

تعداد بازدید : 0
بشر غرق در پلاستیک
بشر غرق در محصولات و ضایعات پلاستیک است که آثار زیانباری برای محیطزیست به دنبال دارد. هرچند جنبشهایی برای تغییر سبک مصرف مردم ایجاد شده تا مصرف مواد پلاستیکی را به حداقل رساند اما چه رشته از قوانین و تغییرات ساختاری لازم است تا اینگونه اقدامات را اثربخش کند؟ مطلب پیشرو به پشت پرده تولید پلاستیک، شرکتهای ذینفع و کنشهای موثر برای مقابله با آن میپردازد.
نویسنده : ادوارد کارور
مترجم : بهنام ذوقي
اجتناب از پلاستیک مد رادیکال جدید است. روزنامه گاردین اخیرا گزارش بلندی ارائه کرد که نشان میدهد «فروشگاههای پسماند صفر» راهی به سوی «جلوگیری از فاجعه» هستند. مجلههای سبک زندگی از مسواکهای بامبو و خرید حبوبات به صورت عمده حمایت میکنند. در سال گذشته حداقل پنج کتاب در مورد زندگی بدون پلاستیک منتشر شد و گروههای حامی جوامع بدون پلاستیک در سراسر آمریکای شمالی و اروپا ایجاده شده است. بسیاری از خریداران طبقه متوسط دیگر میترسند که با کیسههای پلاستیکی دیده شوند و هر بار که با دست خالی به فروشگاه میروند، کیسه پارچهای به خانه میآوردند و امروز با حجم انبوهی از این کیسههای پارچهای در منزلشان روبهرو هستند.
این روند بهویژه در انگلستان رو به تشدید است. بسیاری از بریتانیاییها سریال سیاره آبی(2)2 «دیوید اتنبرو»3 را تماشا کردهاند. این سریال در سال ۲۰۱۷ توسط بیبیسی ساخته شد و پیامدهای تراژیک زباله پلاستیکی برای حیاتوحش را نشان میدهد و نمایش آن به میزان زیادی به حس گناه و کمی گرایش به رفتارهای حامی محیطزیست منجر شد. یکی از منتقدان میگوید: «اگر پس از دیدن اینکه در سیاره آبی(۲) مرغهای دریایی به جوجههای خود پلاستیک میخورانند، به خود آمدید، حالا وقت آن است که دست به کار شوید و به طور دیوانهواری بازیافت کنید.»
اما این جاروجنجال ایجاد شده جهتگیری اشتباهی نیز دارد. در میان تمامی این هیاهوها در مورد لیوانهای قهوه و بازیافت، یک مساله است که هیچگاه در مورد آن چیزی نمیشنویم: «صنعت پلاستیک». از دهه ۱۹۷۰ و با پیدایش بطریهای نوشیدنی، تولید جهانی پلاستیک ۲۰ برابر افزایش یافت و انتظار میرود باز هم تا سال ۲۰۵۰ چهار برابر شود. اما هنوز هم مشکل به شکل مساله وجدان فردی مصرفکنندگان بیان میشود. این امر دقیقا باب طبع صنعت پلاستیک است. زمانی که «ترزا می» پیشنهادی مربوط به مالیات بر بستهبندی پلاستیک (اولین پیشنهاد در جهان) را مطرح کرد، فدراسیون پلاستیک بریتانیا بیان کرد که این اتحادیه از لحن او «بسیار مشوش» شده و اشاره کرد که «ریختن زباله» مسالهای مربوط به «رفتار فردی» است.
در حقیقت توسعه گسترده صنعت پلاستیک، تلاشها در جهت تخفیف اثرات پلاستیک از طریق تغییر شیوه مصرف سازگار با محیطزیست را به سخره میگیرد. شکست هیدرولیکی 4 به عرضه بیش از حد مواد اولیه ارزانقیمت برای پلاستیک و چیزی منجر شده که انجمن شیمی آمریکا آن را «افزایشی شگفت در توانایی رقابت» صنایع پلاستیک و شیمیایی مینامد که باعث ادامه افزایش تولید میشود. به جای متوقف ساختن تولید پلاستیکهای ارزانقیمت، این صنعت در حال ساخت تاسیساتی است که به مدت چند دهه ما را درگیر تولید انبوه پلاستیک میکند. این چیزی است که باید کنترل شود.
«جیم راتکلیف»5 پولدارترین مرد بریتانیا با ارزش خالص ۲۴ میلیارد دلار است. او آنقدر به این حقیقت افتخار میکند که پیش از اینکه «ساندی تایمز»6 در سال گذشته لیست پولدارهای خود را منتشر کند. او با یکی از ویراستاران تماس گرفت تا اشاره کند که در رتبهبندیهای قبلی ثروت او کمتر از حد واقعی تخمین زده شده است. سال گذشته ملکه انگلستان برای «خدمات به کسبوکار» به او لقب شوالیه داد. ممکن است شک کنیم که شاید ثروت او واقعا ارزش تجلیل داشته باشد اما یک بخش مساله این است که ثروت او سوار بر نوعی حباب پلاستیکی رشد میکند.
شرکت پتروشیمی چندملیتی او یعنی «اینوس»7 بیش از هر کارخانه دیگری در اروپا پلاستیک تولید میکند و همانند بسیاری از شرکتهای آمریکایی حوزه انرژی در حال سرمایهگذاری بیشتر است. اینوس اخیرا اعلام کرد که علاوه بر توسعه تاسیسات پلاستیک خود در نروژ و اسکاتلند که به تازگی ارتقا یافتهاند، بیش از ۳ میلیارد دلار در شرکتی جدید در بلژیک سرمایهگذاری خواهد کرد. این شرکتها که اغلب «شکافنده» نامیده میشوند، مولکولهای اتان را نصف و آنها را به اتیلن تبدیل میکنند که پایه شیمیایی برای بیشتر پلاستیکها است.
اینوس اتان خود را از نفتخام دریای شمال میگرفت اما اکنون از اتان شکافته شده استفاده میکند که از ایالات متحده میآید. اینوس با دستیابی به ثروت بادآورده از شکست هیدرولیکی ساخت 8 کشتی (با هزینه ۲ میلیارد دلار) را سفارش داد تا اتان را از آن سوی آتلانتیک حمل کنند. این امر به تاسیسات اسکاتلندی اینوس کمک کرد تا حتی پیش از ارتقای طرح برنامهریزی شده، خروجی پلاستیک خود را دو برابر کند. کشورهای اروپایی بهرغم اهداف محیطزیستی ادعایی خود، برای این شرکت حمایت مالی و ضمانت وام فراهم ساختهاند. در حالی که در انگلستان شکست هیدرولیکی زیادی وجود ندارد (با ایجاد لرزههای کوچک فرایند حفاری باید متوقف شود)، اینوس در حال لابی کردن با دولت است تا قوانین شکست هیدرولیکی آسانگیرتر شوند.
