تن است. این به چه معناست؟ تمام طرحها و برنامهریزیهای توسعهای و جدید باید متوقف شوند. اما همچنان 188 میلیارد تن دیگر باقی میماند که برای داشتن شانس نصف نصف احتیاج است مازاد انتشار از نیروگاهها، صنعت، خودروها و هواپیماها متوقف شوند. علاوه بر آن گسترش پروژههای جذب و ذخیرهسازی کربن تنها میتوانند شانس بیشتری برای مهار گرمایش جهانی فراهم آورند.»
جز دولتهای نفتی، شرکتهای بزرگ سوختهای فسیلی (که از دهه هفتاد درباره تغییرات اقلیمی میدانستند) از بزرگترین مخالفان مهار گرمایش جهانی هستند. سرمایهداران این شرکتها، میلیاردها دلار صرف گسترش و تبلیغ ایدههای بازار آزاد، خریدن سیاستمداران و راهاندازی مراکز قلابی علمی انکار گرمایش جهانی کردهاند تا از تغییر سیاستها جلوگیری کنند. آنها در حاشیه مذاکرات اقلیمی، پروژههای جذب و ذخیرهسازی کربن خود را به عنوان راهکاری بدیل تبلیغ میکنند؛ چراکه همچنان میخواهند صنایع خود را گسترش دهند تا سود بیشتری کسب کنند.
در حالی که «گلن پیترز» دانشمند اقلیمی نروژی در حوزه بودجهبندی کربن میگوید: «چنین پروژههایی نمیتوانند در ابعاد گستردهای کربن را از اتمسفر جذب کنند و این اقدامات بدون کنار گذاشتن سریع سوختهای فسیلی، امکانی برای دستیابی به اهداف یکونیم درجه و حتی دو درجه فراهم نمیکنند». در صدر قدرتمندترین شرکتهای بزرگ سوختهای فسیلی، دو شرکت اگزون موبیل و برادران کخ قرار دارند که باید اعتراف کرد کاخ سفید، کنگره و مجلس سنا را خریدهاند تا سیاستهای آمریکا را در جهت اهداف و سود شرکتهای خود پیش ببرند.
«تیلرسون» مدیر سابق شرکت نفتی اگزون موبیل و اولین وزیر خارجه دولت ترامپ از پوتین برای گسترش روابط بیشتر که منجر به راهاندازی مجدد پروژه نفت و گاز بین دو شرکت روس نفت و اگزون موبیل شد، مدال گرفته است. روزنامهنگاران (DeSmog UK) بعد از 4 سال تحقیق و دنبالکردن سرنخها در گزارشی از «شبکه سیاستمداران، لابیگرها و گروههایی در شبکههای اجتماعی که از سوی برادران کخ (Koch brothers) و
(Robert Mercer) تامین مالی میشوند، پرده برداشتند. آنها با راهاندازی و تغذیه اتاقهای فکر تشویق بازار آزاد به انکار گرمایش جهانی و هراسافکنی درباره سوسیالیسم میپردازند و با دادن رشوه و اعمال نفوذ بر سیاستگذاران، مانع از تصویب قانونهایی میشوند که از محیطزیست حفاظت میکند.
این شبکه که از آمریکا تا اروپا را دربر میگیرد علاوه بر انگلستان سایر کشورها را به جدایی از اروپا تشویق میکند. آنها همچنین در اروپا و آمریکا علاوه بر ملیگرایی افراطی، اسلامهراسی و مهاجرستیزی را تقویت میکنند. نامهایی چون «بوریس جانسون» از حزب محافظه کار انگلستان، «پمپئو» وزیر خارجه فعلی آمریکا و «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ که تصمیم او را برای خروج از توافق پاریس «عالی» خوانده بود در بین آنهاست.»
آنگونه که وزیر نفت ایران آقای زنگنه از جلسات اوپک نقل میکند، «پوتین» و «بنسلمان» به تنهایی در جلسات خصوصی برای اوپک تصمیم میگیرند و بازار نفت را تنظیم میکنند. تحریم نفت ایران از سوی آمریکا به زور ماشین جنگی اقتصادی و نظامیاش بازار بزرگتری را در اختیار آنها قرار داده است. آمریکا اکنون بزرگترین تولیدکننده نفت شده و روسیه و عربستان بیشترین سهم صادرات نفتی را در اختیار گرفتهاند. همچنین آمریکا صادرات گاز طبیعی خود را که از روشهای نامتعارف جدید (قیرشن و فرکینگ) تولید میکند، به بیش از 4 میلیارد متر مکعب رسانده تا بیش از نیمی از سهم صادرات گاز جهانی را به نفع شرکتهای نفت و گاز آمریکایی در اختیار بگیرد. وزارت انرژی آمریکا و ترامپ، گاز طبیعی صادراتی آمریکا را «مولکولهای آزادی» نامیدهاند؛ چراکه به گفته آنها آزادی و رفاه را برای خریداران در جهان به ارمغان خواهد آورد!
در زمانی که همین صنایع فسیلی موجود، جهان را از هدف یکونیم درجه عبور میدهد، رقابت بر سر ریختن بنزین بیشتر بر آتش تنور گرمایش جهانی و یا به تاخیر انداختن تصمیمات برای پذیرش دماهای بالاتر چه معنایی میتواند داشته باشد؟ دانشمند اقلیمی آمریکایی «مایکل مان» در کتابی به نام «اثر دیوانهخانهای» به این موضوع میپردازد. او مینویسد: «ممکن است تصور کنید با وقوع یک فاجعه مانند آتشسوزی در یک خانه، همه با درک موضوع، اختلافهایشان را کنار میگذارند و با سرعت، هماهنگی و همدلی عمل میکنند. اما برعکس ممکن است به جان هم بیفتند، در دست زدن به اقدامات خطرناک از هم پیشی بگیرند و کار را به جایی برسانند که دیوانهها از آتش خطرناکتر شوند». این توضیح کوتاهی است که او برای «پدیده ترامپ و خروج از پیمانهای اقلیمی، استخراج دیوانهوار زغالسنگ در آمریکا، ظهور دوباره پوپولیسم، بیگانههراسی، جنگهای داخلی، ایجاد کشورهای ورشکسته و تئوریهای توطئه» به ما میدهد.
خانم «کورتز» نماینده دموکرات کنگره و از معماران «توافق جدید سبز (نیودیل سبز)» درباره لزوم اقدامی فوری میگوید: «آهسته پیروز شدن در مقابل تغییرات اقلیمی چیزی نیست جز شکست» و «آیا مردم به نفع شرکتهای نفتی به خودشان کمتر اهمیت خواهند داد؟ من اینطور فکر نمیکنم». او در واکنش به «جو بایدن» که در کارزار انتخاباتیاش از طرحی «میانهرو» صحبت میکند، گفته است: «کسانی که تاخیر در اجرای سیاستهای اقلیمی را جایز میدانند خیلی بهتر از منکران تغییرات اقلیمی نیستند». توافق جدید سبز، آمریکا را ظرف 10 سال عاری از سوختهای فسیلی میکند تا فرصت برای کاهش آن در سایر کشورها و مهار گرمایش جهانی فراهم شود. همچنین پیامد چنین توافقی باعث کاهش تنشهایی خواهد شد که آمریکا در خاورمیانه ایجاد میکند؛ منطقهای که در آن نفت فراوان و آب کمیاب است و چندین سال است که در معرض تنشهای شدید امنیتی و اقلیمی قرار دارد.