در حالی که مصرفکنندگان اخلاقگرا نکاتی در مورد شویندههای لباس با قابلیت پر کردن مجدد با هم مبادله میکنند، رونق مواد پلاستیکی بدون هیچ کاهشی ادامه دارد. امروزه تولید اتیلن آنقدر ارزانقیمت است که ساخت ۱۰۰ میلیارد بطری پلاستیکی در سال برای کوکاکولا هیچ زحمتی ندارد. از آنجایی که گاز «شیل»8 فراوان شده، صنعت شیمیایی و پلاستیک بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار در زیرساخت جدید و بهویژه در شکافندهها و تاسیسات مربوطه در ساحل خلیج سرمایهگذاری کرده است. مواد شیمیایی و پلاستیکها هماکنون نیز برای شرکتهایی همچون «اکسانموبیل»9 سودآور هستند و در آینده اهمیت بیشتری خواهند یافت. تاسیسات جدید افزایش بیش از یکسومی تولید اتیلن و پروپیلن (یک ماده شیمیایی پایه دیگر برای پلاستیکها) را تا سال ۲۰۲۵ امکانپذیر خواهند ساخت. امروزه حدود ۸ درصد از نفت دنیا برای پلاستیک مورد استفاده قرار میگیرد اما با افزایش تولید انتظار میرود این رقم تا سال ۲۰۵۰ تا ۲۰ درصد افزایش یابد.
مردم بیشتر نگران این موضوع هستند که پلاستیکها در نهایت چه میشوند تا اینکه چگونه تولید میشوند: ما نگران زبالهها در اقیانوس یا سواحل پر از زباله هستیم. اما اثرات منفی قبل از دور ریختن پلاستیکها آغاز میشوند.
«پریسیلا ویلا»10، یک فعال کمپین «ارثورکز»11 در تگزاس میگوید: «ما واقعا تلاش میکنیم با شروع از سرچشمه از تاثیر پلاستیکها تصویر جامعتری ترسیم کنیم». به گفته او «زمانی که ما در مورد گاز حاصل از شکست هیدرولیکی صحبت میکنیم، در واقع در مورد پلاستیک حاصل از شکست هیدرولیکی بحث میکنیم».
برخی گروههایی که «ویلا» با آنها کار میکند، تنها چند صد متر از تاسیسات پتروشیمی فاصله دارند یا توسط آنها احاطه شدهاند. آنها تاثیرات مستقیم بر سلامت خود را میبینند که بسیار فراتر از دغدغههای مصرفکنندگان همچون قرار گرفتن در معرض «فتالات»12 در پوشک بچه یا اختلال در غدد درونریز بهواسطه بستهبندیهای حملونقل است. برای افراد محروم خطرات از چیزهایی همچون تانکرهای ذخیره صنعتی نزدیک خانههایشان شروع میشود. اواخر مارس و اوایل آوریل در حوالی منطقه هوستون دو آتشسوزی پتروشیمی اتفاق افتاد که به مرگ یک نفر و همچنین به آلودگی وسیع منجر شد. در حین چنین حوادثی، مردم در جوامع نزدیک به محل حادثه دستورالعملهایی در جهت «پناه گرفتن در محل» دریافت میکنند که برای بیشتر آمریکاییها آخرالزمانی به نظر میرسد: درها و پنجرهها را با پلاستیک سلفون بپوشانید، دستگاههای تهویه مطبوع خود را خاموش کنید (بهرغم گرمای هوا)، به مرکز خانه حرکت کنید و منتظر اعلام رفع خطر باشید (جای تعجب نیست که پلاستیک سلفون از اتیلن ساخته شده است).
اما بیعدالتی پلاستیک (میتوان آن را اینطور نامید) در رادار بسیاری از فعالان حفاظت از محیطزیست نیست. برخی از آنان به درستی دغدغه جوامع جنوب جهانی را دارند که سیل زبالههای غربی به کشورهای آنان سرازیر شده است. روستاها در آسیای جنوب شرقی بوی پلاستیک سوخته میدهند و بیش از نیمی از زبالهها در آسیای شرقی، آفریقا و خاورمیانه در فضای آزاد رها شدهاند. اما جبهه دیگر مبارزه با پلاستیک فراموش شده است. «مدبه بولگر»13، یک فعال عدالت منابع در کمپین دوستان زمین اروپا 14 در گفتوگویی توضیح داد که اخیرا در لوون بلژیک به فاصلهای کمتر از یک ساعت از محل برنامهریزی شده «شکافنده» جدید انجام داده بود. هیچکس در مورد شکافنده چیزی نشنیده بود و او با دانشجویان تحصیلات تکمیلی در رشته توسعه پایدار صحبت میکرد. نمیتوان از این فکر دست برداشت که اگر او در مورد آووکادوهای پیچیده در پلاستیک صحبت میکرد، بسیاری از دانشجویان فریاد میکشیدند، خشمگین میشدند و مصرفکنندگان را متهم میکردند.
زمانی که صنعت پتروشیمی به مشکل پلاستیک اشاره میکند آن را در قالب یک مساله مدیریتی بیان میکند؛ اینکه ما باید در وهله اول تولید این مقدار از پلاستیک را متوقف کنیم که هیچگاه توسط صنعت پتروشیمی به رسمیت شناخته نمیشود. بیشتر این پلاستیکها در نهایت به زبالهای بدل میشوند که ما باید تا ابد با آنها کنار بیاییم، یا شاید به بخشی نامریی از زنجیره غذایی ما بدل شوند یا اگر سوزانده شوند، به هوایی تبدیل میشوند که ما تنفس میکنیم.
دههها است که صنعت پتروشیمی مصرفکنندگان را برای زباله ریختن سرزنش و اظهار میکنند که بازیافت بهترین و تنها راهحل است اما نرخ بازیافت زباله کمتر از ۲۰ درصد است. حتی اگر تا سال ۲۰۵۰ به ۵۰ درصد برسد (که بهترین سناریوی ممکن دانسته میشود) افزایش تولید به این معنا است که بازهم تا آن زمان آلودگی پلاستیک دوبرابر خواهد شد و احتمالا اقیانوسها میزان پلاستیک بیشتری نسبت به ماهی خواهند داشت. خود بازیافت نیازمند انرژی است و زمانی که پلاستیک ذوب میشود، کیفیت آن پایین میآید. به عنوان مثال، پلیمرهای موجود در بطریهای سودا تنها میتوانند 5 یا 10 بار در بطری دیگری دوباره مورد استفاده قرار گیرند.
زمانی که صنعت پتروشیمی از سرزنش مصرفکنندگان غربی خسته میشود، انگشت اتهامش را به سوی آسیا نشانه میرود؛ یعنی جایی که در آن بیشترین میزان از پلاستیک به اقیانوس وارد میشود. دولت ترامپ این روایت را ترویج میکند. شکی وجود ندارد که کشورهایی همچون چین به زیرساختهای بیشتری در حوزه زباله و بازیافت نیاز دارند. اما یکی از دلایلی که این زیرساختها به این میزان ناکارآمد هستند این است که در زبالههای غربی غرق شدهاند که اکثرا پلاستیک با کیفیت پایین هستند، از جمله ظروف ماست یا میوه. در آغاز سال گذشته، چین سر عقل آمد و واردات پلاستیک بازیافت شده را ممنوع کرد. کمی بعد کشورهای دیگر آسیای جنوب شرقی همچون تایلند و مالزی پر از زبالههای پلاستیکی شدند و ممنوعیتهای مشابهی اعمال کردند؛ گرچه این ممنوعیتها همیشه اعمال نمیشوند.
«سم چتان - ولش»15، یک فعال سیاسی کمپین صلح سبز انگلستان میگوید: «به وضوح این ما هستیم که خرابکاریهایمان را صادر میکنیم. ما بستهبندیهای آشغالی میسازیم و این بستهبندیها به کشورهای دیگر میروند تا دفن، سوزانده یا سیستمهای زباله آنها را قفل کنند. ما این زبالههایمان را در سطل زباله جنوب جهانی میاندازیم و امیدواریم که آنها جمعاش کنند».
شوراهای محلی در بریتانیا متحمل بار سنگین زبالههای پلاستیکی هستند، در حالی که تولیدکنندگان پلاستیکها در حال حاضر ملزم هستند که حدود ۱۰ درصد از هزینههای دفن زبالهها را بپردازند. هر دو گروه اغلب به شرکتهای صادراتی پولی میپردازند تا مشکل را از خود دور کنند، یعنی دوسوم پلاستیک در سطل زبالههای انگلستان در نهایت به خارج کشور فرستاده میشوند. زمانی که این پلاستیک بر روی کشتی در بندر است، «بازیافت شده» دانسته میشود. دولت به این شرکتهای صادراتی اعتباری تخصیص میدهد (حتی اگر این پلاستیک بعدها در اقیانوس ریخته شود) و سازمان محیطزیست از محلهای بازیافت خارج از کشور بازدید نمیکند یا حتی تایید به مقصد رسیدن این پلاستیکها را نیز صادر نمیکند. علاوه بر این، شرکتهای صادراتی در مورد میزان پلاستیکی که از کشور خارج میکنند، صادق نیستند. روزنامه گاردین اخیرا دریافته شرکتهای بریتانیایی که طمع این اعتبارها را دارند، ادعا کردهاند دهها هزار تن زباله بیشتر از چیزی صادر کردهاند که مرزبانی ثبت کرده است.
«مری کرگ»16 نماینده پارلمان از حزب کارگر و رییس کمیته منتخب بازرسی محیطزیست گفت: «این سیستم پر از فساد است و راه برای سوءاستفاده باز است. هرکس میتواند مجوز تصدی زباله بگیرد. هر کابویی در جهان یک متصدی زباله است.»
بیشتر پلاستیکی که صادر نمیشود، دفن یا سوزانده میشود. شرکتهای زباله علاقه دارند که زبالهسوزها را کارخانههای «بازیابی انرژی» بنامند زیرا بسیاری از آنها برای تبدیل زباله به گرما یا برق طراحی شدهاند. اما چنین شرکتهایی اساسا «آتشی بزرگ در یک جعبه هستند». آنها منابع انرژی بسیار ناکارآمدی هستند که مقادیر زیادی خاکستر تولید میکنند. آنها با سوزاندن پلاستیک انتشار کربنی چشمگیری ایجاد میکنند: یک مشاور مواد اهل لندن گفت که زبالهسوزها بهتر است شرکت «آسمان پر کن» نامیده شوند. بیشتر حامیان محیطزیست توافق دارند دفن زباله هرچقدر هم که نامطلوب به نظر برسد، گزینه بهتری خواهد بود.
با وجود انتشار گازهای مخرب، دولتها اغلب با دستگاههای بازیافت به شکل نوعی بازیافت رفتار میکنند. بهرغم اینکه مشاور ارشد علمی اداره محیطزیست انگلستان با زبالهسوزی مخالفت کرده، دادههای این اداره هنوز هم نرخهای «بازیابی» (بخوانید زبالهسوزی) و بازیافت را با هم ترکیب میکند.
در سالهای اخیر چنین معیارهای محاسبهای به محق دانستن زیرساختهای زبالهسوزی تحت حمایت دولت کمک کرده است. میزان زباله پلاستیکی که در انگلستان برای «بازیابی» فرستاده میشود از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ بیش از 6 برابر افزایش داشته است. در مجموع بیش از ۴۰ درصد از پلاستیک در اروپا سوزانده میشود.
در کودکی به بسیاری از ما آموزش داده میشد تا پلاستیک را نسوزانیم، زیرا ممکن است دودهای سمی آزاد کند، اما شرکتهای زباله به طریقی سیاستگذاران و مشاوران محلی را در مورد ایده سوزاندن زباله قانع میکنند. جای تعجب نیست زبالهسوزهایی که میزان بالایی از ذرات معلق تولید میکنند، در نواحی کمدرآمد ساخته شدهاند. «کرول موفه»17، رییس مرکز حقوق محیطزیستی بینالمللی میگوید: «زبالهسوزها رابطه بسیار نزدیکی با نژادپرستی و نابرابری سیستماتیک دارند. این کارخانهها عمدتا در نواحی قرار دارند که ساکنین رنگینپوست دارند».
«انرژی لندن»18 که تا کمی قبل «زباله لندن»19 نامیده میشد، شرکتی است که زبالههای خانه من (که بهرغم تلاشهایم شامل میزانی پلاستیک است) را همراه با زبالههای تعدادی از شهرکهای ثروتمند در شمال لندن میسوزاند. کیسههای سیاه ما به اکوپارک (عجب!) این شرکت در «ادمونتون»20 فرستاده میشوند که یکی از محرومترین محلات شهر است. تاسیسات جدید انرژی لندن در ادمونتون با وام دولتی تامین بودجه خواهند شد. هزینههای تخمینی برای این پروژه که شامل هزینههای عملیاتی نمیشود حدود ۸۵۰ میلیون دلار است. چنین تاسیساتی به طور غیرمستقیم به شکل دیگری نیز حمایت دولتی دریافت میکنند: آنها از طرح تجارت انتشار گاز گلخانهای اتحادیه اروپا معافیت دارند. بنابراین شرکتهای زباله مجبور نیستند مالیات کربن بپردازند.
این شرکتها همیشه قدرشناسی خود را نشان نمیدهند. یک زبالهسوز در بالتیمور اخیرا از این شهرستان شکایت کرده و درخواست غرامتی معادل ۳۲ میلیون دلار دارد. به دلیل اینکه این شهرستان زباله کافی برای شرکت فراهم نساخته است. این امر گواهی است بر اینکه باید از سیاست بازیافت پلاستیک ناامید باشیم.
شرکتهای صنعت پلاستیک شامل «اکسانموبیل»، «شل»21، «دودوپونت»22، «وئولیا»23، «پروکتور» و «گمبل»24 یک نهاد غیرانتفاعی ایجاد کردهاند به نام اتحادی برای پایان دادن به پلاستیک 25. اساسنامه این نهاد ادعا میکند که «پلاستیکها در جهان ما جایگاه مهمی دارند، اما برای محیطزیست مضر هستند». جدایی انسان از طبیعت هیچگاه اینقدر کامل نبوده است.
در واقع دشوار است دریابیم آنها چگونه میتوانند به این هدف دست یابند در حالی که صدها میلیارد دلار در زیرساختهای جدید تولید پلاستیک سرمایهگذاری میکنند. گروههای تجاری که توسط همین شرکتها ساخته شدهاند علیه وضع مالیات بر کیسههای پلاستیکی یا مالیاتهایی شبیه چیزی که در انگلستان پیشنهاد شده، لابی میکنند. این صنعت همچنین سابقه لابیگریهای متفاوتی نیز دارد. مواد شیمیایی «موبیل»26 (بخشی از چیزی که امروز اکسونموبیل است) در اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ کیسههای پلاستیکی را در سوپرمارکتها ارائه کرد.