در گردهمایی «شورای آتلانتیک» در آمریکا که همزمان با سیلابهای گسترده ایران جلسهای ویژه تشکیل داده بود، محقق ایرانی «کاوه مدنی»، «پیتر گلیک» و «کاترین ورر» به تشریح تهدیدات امنیتی اقلیمی و اظهارات وزیر نیروی ایران پرداختند. «کاترین ورر» در بخشهایی از ارائه تحقیقاتش گفت: «تصمیمسازان اغلب خطرات امنیتی اقلیمی را فراموش میکنند؛ چراکه آنها کاملا متوجه خطرات نیستند». همچنین کاوه مدنی در این جلسه تاکید کرد که بیان اینکه «تغییر اقلیم در حال تحمیل شدن به کشور است» نباید بهانهای برای سرپوش بر ناکارآمدیها در زمینه مدیریت منابع آب و مدیریت بحران باشد.
سیلابهای بیسابقهای که از آخرین روزهای سال 97 و از گلستان تا خوزستان، تقریبا تمام ایران را فرا گرفته بود، بعد از چند ماه همچنان کشور را دچار بحرانهای دامنهدار جدی کرده است. وزیر نیرو در روز پنجم فروردین ماه که برای بازدید از سد سلیمان تنگه به مازندران رفته بود در مصاحبهای گفت: «سال گذشته در همین مقاطع زمانی کشور ما یکی از خشکترین سالهای آبی نیمقرن اخیر خود را سپری میکرد، اما بلافاصله پس از پشت سر گذاشتن این پدیده سخت که امروزه در ادبیات از آن به عنوان ساختار اقلیمی یاد میشود با چنین سیلابهای بزرگی روبهرو میشویم. این مساله نتیجه تغییرات اقلیمی است که بر کره زمین در حال تحمیل شدن است.به طوری که پس از گذر سالهای خشک شدید بلافاصله ترسالیهای شدیدی رخ میدهد.»
گرچه بنا بر آنچه دانشمندان شرح میدهند سیلابهای گستردهای نظیر آنچه در ایران رخ داد در اثر پیامدهای گرمایش جهانی و تضعیف و اختلال در رودبادهای قطبی (Jet Stream) رخ میدهد و ممکن است بارها دوباره و حتی شدیدتر رخ دهد. اما استقبال نکردن از تمام یافتههای آنها در مذاکرات اقلیمی نشان میدهد همچنان خطرات تغییرات اقلیمی دستکم گرفته و یا از سیلابها به عنوان نشانههایی از تغییرات مثبت اقلیمی برای بهرهبرداری منابع آبی استقبال میشود.
تحقیقات دانشمندان بسیاری از جمله «پاول بکویت» مدتهاست نشان داده «گرمایش جهانی در قطب شمال شدیدتر شده و باعث تشدید حرکت پیچوتابخوران رودبادهای قطبی
(Meandering Jet Stream) میشود. رودبادهای قطبی که نظام آب و هوایی ما را هم جابهجا میکنند اکنون با روندی افزایشی و بیسابقه سیلاب(Flood) و تشنگی (Drought) را در سطح سیاره دست به دست میکنند که این تهدیدی جدی برای امنیت غذایی در زمین است. رودبادهای مختل شده هر سال دامنههای بلندتری را طی میکنند و به طور غیرمعمولی از مدارهای شمالی تا مدارهای جنوبی کشیده میشوند. این رودبادها در حالی که با اختلال و کندی پیش میروند باعث توفان و بارشهای منجر به سیلاب در مناطقی میشوند که مورد انتظار نبوده و یا موجهای گرمای شدید را به مناطقی میبرند که سابقهای در این خصوص نداشته است.
تغییرات اقلیمی به سرعت خطرناکتر میشود. انتشار دی اکسید کربن ناشی از آتش سوزی جنگلهای قطب، آزاد شدن دیاکسید کربن و متان از زمین سابقا یخزده، جذب گرمای بیشتر از نور خورشید در نواحی قطبی که به علت کاهش انعکاس نور در اثر ذوب یخ ها رخ میدهد همه بازخوردهای مثبتی هستند که ما را به فراتر از همه پیشبینیهای اقلیمی دانشمندان IPCC میبرند و در صورت عدم توقف انتشار گازهای گلخانهای میتوانند زمین را به کابوسآبادی اقلیمی مبدل کنند.»
انتشار گازهای گلخانهای به واسطه فعالیتهای انسانی علاوه بر اینکه جهان ما را بیش از اندازه گرم کرده، باعث اضطرار اقلیمی نیز شده است. سناتور دموکرات «برنی سندرز» در پاسخ به اضطرار اقلیمی با برنامه «توافق جدید سبز» به میدان مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری سال 2020 آمده است؛ چراکه به گفته دانشمندان (IPCC) تنها 12 سال فرصت است تا از تغییرات اقلیمی غیرقابل بازگشت و فاجعهبار جلوگیری کنیم. او میگوید آمریکا باید در این چرخش بزرگ پیشقدم باشد تا فرصت کافی برای رساندن انتشار کربن به صفر تا سال 2050 برای سایر کشورهایی فراهم شود که سهم کمتری در انتشار کربن داشتهاند. او تاکید میکند با برنامهاش طی مدت 10 سال کشور را بدون نیاز به مصرف سوختهای فسیلی خواهد کرد. گروهی از قانونگذاران به همراه وی میخواهند در آمریکا به شکل رسمی وضعیت اضطراری اقلیمی اعلام شود؛ چراکه اگر جهان در وضعیت اضطرار اقلیمی است، پس آمریکا هم (که هرجومرجهای اقلیمی بیسابقهای را در سال 2019 تجربه میکند) در وضعیت اضطراری قرار دارد.
عبارتهای «انقراض بزرگ»، «اضطرار اقلیمی» و از این دست، دقیقا آن چیزی نیست که دانشمندان هیات بینالمللی تغییر اقلیم (IPCC) در گزارشهایشان بنویسند؛ هرچند که آنها در مصاحبههایشان این تهدیدات را تایید میکنند و تاکید دارند باید انتشار کربن تا سال 2050 به صفر برسد. اما همجچنین گزارشهاست که مبنای 30 سال مذاکرات اقلیمی دولتهاست. به گفته ویراستاران گزارشها و ناظران، نویسندگان (IPCC) اغلب با گزارشهای محتاطانه اعتباری برای خود میخرند و یا برای خوشایند آلایندگان (که از هیچ اقدامی برای سرپوش گذاشتن بر حقایق علمی نمیگذرند) گزارشها را طوری جرح و تعدیل میکنند تا مورد پسند کشورهایی قرارگیرد که تمایل ندارند انتشار گازهای گلخانهای خود را کم کنند یا درآمدهای صادرات نفتی و گاز خود را از دست دهند.