مالیات بر بستهبندی پلاستیکی در انگلستان (اگر بر مقاومت صنعت پلاستیک غلبه کند) در مورد محصولاتی کاربرد دارد که حداقل ۳۰ درصد از آنها از پلاستیک بازیافتی ساخته نشده باشد. احتمالا این مالیات در سال ۲۰۲۲ اجرایی شود. علاوه بر این، انگلستان در حال بررسی قانونگذاری «مسئولیت بیشتر تولیدکننده» است تا شرکتها به پرداخت هزینههای دفن زباله ملزم شوند. این قانونگذاری پیشنهادی همچنین به دنبال یکپارچهتر ساختن جمعآوری بازیافتی (تا روشنتر شود که چه چیزی میتواند در سطل قابل بازیافت قرار گیرد) و ایجاد یک طرح بازپسگیری بطری همچون بسیاری از ایالتهای آمریکا است. در حالت ایدهآل این قوانین جدید صنعت را مجبور خواهند کرد تا محصولاتشان را به شیوهای طراحی کنند که زبالهها را کمتر کنند. به عنوان مثال، اگر یک بطریساز از رنگ زدن خودداری و از برچسبهایی استفاده کند که به راحتی جدا شوند، بطریهایش برای شرکتهای بازیافت ارزشمندتر خواهند بود.
اینکه برخی از این اقدامات از سوی احزاب مختلف حمایت میشوند (که در مورد قانونگذاری محیطزیستی معمول نیست) و اینکه هدف اعلام شده این مالیات افزایش درآمد نیست بلکه تغییر رفتار صنعت و تاثیرگذاری بر تصمیمات تولیدی است، باعث قوت قلب است. در زمانهایی که قیمتهای نفت و گاز پایین است (همانطور که از سال ۲۰۱۴ پایین بود) تولیدکنندگان پلاستیک هیچ انگیزهای ندارند که از مواد بازیافتی استفاده کنند. تولید پلاستیکهای دستاول ارزانتر است. دولتها باید مداخله کنند تا این معادله را برهم زنند. با این اوصاف، پلاستیکها به خودی خود ارزان نیستند. مساله این است که هزینههای محیطزیستی و بهداشتی آنها به حساب نیامدهاند.
اما اگر بخواهیم مالیات پلاستیک عادلانه باشد و حمایت عمومی گستردهای کسب کند، باید به شکلی طراحی شود که تاثیرات اقتصادی حداقلی بر مردم کمدرآمد داشته باشد، حتی اگر به این معنا باشد که چشمانداز محیطزیستی تاثیرگذاری کمتری داشته باشد. چنین مالیاتی اگر در مراحل ابتداییتر زنجیره عرضه (جایی که سوختهای فسیلی به مواد اولیه پلاستیک تبدیل میشوند) اعمال شود، مترقیتر خواهد بود، زیرا احتمال بیشتری دارد که صنعت برخی از هزینههای جدید را جذب کند؛ به جای اینکه آنها را به مصرفکنندگان منتقل کند. دولت انگلستان هنوز تصمیم نگرفته در چه جایی مالیات خود را اعمال کند اما خوشبختانه به نظر میرسد نگاهی به سوی بالادست دارد.
مالیاتی اینچنینی بر تولید محدودیتهایی نیز به دنبال دارد. شرکتهایی همچون «اینوس» ممکن است هزینه را هضم کنند و در آرامش به تولید پلاستیک دستاول ادامه دهند. مالیاتی با هدفگیری مصرفکنندگان روزمره که هنگام خرید بستههای ماکارونی قابل لمس باشد، در تغییر رفتار فردی و هدایت گفتوگوی عمومی موثرتر خواهد بود. اما اگر امکان داشته باشد که یک مالیات بر مصرفکننده استفاده از پلاستیک را سریعتر کاهش دهد، اجرایی ساختن آن آسان نخواهد بود (محاسبه بستهبندیهای مختلف برای میلیونها محصول نهایی یک کابوس محاسباتی خواهد بود و چنین مالیاتی عادلانه نیز نخواهد بود). چنین سیاستگذاری محیطزیستی بدون توجه به طبقات اجتماعی چیزی است که باعث آغاز جنبش جلیقهزردها شد: «امانوئل مکرون» زمانی که افزایش مالیات سوخت را پیشنهاد داد با متوسل شدن به تغییرات اقلیمی بار تغییر را بر دوش مصرفکنندگان عادی خودرو گذاشت و آنها از این امر خوشحال نبودند.
«مایکل گو»27، وزیر محیطزیست انگلستان در تلاش بود تا در زمینه پلاستیک عملکردی بهتر از همتایان اروپایی خود داشته باشد. اتحادیه اروپا اخیرا مصرف برخی موارد پلاستیک یکبار مصرف از جمله نیها را ممنوع ساخته اما هیچ حرکت جدی به سوی مالیات پلاستیک انجام نداده است؛ گو اینکه او یک محافظهکار طرفدار خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا است، اما احتمالا از دودل بودن اروپا لذت میبرد. اما اینکه انگلستان از پلاستیک دستاول مالیات میگیرد، در حالی که به شرکتهایی همچون اینوس کمک میکند تا پلاستیک دستاول بیشتری تولید کنند، ریاکارانه است. سیاستگذاری پیشنهادی محافظهکاران در حالی که در ظاهر به دنبال تغییر رفتار صنعت است، تنها به شکل محدودی این کار را میکند: این سیاستگذاری افزایش بازیافت را هدف نهایی سیاست قرار میدهد. «جولیان کربی»، یک فعال کمپین مبارزه با آلودگی پلاستیک در دوستان زمین انگلستان گفت: «دولت هیچ برنامه یا هدفی ندارد که تولید پلاستیک را کاهش دهد یا ثابت نگه دارد. شما میتوانید بیشتر بازیافت کنید، در حالی که بازهم بیشتر تولید میکنید. هیچ چیزی در برنامههای دولت برای رسیدگی به روند اساسی افزایش استفاده از پلاستیک وجود ندارد.»
وضع مالیات بر پلاستیک به تنهایی برای رسیدگی به مشکل تولید کافی نیست. علاوه بر این، ما باید پروژههای پتروشیمی را پیش از شروع ساختوساز متوقف سازیم. در ایالات متحده مقاومت آغاز شده است. گروههای اجتماعی در «پورتلند»28 «تگزاس»29 تلاش میکنند تا جلوی جدیدترین شکافنده اکسونموبیل را بگیرند. اکسونموبیل برنامهای دارد که این شکافنده را در یک زمین زراعی ۱۴۰۰ آکری درست بیرون شهر بنا کند. همچنین تلاشهای مشابهی در سراسر ساحل خلیج و آپالاچیا وجود دارد.
مقاومت برای مقابله با صنعت پتروشیمی به نیروی عددی نیاز دارد. اگر حامیان محیطزیست شامپوهای قالبی خود را زمین بگذارند، از فروشگاههای پسماند صفر بیرون بیایند و فعالانه با منافع جیم را تکلیف و شرکت او به مخالفت برخیزند، مفید خواهد بود. واکنش نشان دادن به مستند سیاره آبی(II) با پی گرفتن سبک زندگی خالصانهتر باعث توقف این اتفاقات نمیشود. ما نمیتوانیم با نوار سلفون خود را از این مشکل جدا کنیم یا به فرضیات کلاسیک در مورد مصرفکنندگان «خوب» و «بد» متوسل شویم. انتخاب یک فروشگاه بدون پلاستیک به جای «تسکو»30 یا «والمارت»31 برای بیشتر مردم یک گزینه است و در هر صورت کاری اندک و دیرهنگام است. صنعت پتروشیمی برنامهریزیهایی بسیار وسیعتر از فروشگاهها دارد و ما باید با این برنامهها مقابله کنیم. امیدوارم این کار را با چند پلاکارد در دستمان انجام دهیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0
بشر غرق در پلاستیک
بشر غرق در محصولات و ضایعات پلاستیک است که آثار زیانباری برای محیطزیست به دنبال دارد. هرچند جنبشهایی برای تغییر سبک مصرف مردم ایجاد شده تا مصرف مواد پلاستیکی را به حداقل رساند اما چه رشته از قوانین و تغییرات ساختاری لازم است تا اینگونه اقدامات را اثربخش کند؟ مطلب پیشرو به پشت پرده تولید پلاستیک، شرکتهای ذینفع و کنشهای موثر برای مقابله با آن میپردازد.