آنها حتی در آخرین گزارش تکاندهنده خود «گزارش ویژه یکونیم درجه» (Special Report 1.5C) که شدیدترین خطرات تغییرات اقلیمی را در گزارشهای اصلی گنجانده و برای سیاستگذاران تدوین کرده بود، آنها را کم اهمیت جلوه داده یا از قلم انداختند.
با این حال گزارش اصلی روشن میکند پذیرفتن افزایش دما تا ۲ درجه سانتیگراد، باعث عواقب ویرانگری از جمله افزایش سطح دریاها، گسترش بیابانها، از دست دادن زیستگاههای طبیعی و گونهها، کاهش پهنههای یخی و افزایش تعداد توفانهای مخرب خواهد شد. نابودی گیاهان تا دو برابر و جانوران تا سه برابر افزایش خواهد یافت و 50 درصد زیستگاههایشان از دست خواهد رفت. 99 درصد گونههای زیستی جزایر مرجانی از بین خواهند رفت و صدها میلیون نفر بیشتر در معرض موجهای مرگبار گرما قرار خواهند گرفت.
اما بخشهای مهمی که از «گزارش جمعبندی» حذف شدهاند، عبارتند از هر اشارهای به اینکه افزایش دما به بالاتر از یکونیم درجه میتواند منجر به افزایش مهاجرتها و درگیریها شود. اینکه فقر و آسیبها با گرمایش اخیر افزایش یافته و انتظار میرود در بسیاری از جوامع با افزایش دما از یک درجه به یکونیم درجه، فراتر از آن افزایش یابد. گذشته از این «خلاصه اصلی» بیان میکند: در گرمایش دو درجه، پتانسیلی برای جابهجایی جمعیتی قابل توجه در مناطق گرمسیری وجود دارد که باز هم در «گزارش برای سیاستگذاران» ذکر نشده است. همچنین تمام هشدارهایی حذف شدهاند که درباره از دست دادن برگشتناپذیر پهنههای یخی گرینلند بوده است. پیامدی که با بالا رفتن دما به اندازه یکونیم تا دو درجه رخ خواهد داد و سطح آبها را یک تا 2 متر تا پایان قرن بعدی بالا خواهد برد.
اما موارد بسیار مهمتر و تعیینکننده دیگری نیز حذف شدهاند که باعث میشود سیاستگذاران کاملا متوجه خطرات نباشند: تمام بحثها در مورد خطرات اختلال جریان اقیانوسی (gulf Stream) که به وسیله آبهای سرد به جریان افتاده از قطب شمال و گرینلند مختل میشود. جایی که یخهای بیشتر و بیشتری در حال ذوب شدن هستند و باعث پیجوتاب خوردن حرکت رودبادهای قطبی شدهاند.
ضمن آنکه دقیقا مشخص نیست سرانجام تغییرات اقلیمی شدت گرفته به کجا میانجامد. شدیدترین بازخوردهای مثبتی که منجر به ذوب سریع یخهای قطب شمال و جنوب میشوند در گزارشهای رسمی گنجانده نمیشوند و بر آنها سرپوش گذاشته میشود. برای نمونه دانشمندان گزارش میدهند، آزاد شدن قریبالوقوع حجم وسیعی از متان در جو، از سرزمینهای سابقا یخزده شمالگان (اقیانوس منجمد شمالی، سیبری و آلاسکا) به شکل «آروغی بزرگ» غلظت دیاکسیدکربن را به هزار (ppm) میرساند (در حالی که میزان کنونی غلظت دیاکسیدکربن اکنون برابر با 412 (ppm) و محدوده امن آن 350 (ppm) است). این میزان غلظت از دیاکسیدکربن در اتمسفر به تنهایی باعث افزایش 8 درجهای خواهد شد (Dangerous Methane Mystery). تحقیقات چندین ساله دانشمندان از شمالگان نشان میدهد نشت متان از مناطقی که به سرعت عاری از یخ میشوند سرعت گرفته و در کمتر از یک دهه میتواند عاقبت گرمایش جهانی را به «پایان جهانی» و انقراض برای موجودات زنده تغییر دهد.
معماران توافق جدید سبز معتقدند گرچه ممکن است حرکت تاریخ بشری در آینده و در نهایت به سمت عدالت باشد اما باید در نظر داشت پدیدههای فیزیکی محدود به زمان هستند.
خانم «کورتز» اخیرا در گفتوگویی تلفنی با «گرتا تانبرگ» (از رهبران جوان اقلیمی که تبدیل به چهره اول جنبش اعتراضی دانشآموزان شده است) از «سرایت امید» خبر میدهد. جنبشهای اقلیمی همچون «صلح سبز»، «جنبش طلوع آفتاب»، «دوستداران زمین»، «شورشیان انقراض» و «دانشآموزان» از آینده خود و انقراض بزرگ در سیاره بیمناک هستند و در گردهماییهای «جمعههایی برای آیندگان» و سایر تجمعات اعتراضی که در 10 ماه اخیر رشد چشمگیری داشتهاند صدای خود را به آلایندگان و سیاستمداران میرسانند. این جنبشها که حتی در ابتدا توسط رسانههای رسمی کماهمیت و یا منحرف نشان داده میشدند در نهایت توانستند دولتمردان و سیاستمدارانی را وادار به اعلان اضطرار اقلیمی کنند که حتی در گذشته از «منکران تغییرات اقلیمی» بودهاند. فشار این جنبشها در انگلستان، ایرلند، اسکاتلند، کانادا و شهرهای بزرگی چون نیویورک منجر به اعلان وضعیت اضطراری اقلیمی از سوی پارلمان و مقامات محلی شد. اما بزرگترین دستاوردی که این جنبشها تاکنون کسب کردهاند گسترش دغدغه و حساسیت نسبت به گرمایش جهانی بوده است؛ چراکه همچنان دولت کانادا با وجود اینکه «اعلان وضعیت اضطراری اقلیمی» کرده اما برنامه گسترش خطوط لوله گاز خود را پیش میبرد و یا دولت انگلستان علاوه بر توسعه فرودگاهها، استخراج و اکتشاف منابع نفتی را در آفریقا تامین مالی میکند و به شرکتهای نفتی اجازه توسعه و بهرهبرداری بیشتر میدهد.