نویسنده : ادوارد کارور
مترجم : بهنام ذوقي
اجتناب از پلاستیک مد رادیکال جدید است. روزنامه گاردین اخیرا گزارش بلندی ارائه کرد که نشان میدهد «فروشگاههای پسماند صفر» راهی به سوی «جلوگیری از فاجعه» هستند. مجلههای سبک زندگی از مسواکهای بامبو و خرید حبوبات به صورت عمده حمایت میکنند. در سال گذشته حداقل پنج کتاب در مورد زندگی بدون پلاستیک منتشر شد و گروههای حامی جوامع بدون پلاستیک در سراسر آمریکای شمالی و اروپا ایجاده شده است. بسیاری از خریداران طبقه متوسط دیگر میترسند که با کیسههای پلاستیکی دیده شوند و هر بار که با دست خالی به فروشگاه میروند، کیسه پارچهای به خانه میآوردند و امروز با حجم انبوهی از این کیسههای پارچهای در منزلشان روبهرو هستند.
این روند بهویژه در انگلستان رو به تشدید است. بسیاری از بریتانیاییها سریال سیاره آبی(2)2 «دیوید اتنبرو»3 را تماشا کردهاند. این سریال در سال ۲۰۱۷ توسط بیبیسی ساخته شد و پیامدهای تراژیک زباله پلاستیکی برای حیاتوحش را نشان میدهد و نمایش آن به میزان زیادی به حس گناه و کمی گرایش به رفتارهای حامی محیطزیست منجر شد. یکی از منتقدان میگوید: «اگر پس از دیدن اینکه در سیاره آبی(۲) مرغهای دریایی به جوجههای خود پلاستیک میخورانند، به خود آمدید، حالا وقت آن است که دست به کار شوید و به طور دیوانهواری بازیافت کنید.»
اما این جاروجنجال ایجاد شده جهتگیری اشتباهی نیز دارد. در میان تمامی این هیاهوها در مورد لیوانهای قهوه و بازیافت، یک مساله است که هیچگاه در مورد آن چیزی نمیشنویم: «صنعت پلاستیک». از دهه ۱۹۷۰ و با پیدایش بطریهای نوشیدنی، تولید جهانی پلاستیک ۲۰ برابر افزایش یافت و انتظار میرود باز هم تا سال ۲۰۵۰ چهار برابر شود. اما هنوز هم مشکل به شکل مساله وجدان فردی مصرفکنندگان بیان میشود. این امر دقیقا باب طبع صنعت پلاستیک است. زمانی که «ترزا می» پیشنهادی مربوط به مالیات بر بستهبندی پلاستیک (اولین پیشنهاد در جهان) را مطرح کرد، فدراسیون پلاستیک بریتانیا بیان کرد که این اتحادیه از لحن او «بسیار مشوش» شده و اشاره کرد که «ریختن زباله» مسالهای مربوط به «رفتار فردی» است.
در حقیقت توسعه گسترده صنعت پلاستیک، تلاشها در جهت تخفیف اثرات پلاستیک از طریق تغییر شیوه مصرف سازگار با محیطزیست را به سخره میگیرد. شکست هیدرولیکی 4 به عرضه بیش از حد مواد اولیه ارزانقیمت برای پلاستیک و چیزی منجر شده که انجمن شیمی آمریکا آن را «افزایشی شگفت در توانایی رقابت» صنایع پلاستیک و شیمیایی مینامد که باعث ادامه افزایش تولید میشود. به جای متوقف ساختن تولید پلاستیکهای ارزانقیمت، این صنعت در حال ساخت تاسیساتی است که به مدت چند دهه ما را درگیر تولید انبوه پلاستیک میکند. این چیزی است که باید کنترل شود.
«جیم راتکلیف»5 پولدارترین مرد بریتانیا با ارزش خالص ۲۴ میلیارد دلار است. او آنقدر به این حقیقت افتخار میکند که پیش از اینکه «ساندی تایمز»6 در سال گذشته لیست پولدارهای خود را منتشر کند. او با یکی از ویراستاران تماس گرفت تا اشاره کند که در رتبهبندیهای قبلی ثروت او کمتر از حد واقعی تخمین زده شده است. سال گذشته ملکه انگلستان برای «خدمات به کسبوکار» به او لقب شوالیه داد. ممکن است شک کنیم که شاید ثروت او واقعا ارزش تجلیل داشته باشد اما یک بخش مساله این است که ثروت او سوار بر نوعی حباب پلاستیکی رشد میکند.
شرکت پتروشیمی چندملیتی او یعنی «اینوس»7 بیش از هر کارخانه دیگری در اروپا پلاستیک تولید میکند و همانند بسیاری از شرکتهای آمریکایی حوزه انرژی در حال سرمایهگذاری بیشتر است. اینوس اخیرا اعلام کرد که علاوه بر توسعه تاسیسات پلاستیک خود در نروژ و اسکاتلند که به تازگی ارتقا یافتهاند، بیش از ۳ میلیارد دلار در شرکتی جدید در بلژیک سرمایهگذاری خواهد کرد. این شرکتها که اغلب «شکافنده» نامیده میشوند، مولکولهای اتان را نصف و آنها را به اتیلن تبدیل میکنند که پایه شیمیایی برای بیشتر پلاستیکها است.
اینوس اتان خود را از نفتخام دریای شمال میگرفت اما اکنون از اتان شکافته شده استفاده میکند که از ایالات متحده میآید. اینوس با دستیابی به ثروت بادآورده از شکست هیدرولیکی ساخت 8 کشتی (با هزینه ۲ میلیارد دلار) را سفارش داد تا اتان را از آن سوی آتلانتیک حمل کنند. این امر به تاسیسات اسکاتلندی اینوس کمک کرد تا حتی پیش از ارتقای طرح برنامهریزی شده، خروجی پلاستیک خود را دو برابر کند. کشورهای اروپایی بهرغم اهداف محیطزیستی ادعایی خود، برای این شرکت حمایت مالی و ضمانت وام فراهم ساختهاند. در حالی که در انگلستان شکست هیدرولیکی زیادی وجود ندارد (با ایجاد لرزههای کوچک فرایند حفاری باید متوقف شود)، اینوس در حال لابی کردن با دولت است تا قوانین شکست هیدرولیکی آسانگیرتر شوند.
در حالی که مصرفکنندگان اخلاقگرا نکاتی در مورد شویندههای لباس با قابلیت پر کردن مجدد با هم مبادله میکنند، رونق مواد پلاستیکی بدون هیچ کاهشی ادامه دارد. امروزه تولید اتیلن آنقدر ارزانقیمت است که ساخت ۱۰۰ میلیارد بطری پلاستیکی در سال برای کوکاکولا هیچ زحمتی ندارد. از آنجایی که گاز «شیل»8 فراوان شده، صنعت شیمیایی و پلاستیک بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار در زیرساخت جدید و بهویژه در شکافندهها و تاسیسات مربوطه در ساحل خلیج سرمایهگذاری کرده است. مواد شیمیایی و پلاستیکها هماکنون نیز برای شرکتهایی همچون «اکسانموبیل»9 سودآور هستند و در آینده اهمیت بیشتری خواهند یافت. تاسیسات جدید افزایش بیش از یکسومی تولید اتیلن و پروپیلن (یک ماده شیمیایی پایه دیگر برای پلاستیکها) را تا سال ۲۰۲۵ امکانپذیر خواهند ساخت. امروزه حدود ۸ درصد از نفت دنیا برای پلاستیک مورد استفاده قرار میگیرد اما با افزایش تولید انتظار میرود این رقم تا سال ۲۰۵۰ تا ۲۰ درصد افزایش یابد.
مردم بیشتر نگران این موضوع هستند که پلاستیکها در نهایت چه میشوند تا اینکه چگونه تولید میشوند: ما نگران زبالهها در اقیانوس یا سواحل پر از زباله هستیم. اما اثرات منفی قبل از دور ریختن پلاستیکها آغاز میشوند.
«پریسیلا ویلا»10، یک فعال کمپین «ارثورکز»11 در تگزاس میگوید: «ما واقعا تلاش میکنیم با شروع از سرچشمه از تاثیر پلاستیکها تصویر جامعتری ترسیم کنیم». به گفته او «زمانی که ما در مورد گاز حاصل از شکست هیدرولیکی صحبت میکنیم، در واقع در مورد پلاستیک حاصل از شکست هیدرولیکی بحث میکنیم».
برخی گروههایی که «ویلا» با آنها کار میکند، تنها چند صد متر از تاسیسات پتروشیمی فاصله دارند یا توسط آنها احاطه شدهاند. آنها تاثیرات مستقیم بر سلامت خود را میبینند که بسیار فراتر از دغدغههای مصرفکنندگان همچون قرار گرفتن در معرض «فتالات»12 در پوشک بچه یا اختلال در غدد درونریز بهواسطه بستهبندیهای حملونقل است. برای افراد محروم خطرات از چیزهایی همچون تانکرهای ذخیره صنعتی نزدیک خانههایشان شروع میشود. اواخر مارس و اوایل آوریل در حوالی منطقه هوستون دو آتشسوزی پتروشیمی اتفاق افتاد که به مرگ یک نفر و همچنین به آلودگی وسیع منجر شد. در حین چنین حوادثی، مردم در جوامع نزدیک به محل حادثه دستورالعملهایی در جهت «پناه گرفتن در محل» دریافت میکنند که برای بیشتر آمریکاییها آخرالزمانی به نظر میرسد: درها و پنجرهها را با پلاستیک سلفون بپوشانید، دستگاههای تهویه مطبوع خود را خاموش کنید (بهرغم گرمای هوا)، به مرکز خانه حرکت کنید و منتظر اعلام رفع خطر باشید (جای تعجب نیست که پلاستیک سلفون از اتیلن ساخته شده است).
اما بیعدالتی پلاستیک (میتوان آن را اینطور نامید) در رادار بسیاری از فعالان حفاظت از محیطزیست نیست. برخی از آنان به درستی دغدغه جوامع جنوب جهانی را دارند که سیل زبالههای غربی به کشورهای آنان سرازیر شده است. روستاها در آسیای جنوب شرقی بوی پلاستیک سوخته میدهند و بیش از نیمی از زبالهها در آسیای شرقی، آفریقا و خاورمیانه در فضای آزاد رها شدهاند. اما جبهه دیگر مبارزه با پلاستیک فراموش شده است. «مدبه بولگر»13، یک فعال عدالت منابع در کمپین دوستان زمین اروپا 14 در گفتوگویی توضیح داد که اخیرا در لوون بلژیک به فاصلهای کمتر از یک ساعت از محل برنامهریزی شده «شکافنده» جدید انجام داده بود. هیچکس در مورد شکافنده چیزی نشنیده بود و او با دانشجویان تحصیلات تکمیلی در رشته توسعه پایدار صحبت میکرد. نمیتوان از این فکر دست برداشت که اگر او در مورد آووکادوهای پیچیده در پلاستیک صحبت میکرد، بسیاری از دانشجویان فریاد میکشیدند، خشمگین میشدند و مصرفکنندگان را متهم میکردند.
زمانی که صنعت پتروشیمی به مشکل پلاستیک اشاره میکند آن را در قالب یک مساله مدیریتی بیان میکند؛ اینکه ما باید در وهله اول تولید این مقدار از پلاستیک را متوقف کنیم که هیچگاه توسط صنعت پتروشیمی به رسمیت شناخته نمیشود. بیشتر این پلاستیکها در نهایت به زبالهای بدل میشوند که ما باید تا ابد با آنها کنار بیاییم، یا شاید به بخشی نامریی از زنجیره غذایی ما بدل شوند یا اگر سوزانده شوند، به هوایی تبدیل میشوند که ما تنفس میکنیم.
دههها است که صنعت پتروشیمی مصرفکنندگان را برای زباله ریختن سرزنش و اظهار میکنند که بازیافت بهترین و تنها راهحل است اما نرخ بازیافت زباله کمتر از ۲۰ درصد است. حتی اگر تا سال ۲۰۵۰ به ۵۰ درصد برسد (که بهترین سناریوی ممکن دانسته میشود) افزایش تولید به این معنا است که بازهم تا آن زمان آلودگی پلاستیک دوبرابر خواهد شد و احتمالا اقیانوسها میزان پلاستیک بیشتری نسبت به ماهی خواهند داشت. خود بازیافت نیازمند انرژی است و زمانی که پلاستیک ذوب میشود، کیفیت آن پایین میآید. به عنوان مثال، پلیمرهای موجود در بطریهای سودا تنها میتوانند 5 یا 10 بار در بطری دیگری دوباره مورد استفاده قرار گیرند.
زمانی که صنعت پتروشیمی از سرزنش مصرفکنندگان غربی خسته میشود، انگشت اتهامش را به سوی آسیا نشانه میرود؛ یعنی جایی که در آن بیشترین میزان از پلاستیک به اقیانوس وارد میشود. دولت ترامپ این روایت را ترویج میکند. شکی وجود ندارد که کشورهایی همچون چین به زیرساختهای بیشتری در حوزه زباله و بازیافت نیاز دارند. اما یکی از دلایلی که این زیرساختها به این میزان ناکارآمد هستند این است که در زبالههای غربی غرق شدهاند که اکثرا پلاستیک با کیفیت پایین هستند، از جمله ظروف ماست یا میوه. در آغاز سال گذشته، چین سر عقل آمد و واردات پلاستیک بازیافت شده را ممنوع کرد. کمی بعد کشورهای دیگر آسیای جنوب شرقی همچون تایلند و مالزی پر از زبالههای پلاستیکی شدند و ممنوعیتهای مشابهی اعمال کردند؛ گرچه این ممنوعیتها همیشه اعمال نمیشوند.
«سم چتان - ولش»15، یک فعال سیاسی کمپین صلح سبز انگلستان میگوید: «به وضوح این ما هستیم که خرابکاریهایمان را صادر میکنیم. ما بستهبندیهای آشغالی میسازیم و این بستهبندیها به کشورهای دیگر میروند تا دفن، سوزانده یا سیستمهای زباله آنها را قفل کنند. ما این زبالههایمان را در سطل زباله جنوب جهانی میاندازیم و امیدواریم که آنها جمعاش کنند».