اظهارنظر هفته قبل رییس نیجریهای اپک «محمد بارکیندو» درباره تشدید جنبشهای اقلیمی بازتاب گستردهای داشت. او صراحتا جنبشهای اقلیمی و اعتراضات دانشآموزان را دلیل «رشد و گسترش تصورات منفی درباره نفت» و «بزرگترین تهدید برای صنعت نفت» خواند. گرتا تانبرگ با توییتی در واکنش به این سخنان گفت: «متشکرم، تا حالا این بهترین تمجید بود» و خبر میدهد که جنبشهای اقلیمی برای اعتراضات سراسری بیستم سپتامبر آماده میشوند و آنها خواستار یک چرخش بزرگ جهانی در سیاستها هستند.
بیمبالاتی و تنبلی است اگر هر برنامه سیاستی جدید اقلیمی را که در پاسخ به اضطرار اقلیمی طراحی میشود، «توافق جدید سبز» بنامیم. توافق جدید سبز مشاغل جدید را در مرکزیت قرار میدهد و با عدالت اطرافش را محصور میکند. تغییر و تحول در زیرساختها و گذار به اقتصاد سبز با مشارکت گسترده جوامع کارگری انجام خواهد شد. همچنین اعلان وضعیت اضطراری اقلیمی نباید با زنگ اخباری برای کسبوکارهای سبز، اقتصاد سبز، مشاغل جدید و یا رشد سبز اشتباه گرفته شود، هرچند ممکن است آنها را به همراه داشته باشد. از ملزومات اصلی توافق جدید سبز نهتنها پایان دادن به مصرف سوختهای فسیلی بلکه پایان دادن به خشکاندیشی درباره محوریت قرار دادن رشد تولید ناخالص ملی به عنوان معیار اصلی سیاستهاست. روشن است رشد ابدی در دنیای متناهی امکان ندارد. ضمن آنکه منابع زمینی با سرعت زیادی برای چرخاندن اقتصادهای ما و تولید ثروت مصرف شدهاند. همچنین گونههای جانوری در میانه مسیر انقراضی گسترده هستند و زیستگاههایشان در حال نابودی است.
بنابراین علاوه بر اضطرار اقلیمی، در «وضعیت اضطراری زیستبوم» نیز قرار داریم. ساختار اقتصادی کنونی هم در حوزه سلامت انسانی و هم در حوزه سلامت محیطزیست مردود شده است. توافق جدید سبز حتما باید معیارهای پیشرفت جوامع را به مواردی چون شادکامی، سلامت و سلامت محیطزیست تغییر دهد. بنابراین توافق جدید سبز تنها درباره کربن، برق تجدیدپذیر و یا حملونقل عمومی پاک نیست، بلکه درباره تغییر سیستم تولید، مصرف و تعاملات اجتماعی است. همچنین درباره بازگرداندن قدرت تصمیمسازیها به جوامع است تا بتوانند برای آینده خود تصمیم بگیرند و آن را شکل دهند. درباره فراهم کردن عدالت زیستمحیطی و ارتقای استانداردهای زندگی برای کسانی است که در کفه پایینتری نسبت به سایرین قرار گرفتهاند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0
کابوسآبادی اقلیمی و یا توافق جدید سبز؟
«همه چیز تغییر خواهد کرد اما تنها در مدت زمان کوتاهی، ماهیت آن در دستان ماست» (نائومی کلاین) «به فرزندان خود چه خواهید گفت وقتی از شما میپرسند چرا کاری انجام ندادید زمانی که میتوانستید؟» (فریادهای یکی از فعالان اقلیمی بازداشتشده در برابر دفتر مرکزی نیویورکتایمز).
نویسنده : اميد رستميان مقدم - پژوهشگر محيط زيست
ماه ژوئن و ژولای سال 2019 گرمترین ماهی بود که انسانها در سیاره زمین تجربه کردهاند. اما برای دانشمندان آنچه موجهای گرما در قطب شمال سبب میشود، بیشتر از خود موج گرما موجب نگرانی است. بهطور مثال موجهای گرما در گرینلند توانستهاند دما را 10 تا 15 درجه افزایش دهند. این میزان افزایش دما کافی بود تا در یک روز 12 میلیارد تن یخ آب شود. یخهای قطبی با سرعت «غیرمنتظرهای» آب میشوند و تغییراتی که در اقلیم قطب شمال اتفاق میافتد، برای کل نظام آبوهوایی سیاره ویرانگر خواهد بود. امروز اغلب گزارشهای تحقیقاتی جدید اقلیمی از عنوان
«غیر منتظره» استفاده میکنند تا شاید بتوانند سیاستگذاران کشورها را برای واکنش برانگیزند. سیاستگذارانی که دبیرکل سازمان ملل آقای گوترش، آنها را برای اجلاس فوری ماه سپتامبر به نیویورک فرا خوانده است تا روند رو به افزایش گازهای گلخانهای را معکوس کنند. اجلاسهایی که بعد از 30 سال به نتیجه نرسیدهاند و سیاستمدارانی که به گفتههای دانشمندان اعتنای چندانی ندارند،چرا که پذیرش واقعیتها از سوی آنها به معنای لزوم وضع قوانینی در جهت قطع مصرف سوختهای فسیلی خواهد بود.
در همین ارتباط خبرنگار کلایمیت نیوز ماه ژوئن از بن آلمان (همزمان با موج شدید گرما) گزارش میکند: «کشورهای نفتی همچون عربستان، ایران، روسیه و کویت بعد از شش ماه انکار (دانش اقلیمی) و زیر سوال بردن آخرین یافتههای دانشمندان هیات بینالمللی تغییر اقلیم (IPCC) مذاکرات بینالمللی را که میخواست «گزارش ویژه یکو نیم درجه» را در دستور کار کشورها قرار دهد به بنبست کشاندند». به طور مشخص «عربستان در تخریب این مذاکرات (از سال گذشته) پیشگام بود و بقیه همراهیاش کردند.» هرچند که اغلب رهبران کشورهای جهان شمال (پیشرفته) همچنان پذیرای به تاخیر افتادن تغییر فوری سیاستها هستند، اما نمایندگان هفت کشور از جمله سوییس، مکزیک و کرهجنوبی (با تیشرت سفیدی که بر روی آن نوشته بود «علم قابل مذاکره نیست»)، به همراه نمایندگان جزایر کوچک اقیانوس آرام که در افق سیاستهای کنونی هیچ آیندهای برای خود نمیبینند، بهشدت به روند مذاکرات معترض شدند.
اگر دولتها پذیرای یافتههای دانشمندان نباشند و از هدف «یکونیم درجه» برای مهار گرمایش جهانی شانه خالی کنند به استقبال خطرات بیشماری میروند که در نهایت میتواند منجر به انقراض بشر و بسیاری از موجودات روی زمین شود.
هرجومرجهای اقلیمی در بهار و ابتدای تابستان سال 2019 شدت و افزایشی چشمگیر داشته است. برای مثال، توفان گسترده بهار سال 98 در ایران و توفان عظیم آیدای (IDAI) در مالاوی، موزامبیک و زیمبابوه چندین میلیون نفر را نیازمند کمکهای فوری کرد. بارشهای سنگین و طغیان گسترده رودخانههای آمریکا و به تناوب سیلابی شدن دوسوم مساحت کشور در 25 ایالت، باعث اعلان وضعیت اضطراری سیلاب در بهار امسال شد و علاوه بر صدمات بسیاری که به خانهها و زمینهای کشاورزی وارد شد، محوطه پایگاه نظامی هوایی آمریکا در نبراسکا و 30 ساختمانش غرق سیلاب شدند.
هجوم موجهای گرمایی به هندوستان باعث مرگ 6 هزار نفر و خالی شدن منابع آب در شهر 10 میلیون نفری چنای (Chennai) و نزاع بر سر آب شد. موج گرما در ایران، خاورمیانه و شمال آفریقا در تابستان، دمای هوا را به بالاتر از 50 درجه رسانده است. کوپرنیکوس (برنامه خدماتی و دیدهبانی اروپا از تغییرات اقلیمی بر روی زمین ) و دانشمندان مستقر در قطب شمال گزارش میکنند سرزمینهای قطبی در آلاسکا، شمال کانادا، سیبری و گرینلند، بعد از استقرار پیدرپی موج گرما از بهار امسال تا به اکنون، نه تنها یخهایشان به سرعت ذوب میشوند بلکه دچار خشکی عظیمی نیز شدهاند. این عرصههای طبیعی بوسیله صاعقههای پرشمار (به طور مثال 10 هزار در دو روز تنها در محدودهای کوچک) دچار «آتشسوزیهای بیسابقهای» شدهاند. در سیبری به تنهایی 21 میلیون هکتار جنگل تا کنون سوخته و این آتشسوزیها همچنان ادامه دارد. جنگلهای زاگرس ایران نیز دچار آتشسوزیهای گستردهای شدهاند.
«کارل متیسن» خبرنگار کلایمتهومنیوز در گزارشی از روند مذاکرات به بنبست رسیده، میگوید: «چرا نمایندگان ایران و عربستان با وجود تجربه موج گرما، خشکی شدید و کمیابی آب، با یافتههای «گزارش ویژه یکونیم درجه» مخالفت میکنند؟» او در ادامه تحلیل میکند: «باید بدانیم این گزارش چه نتایجی را برای آنها در پی دارد. برای مثال، خانواده سعودی با درآمدهای نفتی میتواند یارانه به غذا، سوخت و بسیاری از اقلام مصرفی روزانه و خدماتی شهروندانش انتصاص دهد. بدون این موارد حکومت خودکامه و ثروتاندوز آنها سقوط خواهد کرد. آنها «بهار عربی» را پیش چشم دارند و تنها دلیلی که آنها هنوز قدرت دارند، نفت است. 44 درصد از تولید ناخالص ملی شان و 89 درصد درآمدهایشان از میادین نفتی است. پیامدهای این گزارش کاهش تقاضای 40 تا 77 درصدی را تا سال 2050 خبر میدهند.»
همچنین به گزارش گروهی از محققان که در مقاله (Nature) منتشر شده، برای هدف «یکونیم درجه» دیگر «نباید هیچ زیرساخت سوختهای فسیلی در هیچجا و هیچ وقت دیگری ساخته شوند. زیرساختهای موجود به تنهایی میتوانند تا پایان عمرشان 658 میلیارد تن دیاکسیدکربن انتشار دهند که 358 میلیارد تن آن برای تولید برق از نیروگاه است. اما همین حالا بیش از هزار نیروگاه حرارتی دیگر در دست برنامه و طرح هستند که 20 درصد آنها در چین است. آنها 188 میلیارد تن دیگر در آینده به جو انتشار میدهند. مجموعا 846 گیگاتن انتشار داده خواهد شد اگر تمام طرحهای نیروگاهی ساخته شوند و تمام زیرساختها تا پایان عمرشان کار کنند.
اما بنا به گزارش (IPCC) بودجه کربن باقیمانده برای شانس 50 تا 66 درصدی مهار به «یکونیم درجه» تنها 420 تا 580 میلیارد تن است. این به چه معناست؟ تمام طرحها و برنامهریزیهای توسعهای و جدید باید متوقف شوند. اما همچنان 188 میلیارد تن دیگر باقی میماند که برای داشتن شانس نصف نصف احتیاج است مازاد انتشار از نیروگاهها، صنعت، خودروها و هواپیماها متوقف شوند. علاوه بر آن گسترش پروژههای جذب و ذخیرهسازی کربن تنها میتوانند شانس بیشتری برای مهار گرمایش جهانی فراهم آورند.»
جز دولتهای نفتی، شرکتهای بزرگ سوختهای فسیلی (که از دهه هفتاد درباره تغییرات اقلیمی میدانستند) از بزرگترین مخالفان مهار گرمایش جهانی هستند. سرمایهداران این شرکتها، میلیاردها دلار صرف گسترش و تبلیغ ایدههای بازار آزاد، خریدن سیاستمداران و راهاندازی مراکز قلابی علمی انکار گرمایش جهانی کردهاند تا از تغییر سیاستها جلوگیری کنند. آنها در حاشیه مذاکرات اقلیمی، پروژههای جذب و ذخیرهسازی کربن خود را به عنوان راهکاری بدیل تبلیغ میکنند؛ چراکه همچنان میخواهند صنایع خود را گسترش دهند تا سود بیشتری کسب کنند.
در حالی که «گلن پیترز» دانشمند اقلیمی نروژی در حوزه بودجهبندی کربن میگوید: «چنین پروژههایی نمیتوانند در ابعاد گستردهای کربن را از اتمسفر جذب کنند و این اقدامات بدون کنار گذاشتن سریع سوختهای فسیلی، امکانی برای دستیابی به اهداف یکونیم درجه و حتی دو درجه فراهم نمیکنند». در صدر قدرتمندترین شرکتهای بزرگ سوختهای فسیلی، دو شرکت اگزون موبیل و برادران کخ قرار دارند که باید اعتراف کرد کاخ سفید، کنگره و مجلس سنا را خریدهاند تا سیاستهای آمریکا را در جهت اهداف و سود شرکتهای خود پیش ببرند.
«تیلرسون» مدیر سابق شرکت نفتی اگزون موبیل و اولین وزیر خارجه دولت ترامپ از پوتین برای گسترش روابط بیشتر که منجر به راهاندازی مجدد پروژه نفت و گاز بین دو شرکت روس نفت و اگزون موبیل شد، مدال گرفته است. روزنامهنگاران (DeSmog UK) بعد از 4 سال تحقیق و دنبالکردن سرنخها در گزارشی از «شبکه سیاستمداران، لابیگرها و گروههایی در شبکههای اجتماعی که از سوی برادران کخ (Koch brothers) و
(Robert Mercer) تامین مالی میشوند، پرده برداشتند. آنها با راهاندازی و تغذیه اتاقهای فکر تشویق بازار آزاد به انکار گرمایش جهانی و هراسافکنی درباره سوسیالیسم میپردازند و با دادن رشوه و اعمال نفوذ بر سیاستگذاران، مانع از تصویب قانونهایی میشوند که از محیطزیست حفاظت میکند.