شوراهای محلی در بریتانیا متحمل بار سنگین زبالههای پلاستیکی هستند، در حالی که تولیدکنندگان پلاستیکها در حال حاضر ملزم هستند که حدود ۱۰ درصد از هزینههای دفن زبالهها را بپردازند. هر دو گروه اغلب به شرکتهای صادراتی پولی میپردازند تا مشکل را از خود دور کنند، یعنی دوسوم پلاستیک در سطل زبالههای انگلستان در نهایت به خارج کشور فرستاده میشوند. زمانی که این پلاستیک بر روی کشتی در بندر است، «بازیافت شده» دانسته میشود. دولت به این شرکتهای صادراتی اعتباری تخصیص میدهد (حتی اگر این پلاستیک بعدها در اقیانوس ریخته شود) و سازمان محیطزیست از محلهای بازیافت خارج از کشور بازدید نمیکند یا حتی تایید به مقصد رسیدن این پلاستیکها را نیز صادر نمیکند. علاوه بر این، شرکتهای صادراتی در مورد میزان پلاستیکی که از کشور خارج میکنند، صادق نیستند. روزنامه گاردین اخیرا دریافته شرکتهای بریتانیایی که طمع این اعتبارها را دارند، ادعا کردهاند دهها هزار تن زباله بیشتر از چیزی صادر کردهاند که مرزبانی ثبت کرده است.
«مری کرگ»16 نماینده پارلمان از حزب کارگر و رییس کمیته منتخب بازرسی محیطزیست گفت: «این سیستم پر از فساد است و راه برای سوءاستفاده باز است. هرکس میتواند مجوز تصدی زباله بگیرد. هر کابویی در جهان یک متصدی زباله است.»
بیشتر پلاستیکی که صادر نمیشود، دفن یا سوزانده میشود. شرکتهای زباله علاقه دارند که زبالهسوزها را کارخانههای «بازیابی انرژی» بنامند زیرا بسیاری از آنها برای تبدیل زباله به گرما یا برق طراحی شدهاند. اما چنین شرکتهایی اساسا «آتشی بزرگ در یک جعبه هستند». آنها منابع انرژی بسیار ناکارآمدی هستند که مقادیر زیادی خاکستر تولید میکنند. آنها با سوزاندن پلاستیک انتشار کربنی چشمگیری ایجاد میکنند: یک مشاور مواد اهل لندن گفت که زبالهسوزها بهتر است شرکت «آسمان پر کن» نامیده شوند. بیشتر حامیان محیطزیست توافق دارند دفن زباله هرچقدر هم که نامطلوب به نظر برسد، گزینه بهتری خواهد بود.
با وجود انتشار گازهای مخرب، دولتها اغلب با دستگاههای بازیافت به شکل نوعی بازیافت رفتار میکنند. بهرغم اینکه مشاور ارشد علمی اداره محیطزیست انگلستان با زبالهسوزی مخالفت کرده، دادههای این اداره هنوز هم نرخهای «بازیابی» (بخوانید زبالهسوزی) و بازیافت را با هم ترکیب میکند.
در سالهای اخیر چنین معیارهای محاسبهای به محق دانستن زیرساختهای زبالهسوزی تحت حمایت دولت کمک کرده است. میزان زباله پلاستیکی که در انگلستان برای «بازیابی» فرستاده میشود از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ بیش از 6 برابر افزایش داشته است. در مجموع بیش از ۴۰ درصد از پلاستیک در اروپا سوزانده میشود.
در کودکی به بسیاری از ما آموزش داده میشد تا پلاستیک را نسوزانیم، زیرا ممکن است دودهای سمی آزاد کند، اما شرکتهای زباله به طریقی سیاستگذاران و مشاوران محلی را در مورد ایده سوزاندن زباله قانع میکنند. جای تعجب نیست زبالهسوزهایی که میزان بالایی از ذرات معلق تولید میکنند، در نواحی کمدرآمد ساخته شدهاند. «کرول موفه»17، رییس مرکز حقوق محیطزیستی بینالمللی میگوید: «زبالهسوزها رابطه بسیار نزدیکی با نژادپرستی و نابرابری سیستماتیک دارند. این کارخانهها عمدتا در نواحی قرار دارند که ساکنین رنگینپوست دارند».
«انرژی لندن»18 که تا کمی قبل «زباله لندن»19 نامیده میشد، شرکتی است که زبالههای خانه من (که بهرغم تلاشهایم شامل میزانی پلاستیک است) را همراه با زبالههای تعدادی از شهرکهای ثروتمند در شمال لندن میسوزاند. کیسههای سیاه ما به اکوپارک (عجب!) این شرکت در «ادمونتون»20 فرستاده میشوند که یکی از محرومترین محلات شهر است. تاسیسات جدید انرژی لندن در ادمونتون با وام دولتی تامین بودجه خواهند شد. هزینههای تخمینی برای این پروژه که شامل هزینههای عملیاتی نمیشود حدود ۸۵۰ میلیون دلار است. چنین تاسیساتی به طور غیرمستقیم به شکل دیگری نیز حمایت دولتی دریافت میکنند: آنها از طرح تجارت انتشار گاز گلخانهای اتحادیه اروپا معافیت دارند. بنابراین شرکتهای زباله مجبور نیستند مالیات کربن بپردازند.
این شرکتها همیشه قدرشناسی خود را نشان نمیدهند. یک زبالهسوز در بالتیمور اخیرا از این شهرستان شکایت کرده و درخواست غرامتی معادل ۳۲ میلیون دلار دارد. به دلیل اینکه این شهرستان زباله کافی برای شرکت فراهم نساخته است. این امر گواهی است بر اینکه باید از سیاست بازیافت پلاستیک ناامید باشیم.
شرکتهای صنعت پلاستیک شامل «اکسانموبیل»، «شل»21، «دودوپونت»22، «وئولیا»23، «پروکتور» و «گمبل»24 یک نهاد غیرانتفاعی ایجاد کردهاند به نام اتحادی برای پایان دادن به پلاستیک 25. اساسنامه این نهاد ادعا میکند که «پلاستیکها در جهان ما جایگاه مهمی دارند، اما برای محیطزیست مضر هستند». جدایی انسان از طبیعت هیچگاه اینقدر کامل نبوده است.
در واقع دشوار است دریابیم آنها چگونه میتوانند به این هدف دست یابند در حالی که صدها میلیارد دلار در زیرساختهای جدید تولید پلاستیک سرمایهگذاری میکنند. گروههای تجاری که توسط همین شرکتها ساخته شدهاند علیه وضع مالیات بر کیسههای پلاستیکی یا مالیاتهایی شبیه چیزی که در انگلستان پیشنهاد شده، لابی میکنند. این صنعت همچنین سابقه لابیگریهای متفاوتی نیز دارد. مواد شیمیایی «موبیل»26 (بخشی از چیزی که امروز اکسونموبیل است) در اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ کیسههای پلاستیکی را در سوپرمارکتها ارائه کرد.