این شبکه که از آمریکا تا اروپا را دربر میگیرد علاوه بر انگلستان سایر کشورها را به جدایی از اروپا تشویق میکند. آنها همچنین در اروپا و آمریکا علاوه بر ملیگرایی افراطی، اسلامهراسی و مهاجرستیزی را تقویت میکنند. نامهایی چون «بوریس جانسون» از حزب محافظه کار انگلستان، «پمپئو» وزیر خارجه فعلی آمریکا و «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ که تصمیم او را برای خروج از توافق پاریس «عالی» خوانده بود در بین آنهاست.»
آنگونه که وزیر نفت ایران آقای زنگنه از جلسات اوپک نقل میکند، «پوتین» و «بنسلمان» به تنهایی در جلسات خصوصی برای اوپک تصمیم میگیرند و بازار نفت را تنظیم میکنند. تحریم نفت ایران از سوی آمریکا به زور ماشین جنگی اقتصادی و نظامیاش بازار بزرگتری را در اختیار آنها قرار داده است. آمریکا اکنون بزرگترین تولیدکننده نفت شده و روسیه و عربستان بیشترین سهم صادرات نفتی را در اختیار گرفتهاند. همچنین آمریکا صادرات گاز طبیعی خود را که از روشهای نامتعارف جدید (قیرشن و فرکینگ) تولید میکند، به بیش از 4 میلیارد متر مکعب رسانده تا بیش از نیمی از سهم صادرات گاز جهانی را به نفع شرکتهای نفت و گاز آمریکایی در اختیار بگیرد. وزارت انرژی آمریکا و ترامپ، گاز طبیعی صادراتی آمریکا را «مولکولهای آزادی» نامیدهاند؛ چراکه به گفته آنها آزادی و رفاه را برای خریداران در جهان به ارمغان خواهد آورد!
در زمانی که همین صنایع فسیلی موجود، جهان را از هدف یکونیم درجه عبور میدهد، رقابت بر سر ریختن بنزین بیشتر بر آتش تنور گرمایش جهانی و یا به تاخیر انداختن تصمیمات برای پذیرش دماهای بالاتر چه معنایی میتواند داشته باشد؟ دانشمند اقلیمی آمریکایی «مایکل مان» در کتابی به نام «اثر دیوانهخانهای» به این موضوع میپردازد. او مینویسد: «ممکن است تصور کنید با وقوع یک فاجعه مانند آتشسوزی در یک خانه، همه با درک موضوع، اختلافهایشان را کنار میگذارند و با سرعت، هماهنگی و همدلی عمل میکنند. اما برعکس ممکن است به جان هم بیفتند، در دست زدن به اقدامات خطرناک از هم پیشی بگیرند و کار را به جایی برسانند که دیوانهها از آتش خطرناکتر شوند». این توضیح کوتاهی است که او برای «پدیده ترامپ و خروج از پیمانهای اقلیمی، استخراج دیوانهوار زغالسنگ در آمریکا، ظهور دوباره پوپولیسم، بیگانههراسی، جنگهای داخلی، ایجاد کشورهای ورشکسته و تئوریهای توطئه» به ما میدهد.
خانم «کورتز» نماینده دموکرات کنگره و از معماران «توافق جدید سبز (نیودیل سبز)» درباره لزوم اقدامی فوری میگوید: «آهسته پیروز شدن در مقابل تغییرات اقلیمی چیزی نیست جز شکست» و «آیا مردم به نفع شرکتهای نفتی به خودشان کمتر اهمیت خواهند داد؟ من اینطور فکر نمیکنم». او در واکنش به «جو بایدن» که در کارزار انتخاباتیاش از طرحی «میانهرو» صحبت میکند، گفته است: «کسانی که تاخیر در اجرای سیاستهای اقلیمی را جایز میدانند خیلی بهتر از منکران تغییرات اقلیمی نیستند». توافق جدید سبز، آمریکا را ظرف 10 سال عاری از سوختهای فسیلی میکند تا فرصت برای کاهش آن در سایر کشورها و مهار گرمایش جهانی فراهم شود. همچنین پیامد چنین توافقی باعث کاهش تنشهایی خواهد شد که آمریکا در خاورمیانه ایجاد میکند؛ منطقهای که در آن نفت فراوان و آب کمیاب است و چندین سال است که در معرض تنشهای شدید امنیتی و اقلیمی قرار دارد.
در گردهمایی «شورای آتلانتیک» در آمریکا که همزمان با سیلابهای گسترده ایران جلسهای ویژه تشکیل داده بود، محقق ایرانی «کاوه مدنی»، «پیتر گلیک» و «کاترین ورر» به تشریح تهدیدات امنیتی اقلیمی و اظهارات وزیر نیروی ایران پرداختند. «کاترین ورر» در بخشهایی از ارائه تحقیقاتش گفت: «تصمیمسازان اغلب خطرات امنیتی اقلیمی را فراموش میکنند؛ چراکه آنها کاملا متوجه خطرات نیستند». همچنین کاوه مدنی در این جلسه تاکید کرد که بیان اینکه «تغییر اقلیم در حال تحمیل شدن به کشور است» نباید بهانهای برای سرپوش بر ناکارآمدیها در زمینه مدیریت منابع آب و مدیریت بحران باشد.
سیلابهای بیسابقهای که از آخرین روزهای سال 97 و از گلستان تا خوزستان، تقریبا تمام ایران را فرا گرفته بود، بعد از چند ماه همچنان کشور را دچار بحرانهای دامنهدار جدی کرده است. وزیر نیرو در روز پنجم فروردین ماه که برای بازدید از سد سلیمان تنگه به مازندران رفته بود در مصاحبهای گفت: «سال گذشته در همین مقاطع زمانی کشور ما یکی از خشکترین سالهای آبی نیمقرن اخیر خود را سپری میکرد، اما بلافاصله پس از پشت سر گذاشتن این پدیده سخت که امروزه در ادبیات از آن به عنوان ساختار اقلیمی یاد میشود با چنین سیلابهای بزرگی روبهرو میشویم. این مساله نتیجه تغییرات اقلیمی است که بر کره زمین در حال تحمیل شدن است.به طوری که پس از گذر سالهای خشک شدید بلافاصله ترسالیهای شدیدی رخ میدهد.»
گرچه بنا بر آنچه دانشمندان شرح میدهند سیلابهای گستردهای نظیر آنچه در ایران رخ داد در اثر پیامدهای گرمایش جهانی و تضعیف و اختلال در رودبادهای قطبی (Jet Stream) رخ میدهد و ممکن است بارها دوباره و حتی شدیدتر رخ دهد. اما استقبال نکردن از تمام یافتههای آنها در مذاکرات اقلیمی نشان میدهد همچنان خطرات تغییرات اقلیمی دستکم گرفته و یا از سیلابها به عنوان نشانههایی از تغییرات مثبت اقلیمی برای بهرهبرداری منابع آبی استقبال میشود.
تحقیقات دانشمندان بسیاری از جمله «پاول بکویت» مدتهاست نشان داده «گرمایش جهانی در قطب شمال شدیدتر شده و باعث تشدید حرکت پیچوتابخوران رودبادهای قطبی
(Meandering Jet Stream) میشود. رودبادهای قطبی که نظام آب و هوایی ما را هم جابهجا میکنند اکنون با روندی افزایشی و بیسابقه سیلاب(Flood) و تشنگی (Drought) را در سطح سیاره دست به دست میکنند که این تهدیدی جدی برای امنیت غذایی در زمین است. رودبادهای مختل شده هر سال دامنههای بلندتری را طی میکنند و به طور غیرمعمولی از مدارهای شمالی تا مدارهای جنوبی کشیده میشوند. این رودبادها در حالی که با اختلال و کندی پیش میروند باعث توفان و بارشهای منجر به سیلاب در مناطقی میشوند که مورد انتظار نبوده و یا موجهای گرمای شدید را به مناطقی میبرند که سابقهای در این خصوص نداشته است.
تغییرات اقلیمی به سرعت خطرناکتر میشود. انتشار دی اکسید کربن ناشی از آتش سوزی جنگلهای قطب، آزاد شدن دیاکسید کربن و متان از زمین سابقا یخزده، جذب گرمای بیشتر از نور خورشید در نواحی قطبی که به علت کاهش انعکاس نور در اثر ذوب یخ ها رخ میدهد همه بازخوردهای مثبتی هستند که ما را به فراتر از همه پیشبینیهای اقلیمی دانشمندان IPCC میبرند و در صورت عدم توقف انتشار گازهای گلخانهای میتوانند زمین را به کابوسآبادی اقلیمی مبدل کنند.»
انتشار گازهای گلخانهای به واسطه فعالیتهای انسانی علاوه بر اینکه جهان ما را بیش از اندازه گرم کرده، باعث اضطرار اقلیمی نیز شده است. سناتور دموکرات «برنی سندرز» در پاسخ به اضطرار اقلیمی با برنامه «توافق جدید سبز» به میدان مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری سال 2020 آمده است؛ چراکه به گفته دانشمندان (IPCC) تنها 12 سال فرصت است تا از تغییرات اقلیمی غیرقابل بازگشت و فاجعهبار جلوگیری کنیم. او میگوید آمریکا باید در این چرخش بزرگ پیشقدم باشد تا فرصت کافی برای رساندن انتشار کربن به صفر تا سال 2050 برای سایر کشورهایی فراهم شود که سهم کمتری در انتشار کربن داشتهاند. او تاکید میکند با برنامهاش طی مدت 10 سال کشور را بدون نیاز به مصرف سوختهای فسیلی خواهد کرد. گروهی از قانونگذاران به همراه وی میخواهند در آمریکا به شکل رسمی وضعیت اضطراری اقلیمی اعلام شود؛ چراکه اگر جهان در وضعیت اضطرار اقلیمی است، پس آمریکا هم (که هرجومرجهای اقلیمی بیسابقهای را در سال 2019 تجربه میکند) در وضعیت اضطراری قرار دارد.
عبارتهای «انقراض بزرگ»، «اضطرار اقلیمی» و از این دست، دقیقا آن چیزی نیست که دانشمندان هیات بینالمللی تغییر اقلیم (IPCC) در گزارشهایشان بنویسند؛ هرچند که آنها در مصاحبههایشان این تهدیدات را تایید میکنند و تاکید دارند باید انتشار کربن تا سال 2050 به صفر برسد. اما همجچنین گزارشهاست که مبنای 30 سال مذاکرات اقلیمی دولتهاست. به گفته ویراستاران گزارشها و ناظران، نویسندگان (IPCC) اغلب با گزارشهای محتاطانه اعتباری برای خود میخرند و یا برای خوشایند آلایندگان (که از هیچ اقدامی برای سرپوش گذاشتن بر حقایق علمی نمیگذرند) گزارشها را طوری جرح و تعدیل میکنند تا مورد پسند کشورهایی قرارگیرد که تمایل ندارند انتشار گازهای گلخانهای خود را کم کنند یا درآمدهای صادرات نفتی و گاز خود را از دست دهند.
آنها حتی در آخرین گزارش تکاندهنده خود «گزارش ویژه یکونیم درجه» (Special Report 1.5C) که شدیدترین خطرات تغییرات اقلیمی را در گزارشهای اصلی گنجانده و برای سیاستگذاران تدوین کرده بود، آنها را کم اهمیت جلوه داده یا از قلم انداختند.
با این حال گزارش اصلی روشن میکند پذیرفتن افزایش دما تا ۲ درجه سانتیگراد، باعث عواقب ویرانگری از جمله افزایش سطح دریاها، گسترش بیابانها، از دست دادن زیستگاههای طبیعی و گونهها، کاهش پهنههای یخی و افزایش تعداد توفانهای مخرب خواهد شد. نابودی گیاهان تا دو برابر و جانوران تا سه برابر افزایش خواهد یافت و 50 درصد زیستگاههایشان از دست خواهد رفت. 99 درصد گونههای زیستی جزایر مرجانی از بین خواهند رفت و صدها میلیون نفر بیشتر در معرض موجهای مرگبار گرما قرار خواهند گرفت.
اما بخشهای مهمی که از «گزارش جمعبندی» حذف شدهاند، عبارتند از هر اشارهای به اینکه افزایش دما به بالاتر از یکونیم درجه میتواند منجر به افزایش مهاجرتها و درگیریها شود. اینکه فقر و آسیبها با گرمایش اخیر افزایش یافته و انتظار میرود در بسیاری از جوامع با افزایش دما از یک درجه به یکونیم درجه، فراتر از آن افزایش یابد. گذشته از این «خلاصه اصلی» بیان میکند: در گرمایش دو درجه، پتانسیلی برای جابهجایی جمعیتی قابل توجه در مناطق گرمسیری وجود دارد که باز هم در «گزارش برای سیاستگذاران» ذکر نشده است. همچنین تمام هشدارهایی حذف شدهاند که درباره از دست دادن برگشتناپذیر پهنههای یخی گرینلند بوده است. پیامدی که با بالا رفتن دما به اندازه یکونیم تا دو درجه رخ خواهد داد و سطح آبها را یک تا 2 متر تا پایان قرن بعدی بالا خواهد برد.
اما موارد بسیار مهمتر و تعیینکننده دیگری نیز حذف شدهاند که باعث میشود سیاستگذاران کاملا متوجه خطرات نباشند: تمام بحثها در مورد خطرات اختلال جریان اقیانوسی (gulf Stream) که به وسیله آبهای سرد به جریان افتاده از قطب شمال و گرینلند مختل میشود. جایی که یخهای بیشتر و بیشتری در حال ذوب شدن هستند و باعث پیجوتاب خوردن حرکت رودبادهای قطبی شدهاند.