مالیات بر بستهبندی پلاستیکی در انگلستان (اگر بر مقاومت صنعت پلاستیک غلبه کند) در مورد محصولاتی کاربرد دارد که حداقل ۳۰ درصد از آنها از پلاستیک بازیافتی ساخته نشده باشد. احتمالا این مالیات در سال ۲۰۲۲ اجرایی شود. علاوه بر این، انگلستان در حال بررسی قانونگذاری «مسئولیت بیشتر تولیدکننده» است تا شرکتها به پرداخت هزینههای دفن زباله ملزم شوند. این قانونگذاری پیشنهادی همچنین به دنبال یکپارچهتر ساختن جمعآوری بازیافتی (تا روشنتر شود که چه چیزی میتواند در سطل قابل بازیافت قرار گیرد) و ایجاد یک طرح بازپسگیری بطری همچون بسیاری از ایالتهای آمریکا است. در حالت ایدهآل این قوانین جدید صنعت را مجبور خواهند کرد تا محصولاتشان را به شیوهای طراحی کنند که زبالهها را کمتر کنند. به عنوان مثال، اگر یک بطریساز از رنگ زدن خودداری و از برچسبهایی استفاده کند که به راحتی جدا شوند، بطریهایش برای شرکتهای بازیافت ارزشمندتر خواهند بود.
اینکه برخی از این اقدامات از سوی احزاب مختلف حمایت میشوند (که در مورد قانونگذاری محیطزیستی معمول نیست) و اینکه هدف اعلام شده این مالیات افزایش درآمد نیست بلکه تغییر رفتار صنعت و تاثیرگذاری بر تصمیمات تولیدی است، باعث قوت قلب است. در زمانهایی که قیمتهای نفت و گاز پایین است (همانطور که از سال ۲۰۱۴ پایین بود) تولیدکنندگان پلاستیک هیچ انگیزهای ندارند که از مواد بازیافتی استفاده کنند. تولید پلاستیکهای دستاول ارزانتر است. دولتها باید مداخله کنند تا این معادله را برهم زنند. با این اوصاف، پلاستیکها به خودی خود ارزان نیستند. مساله این است که هزینههای محیطزیستی و بهداشتی آنها به حساب نیامدهاند.
اما اگر بخواهیم مالیات پلاستیک عادلانه باشد و حمایت عمومی گستردهای کسب کند، باید به شکلی طراحی شود که تاثیرات اقتصادی حداقلی بر مردم کمدرآمد داشته باشد، حتی اگر به این معنا باشد که چشمانداز محیطزیستی تاثیرگذاری کمتری داشته باشد. چنین مالیاتی اگر در مراحل ابتداییتر زنجیره عرضه (جایی که سوختهای فسیلی به مواد اولیه پلاستیک تبدیل میشوند) اعمال شود، مترقیتر خواهد بود، زیرا احتمال بیشتری دارد که صنعت برخی از هزینههای جدید را جذب کند؛ به جای اینکه آنها را به مصرفکنندگان منتقل کند. دولت انگلستان هنوز تصمیم نگرفته در چه جایی مالیات خود را اعمال کند اما خوشبختانه به نظر میرسد نگاهی به سوی بالادست دارد.
مالیاتی اینچنینی بر تولید محدودیتهایی نیز به دنبال دارد. شرکتهایی همچون «اینوس» ممکن است هزینه را هضم کنند و در آرامش به تولید پلاستیک دستاول ادامه دهند. مالیاتی با هدفگیری مصرفکنندگان روزمره که هنگام خرید بستههای ماکارونی قابل لمس باشد، در تغییر رفتار فردی و هدایت گفتوگوی عمومی موثرتر خواهد بود. اما اگر امکان داشته باشد که یک مالیات بر مصرفکننده استفاده از پلاستیک را سریعتر کاهش دهد، اجرایی ساختن آن آسان نخواهد بود (محاسبه بستهبندیهای مختلف برای میلیونها محصول نهایی یک کابوس محاسباتی خواهد بود و چنین مالیاتی عادلانه نیز نخواهد بود). چنین سیاستگذاری محیطزیستی بدون توجه به طبقات اجتماعی چیزی است که باعث آغاز جنبش جلیقهزردها شد: «امانوئل مکرون» زمانی که افزایش مالیات سوخت را پیشنهاد داد با متوسل شدن به تغییرات اقلیمی بار تغییر را بر دوش مصرفکنندگان عادی خودرو گذاشت و آنها از این امر خوشحال نبودند.
«مایکل گو»27، وزیر محیطزیست انگلستان در تلاش بود تا در زمینه پلاستیک عملکردی بهتر از همتایان اروپایی خود داشته باشد. اتحادیه اروپا اخیرا مصرف برخی موارد پلاستیک یکبار مصرف از جمله نیها را ممنوع ساخته اما هیچ حرکت جدی به سوی مالیات پلاستیک انجام نداده است؛ گو اینکه او یک محافظهکار طرفدار خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا است، اما احتمالا از دودل بودن اروپا لذت میبرد. اما اینکه انگلستان از پلاستیک دستاول مالیات میگیرد، در حالی که به شرکتهایی همچون اینوس کمک میکند تا پلاستیک دستاول بیشتری تولید کنند، ریاکارانه است. سیاستگذاری پیشنهادی محافظهکاران در حالی که در ظاهر به دنبال تغییر رفتار صنعت است، تنها به شکل محدودی این کار را میکند: این سیاستگذاری افزایش بازیافت را هدف نهایی سیاست قرار میدهد. «جولیان کربی»، یک فعال کمپین مبارزه با آلودگی پلاستیک در دوستان زمین انگلستان گفت: «دولت هیچ برنامه یا هدفی ندارد که تولید پلاستیک را کاهش دهد یا ثابت نگه دارد. شما میتوانید بیشتر بازیافت کنید، در حالی که بازهم بیشتر تولید میکنید. هیچ چیزی در برنامههای دولت برای رسیدگی به روند اساسی افزایش استفاده از پلاستیک وجود ندارد.»
وضع مالیات بر پلاستیک به تنهایی برای رسیدگی به مشکل تولید کافی نیست. علاوه بر این، ما باید پروژههای پتروشیمی را پیش از شروع ساختوساز متوقف سازیم. در ایالات متحده مقاومت آغاز شده است. گروههای اجتماعی در «پورتلند»28 «تگزاس»29 تلاش میکنند تا جلوی جدیدترین شکافنده اکسونموبیل را بگیرند. اکسونموبیل برنامهای دارد که این شکافنده را در یک زمین زراعی ۱۴۰۰ آکری درست بیرون شهر بنا کند. همچنین تلاشهای مشابهی در سراسر ساحل خلیج و آپالاچیا وجود دارد.
مقاومت برای مقابله با صنعت پتروشیمی به نیروی عددی نیاز دارد. اگر حامیان محیطزیست شامپوهای قالبی خود را زمین بگذارند، از فروشگاههای پسماند صفر بیرون بیایند و فعالانه با منافع جیم را تکلیف و شرکت او به مخالفت برخیزند، مفید خواهد بود. واکنش نشان دادن به مستند سیاره آبی(II) با پی گرفتن سبک زندگی خالصانهتر باعث توقف این اتفاقات نمیشود. ما نمیتوانیم با نوار سلفون خود را از این مشکل جدا کنیم یا به فرضیات کلاسیک در مورد مصرفکنندگان «خوب» و «بد» متوسل شویم. انتخاب یک فروشگاه بدون پلاستیک به جای «تسکو»30 یا «والمارت»31 برای بیشتر مردم یک گزینه است و در هر صورت کاری اندک و دیرهنگام است. صنعت پتروشیمی برنامهریزیهایی بسیار وسیعتر از فروشگاهها دارد و ما باید با این برنامهها مقابله کنیم. امیدوارم این کار را با چند پلاکارد در دستمان انجام دهیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ارجاع به صفحه
-
بشر غرق در پلاستیک
آرشیو