ضمن آنکه دقیقا مشخص نیست سرانجام تغییرات اقلیمی شدت گرفته به کجا میانجامد. شدیدترین بازخوردهای مثبتی که منجر به ذوب سریع یخهای قطب شمال و جنوب میشوند در گزارشهای رسمی گنجانده نمیشوند و بر آنها سرپوش گذاشته میشود. برای نمونه دانشمندان گزارش میدهند، آزاد شدن قریبالوقوع حجم وسیعی از متان در جو، از سرزمینهای سابقا یخزده شمالگان (اقیانوس منجمد شمالی، سیبری و آلاسکا) به شکل «آروغی بزرگ» غلظت دیاکسیدکربن را به هزار (ppm) میرساند (در حالی که میزان کنونی غلظت دیاکسیدکربن اکنون برابر با 412 (ppm) و محدوده امن آن 350 (ppm) است). این میزان غلظت از دیاکسیدکربن در اتمسفر به تنهایی باعث افزایش 8 درجهای خواهد شد (Dangerous Methane Mystery). تحقیقات چندین ساله دانشمندان از شمالگان نشان میدهد نشت متان از مناطقی که به سرعت عاری از یخ میشوند سرعت گرفته و در کمتر از یک دهه میتواند عاقبت گرمایش جهانی را به «پایان جهانی» و انقراض برای موجودات زنده تغییر دهد.
معماران توافق جدید سبز معتقدند گرچه ممکن است حرکت تاریخ بشری در آینده و در نهایت به سمت عدالت باشد اما باید در نظر داشت پدیدههای فیزیکی محدود به زمان هستند.
خانم «کورتز» اخیرا در گفتوگویی تلفنی با «گرتا تانبرگ» (از رهبران جوان اقلیمی که تبدیل به چهره اول جنبش اعتراضی دانشآموزان شده است) از «سرایت امید» خبر میدهد. جنبشهای اقلیمی همچون «صلح سبز»، «جنبش طلوع آفتاب»، «دوستداران زمین»، «شورشیان انقراض» و «دانشآموزان» از آینده خود و انقراض بزرگ در سیاره بیمناک هستند و در گردهماییهای «جمعههایی برای آیندگان» و سایر تجمعات اعتراضی که در 10 ماه اخیر رشد چشمگیری داشتهاند صدای خود را به آلایندگان و سیاستمداران میرسانند. این جنبشها که حتی در ابتدا توسط رسانههای رسمی کماهمیت و یا منحرف نشان داده میشدند در نهایت توانستند دولتمردان و سیاستمدارانی را وادار به اعلان اضطرار اقلیمی کنند که حتی در گذشته از «منکران تغییرات اقلیمی» بودهاند. فشار این جنبشها در انگلستان، ایرلند، اسکاتلند، کانادا و شهرهای بزرگی چون نیویورک منجر به اعلان وضعیت اضطراری اقلیمی از سوی پارلمان و مقامات محلی شد. اما بزرگترین دستاوردی که این جنبشها تاکنون کسب کردهاند گسترش دغدغه و حساسیت نسبت به گرمایش جهانی بوده است؛ چراکه همچنان دولت کانادا با وجود اینکه «اعلان وضعیت اضطراری اقلیمی» کرده اما برنامه گسترش خطوط لوله گاز خود را پیش میبرد و یا دولت انگلستان علاوه بر توسعه فرودگاهها، استخراج و اکتشاف منابع نفتی را در آفریقا تامین مالی میکند و به شرکتهای نفتی اجازه توسعه و بهرهبرداری بیشتر میدهد.
اظهارنظر هفته قبل رییس نیجریهای اپک «محمد بارکیندو» درباره تشدید جنبشهای اقلیمی بازتاب گستردهای داشت. او صراحتا جنبشهای اقلیمی و اعتراضات دانشآموزان را دلیل «رشد و گسترش تصورات منفی درباره نفت» و «بزرگترین تهدید برای صنعت نفت» خواند. گرتا تانبرگ با توییتی در واکنش به این سخنان گفت: «متشکرم، تا حالا این بهترین تمجید بود» و خبر میدهد که جنبشهای اقلیمی برای اعتراضات سراسری بیستم سپتامبر آماده میشوند و آنها خواستار یک چرخش بزرگ جهانی در سیاستها هستند.
بیمبالاتی و تنبلی است اگر هر برنامه سیاستی جدید اقلیمی را که در پاسخ به اضطرار اقلیمی طراحی میشود، «توافق جدید سبز» بنامیم. توافق جدید سبز مشاغل جدید را در مرکزیت قرار میدهد و با عدالت اطرافش را محصور میکند. تغییر و تحول در زیرساختها و گذار به اقتصاد سبز با مشارکت گسترده جوامع کارگری انجام خواهد شد. همچنین اعلان وضعیت اضطراری اقلیمی نباید با زنگ اخباری برای کسبوکارهای سبز، اقتصاد سبز، مشاغل جدید و یا رشد سبز اشتباه گرفته شود، هرچند ممکن است آنها را به همراه داشته باشد. از ملزومات اصلی توافق جدید سبز نهتنها پایان دادن به مصرف سوختهای فسیلی بلکه پایان دادن به خشکاندیشی درباره محوریت قرار دادن رشد تولید ناخالص ملی به عنوان معیار اصلی سیاستهاست. روشن است رشد ابدی در دنیای متناهی امکان ندارد. ضمن آنکه منابع زمینی با سرعت زیادی برای چرخاندن اقتصادهای ما و تولید ثروت مصرف شدهاند. همچنین گونههای جانوری در میانه مسیر انقراضی گسترده هستند و زیستگاههایشان در حال نابودی است.
بنابراین علاوه بر اضطرار اقلیمی، در «وضعیت اضطراری زیستبوم» نیز قرار داریم. ساختار اقتصادی کنونی هم در حوزه سلامت انسانی و هم در حوزه سلامت محیطزیست مردود شده است. توافق جدید سبز حتما باید معیارهای پیشرفت جوامع را به مواردی چون شادکامی، سلامت و سلامت محیطزیست تغییر دهد. بنابراین توافق جدید سبز تنها درباره کربن، برق تجدیدپذیر و یا حملونقل عمومی پاک نیست، بلکه درباره تغییر سیستم تولید، مصرف و تعاملات اجتماعی است. همچنین درباره بازگرداندن قدرت تصمیمسازیها به جوامع است تا بتوانند برای آینده خود تصمیم بگیرند و آن را شکل دهند. درباره فراهم کردن عدالت زیستمحیطی و ارتقای استانداردهای زندگی برای کسانی است که در کفه پایینتری نسبت به سایرین قرار گرفتهاند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ارجاع به صفحه
-
کابوسآبادی اقلیمی و یا توافق جدید سبز؟
آرشیو